تیتربرتر: اخیرا پایگاه میدلایست آی بدون اشاره به این موضوع( ارائه تضمینهای اعتباری در مسیر احیای توافق هستهای ) مدعی شده است که ایران در برابر کنار گذاشتن این خواسته، به آمریکا پیشنهاد داده که تحریمهای اعمالشده علیه قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا بازوی اقتصادی سپاه و چند نهاد دیگر برداشته شود.میدلایست آی به نقل از یک منبع دیگر خود گفته است که ایالاتمتحده هنوز به این پیشنهاد که یک راهحل راه میانی توصیف شده پاسخ نداده است. بااینحال بر اساس نوشته این نشریه اظهارات مقامات آمریکایی نشان میدهد که ایالاتمتحده موافق پیشنهاد جدید نیست.
آخرین وضعیت توافق وین
در خصوص اختلافات جاری در مذاکرات وین، نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها عبور کرد. بر اساس قاعدهای که از ابتدای مذاکرات جاری بوده است، تا زمانی که بر سر همه مسائل توافق نشود، بر سر هیچچیز توافق نشده است. پس زمانی ما میتوانیم از رسیدن به توافق صحبت کنیم که بر سر گزارههای مندرج در توافق اجماع حاصل و تثبیت شود، یعنی نوشته بشود و به امضای تمامی طرفهای مذاکرهکننده برسد. اگر چنین چیزی نباشد، عملا ما تا آن زمان نمیتوانیم بگوییم توافق نوشته شده یا آماده است یا برای اعلامش زمان خاصی را درنظر گرفتهایم. هنوز دو سه مورد اساسی و محوری در مذاکرات باقیمانده و تا زمانی که بر سر آنها اجماع و توافق حاصل نشود، به عبارت بهتر نمیتوان گفت که توافق شده یا مراحلی از مذاکرات هنوز باقی مانده است.
دغدغه شرکتهای اعتباری
اکنون، مهمترین این موارد تضمینهای اعتباری میباشد، یعنی تضمینهایی که باید به شرکتهای خارجی جهت سرمایهگذاری «پروسه محور» و نه « پروژه محور» در ایران داده شود. هنوز دولت آمریکا، نظر نهایی خودش را اعلام نکرده است که چه تضمینی به شرکتهای خارجی جهت سرمایهگذاری میانمدت در ایران میدهد. عدم ارائه تضمینهای اعتباری به شرکتهای خارجی، منجر به تجارت پروژه محور و محدود شدن آنها با کشورمان و حتی انصراف برخی از شرکتها جهت کلیت سرمایهگذاری در ایران خواهد شد .
سؤال شرکتهای اعتباری و سرمایهگذاری خارجی و بینالمللی این است که چطور میتوانند فعالیتهای اقتصادی و تجاری را در ایران تضمین کنند و آمریکا چه مؤلفهای را بهعنوان مؤلفه اعتباری و تضمینی ارائه خواهد داد تا شرکتها خیالشان راحت باشد که حتی با تغییر دولت در آمریکا نیز میتوانند به فعالیت خود در ایران ادامه بدهند.در این خصوص، دولت آمریکا باید دو تضمین اعتباری را به این شرکتها ارائه کند، یکی آنکه به آنها تضمین دهد که حداقل تا سال ۲۰۲۴ میلادی ( زمانی که بایدن در مسند قدرت حضور دارد) بهصورت قطعی از توافق هستهای خارج نخواهد شد و دوم اینکه حتی در صورت خروج دولت یعنی آمریکا از این توافق، جریمهای علیه شرکتهای سرمایهگذاری کننده در ایران اعمال نشود. دولت آمریکا در قبال این مسئله، نه در دوران ریاستجمهوری بایدن و نه پسازآن، هنوز آن تضمین عینی و آن تضمین اعتباری را به ایران نداده است. بنابراین هنوز در مسئله تضمینهای اعتباری و مسئله لغو تحریمها اختلافات حلنشدهای وجود دارد که نمیتوان در قالب راهکارهای بینابینی آنها را حلوفصل ساخت!
