پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
جمعه, ۰۵ دی ۱۳۹۹ ۲۰:۲۲
۱۰
۰
نسخه چاپی

گفتگو با شاعر تبریزی رضا رضی پور

گفتگو با شاعر تبریزی رضا رضی پور
به طور معجزه آسا زنده ماندم و بعد از آن نگاهم به دنیا و زیستن عوض شد .

به گزارش تیتربرتر؛ در ادامه به معرفی و گفتگو با شاعر ، خوشنویس ، عکاس رضا رضی پور می پردازیم.

آشنایی با شاعر، رضا رضی پور

آشنایی با شاعر، رضا رضی پور
آشنایی با شاعر، رضا رضی پور

 

رضا رضی پور در معرفی خود گفت: بنده کمترین رضا رضی پور و با تشکر از جناب بالابیک نژاد عزیز و خبرنگار محترم جناب آقای ناصر غلامی هوجقان لازم می دانم بیوگرافی کوتاهی را با دو بیت از یک شعر بلند خود شروع کنم:

  • من نمی دانم شبیه چیستم
  • از کدامین کهکشانم کیستم
  • سالها در شعر هایم زیستم
  •  باورم کن من زمینی نیستم  

بیوگرافی رضا رضی پور

در سال ۱۳۳۵ در تبریز در خیابان شمس تبریزی چهار راه ملل متحد بن بست حقیقت در یک خانه ای نسبتا بزرگ و با حیاطی بزرگتر و باغچه هایی پر از گل های رز و انواع دیگر گل ها و با درختانی چون آلبالو و گیلاس که بهارش پر از شکوفه های دل انگیز و با رقص و آواز زنبورها عسل و در یک خانواده ی مذهبی بدنیا آمدم .

کودکستان و کلاس دوم ابتدایی را در  دبستان تربیت نزدیک کوچه ی مان طی کردم و در سن تقریبا ده سالگی به تهران مهاجرت کردیم و در منطقه ی میدان خراسان تهران دبستان و دبیرستان را تمام ، و قبل از انقلاب وارد هوانیروز ارتش در شغل پروازی مشغول شدم . در انقلاب و و جنگ حضور فعال داشتم که در یکی از ماموریت های داوطلبانه در منطقه (جراحی)  بین ماهشهر و بندر خمینی با میگ های عراقی روبرو  که مورد حمله و هدف موشک میگ دشمن قرار گرفتیم و هلی کوپتر دچار آتش سوزی شد.

از دوازده نفر، دو نفر زنده ماندیم و بقیه همرزمان در مقابل چشم مان در آتش شهید شدند و بنده هم حدود نیمی از بدنم سوخت که چندین ماه در بیمارستان بستری و بطور معجزه آسا زنده ماندم و بعداز آن نگاهم به دنیا و زیستن عوض شد. از سال ۶۰ با هنرمندان ،ادیبان و شاعران بزرگی آشنا و همنشین شدم که زیبا ترین اتفاق های زندگی ام محسوب می شود. چطور شد به شعر علاقه مند شدید؟  از همان دوران نوجوانی به کتاب خواندن علاقمند بودم تا اینکه با دیوان حضرت استاد شهریار آشنا شدم و در اصفهان  آموزش خوشنویسی را شروع کردم تا اینکه سال ۶۳ به تبریز منتقل شدم و از محضر استاد ابراهیم بخت شکوهی تا مرحله ممتاز بهره بردم .

همزمان در انجمن سینمای جوان ثبت نام و دوره های مختلف این انجمن در محضر استادان چون زنده یاد ابراهیم آبادی طی کرده و عکاسی را از محضر زنده یاد استاد خانعلی صیامی و استاد آل یاسین بهره بردم و هنوز هم به هنر عکاسی علاقمندم بواسطه استاد بخت شکوهی با زنده یاد آقای اصغر فردی آشنا شدم که آنزمان جوانی خوشرو و قدی بلند و با صدای شیوا و ادیب و شاعر آشنا شدم وقتی از علاقه ی بنده نسبت به استاد شهریار اگاه شدند  مرا به منزل استاد شهریار برد که از خاطره انگیزترین لحظه های زندگی ام بود و بعدها دیگر توانستم به خدمت استاد برسم و گاهی نیز از شعر های خودم را از شرم حصورشان به نام کسی دیگر برای استاد قرائت می کردم  و چند جلسه بعد استاد متوجه شدند که شعر از خود بنده است ولی به خوش خلقی به روی من نیاوردند.

لازم بذکر است که در همون سالهایی که هنوز به تهران مهاجرت نکرده بودیم در همسایگی ما نقاش و خطاط جوانی بود که بنده اکثرا به منزل شان می رفتم و اولین بار با فضای هنری و با رنگ بوی رنگها،   صدای قلم خوشنویسی و موسیقی آشنا شدم که در ضمیر ناخودآگاهم هنر شکل گرفت.

ایشان استاد غلامرضا تجویدی که اکنون ایشان از استادان انجمن خوشنویسان تبریز می باشند و جرقه شعر و خوشنویسی و عکاسی،در کل، هنر در من ایجاد شده بود و زیارت استاد شهریار باعث شد