اختلافی که باقی است
بدون شک تا زمانی که مسئله تضمینهای اعتباری و مکانیسم اعتمادسازی شرکتهای خارجی در خصوص تجارت با ایران و سرمایهگذاری در کشورمان حلوفصل نشود نمیتوان سخنی از احیای برجام به میان آورد. حلوفصل این اختلاف مهم و اصلی نیز تابع تصمیم سیاسی و نهایی آمریکاست. این تصمیم هنوز تحت تأثیر انفعال دولت بایدن و اختلافات داخلی میان کنگره و کاخ سفید اتخاذ نشده است. اخیرا سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران در این خصوص تأکید کرده است :
«آنچه بین ما و آمریکا باقیمانده اساسا به یک موضوع ختم نمیشود و این برخی طرفها هستند که مایلند ابعاد دیگر اختلافات را بپوشانند و سعی میکنند یک موضوع را پررنگ کنند. ایران در این موضوعات تنها منافع مردم را دنبال میکند و نمیشود اینها را به یک موضوع فروکاست.»
بازی مضر آژانس
در این معادله،نمیتوان بازی مضر آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نادیده انگاشت. بدون شک ابعاد فرامتنی صدور قطعنامه ضد ایرانی اخیر در آژانس اهمیت بیشتری نسبت به ابعاد فنی و متنی آن دارد. این مسئله مربوط به تأکید جمهوری اسلامی ایران بر رفع عملیاتی تحریمهادر مذاکرات وین بازمیگردد.درحالیکه آمریکا کماکان تاکتیک بازگشت پوچ به برجام را دنبال میکند، کشورمان تأکید دارد که در قبال تضمینهای اعتباری و حذف محدودیتهای غیرهستهای تأثیرگذار بر پروسه رفع تحریمهای برجامی هرگز بهطرف آمریکایی امتیازی نخواهد داد. در چنین شرایطی شاهد طراحی بازی مشترکی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آمریکا و تروئیکای اروپایی بودیم که هدف از آن، اعمال فشار بر ایران جهت امتیازدهی در مذاکرات احیای برجام بوده است. این در حالی است که رافائل گروسی مدیرکل آژانس خود نیز نسبت به عواقب و تبعات چنین اقدام غیرحقوقی و نسنجیدهای آگاه بوده است. گروسی پس از تصویب قطعنامه و اقدامات فوری و قاطعانه سازمان انرژی اتمی کشورمان در مصاحبه با خبرگزاری رویترز به نکته قابلتأملی اشاره کرده است :
«ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اطلاع داد قصد دارند ۲۷ دوربین این نهاد بینالمللی که فراتر از تعهدات پادمانی ایران هستند را از تأسیسات خود جمعآوری کند.»
مطالب مرتبط:
مخاطب سخنان گروسی که بود؟
مخاطب سخنان اخیر گروسی، بیشتر مقامات آمریکایی و صهیونیستی هستند.قبل از تصویب قطعنامه اخیر، برخی مقامات آژانس در ملاقاتهایی محرمانه و آشکار با سران غربی و صهیونیستی در خصوص عواقب تصویب این قطعنامه در برهه کنونی هشدار داده بودند بااینحال نفتالی بنت نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و رابرت مالی عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا در مذاکرات احیای برجام تأکید داشتند که این قطعنامه باید تحت هر شرایطی صادر شود. در این معادله، رافائل گروسی علیرغم آگاهی نسبت به عواقب و تبعات صدور این قطعنامه، بار دیگر بهمثابه مهره بازی واشنگتن و تلآویو درتقابل با کشورمان ایفای نقش کرد. وی اکنون در حال ارسال پیامهای مستقیم و غیرمستقیم با مقامات آمریکایی و صهیونیستی است.
سفر لاوروف به تهران ربطی به برجام ندارد
حشمت الله فلاحت پیشه نماینده پیشین مجلس در روزنامه آرمان نوشت:مباحث مختلفی درباره سفر آقای لاوروف به تهران مطرح شده و طبیعی است هنگام مراودات سیاسی، تحلیلگران تحلیلهای مختلفی ارائه میدهند.
در شرایطی ایران میزبان لاوروف است که قطر عملا چهارمین قرارداد خودش را در حوزه گازی مشترک با ایران منعقد کرد. دو شرکت آمریکایی، یک شرکت فرانسوی و یک شرکت ایتالیایی با قطر قراردادهای عظیمی را امضا کردند که قطر در قالب آن سعی میکند جایگزین بخش اعظمی از گازی که روسها انتقال آن به اروپا را منع میکنند، شود. کاری که ایران میتوانست صورت دهد.
باید انتظارات برجامی از آقای لاوروف را کنار گذاشت. با این وجود ایران در قبال سفر آقای لاوروف چه میتواند بکند؟ معتقدم در این سفر به دنبال توافق تازهای با روسیه حداقل در شرایط کنونی باید بود و یکبار دیگر باید نوع نگاه روسیه به روابط با ایران را سنجید و این پیشنهاد را مقامات ایران به روسیه بدهند.
بنابراین سفر لاوروف ربطی به موضوع برجام ندارد و موضوع برجام به جایی رسیده که فقط در یک توافق مستقیم یا غیرمستقیم بین مقامات ایرانی و آمریکایی امکان احیای برجام وجود دارد. به هر حال تجربه نشان داد که طرفهای برجام هر کدام منافع خودشان را از شکست برجام گرفتند. ولی انتظاری که الان وجود دارد این است که در حالی سفر لاوروف به ایران انجام میشود که ایران و روسیه در بازار تحریمیها نوعی رقابت غیرمستقیم را با هم شکل داده اند. انتظاری که بهطور طبیعی در این شرایط وجود دارد این است که کشورهایی مثل ایران، روسیه، ونزوئلا، سوریه و در موارد خاص چین که هر کدام بخشهای مختلفی از تحریم غرب و آمریکا را تجربه میکنند، به جای اینکه با هم رقابت کنند، یک بلوکی را شکل دهند که در این بلوک بتوانند با تحریمها مقابله کنند و آسیبهای تحریم را به حداقل برسانند.
این کاری است که به نظر میرسد اگر صورت بگیرد، حداقل در کوتاه مدت منافع جمهوری اسلامی ایران را تامین میکند. به عنوان مثال ایران میتواند از روسیه و چین انتظارداشته باشد که به عنوان عضو ششم گروه بریکس پذیرفته شود. گروه بریکس متشکل از کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است. پنج کشوری که 24 درصد گردش مالی و جمعیتی خارج از حوزه دلار و یورو را تشکیل میدهند، اخیرا هم برای شکلدهی به یک صندوق، شبیه صندوق بینالمللی پول عمل کردند که پولهای خودشان را که خارج از حوزه دلار و یورو است را تقویت کنند.
از این رو در چنین شرایطی اگر سفر لاوروف اثری برای جمهوری اسلامی داشته باشد، باید در این قالب مورد توجه قرار بگیرد. روسیه و ایران میتوانند به جای اینکه در بازار تحریمی رقابت کنند، آنچیزی که الان در حوزههایی مثل نفت و فولاد هست که عملا نفت تحریمی پرقدرت روسیه باعث شده که ایران بخشی از بازار خودش را بهویژه در رابطه با چین از دست بدهد، میتوانند این شرایط را از حالت رقابت خارج کنند و بلکه بلوک ضدتحریم را شکل دهند و در این بلوک میتوانند همکاریهای مشترکی داشته باشند. و گروه بریکس یکی از آنهاست که اگر ایران هم به این گروه بپیوندد طبیعتا گروهی است که نه در مقابله بلکه در رقابت با دلار و یورو شکل گرفته است. ایران سالهاست درخواست عضویت در گروه بریکس را دارد.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: زهرا فرامرزی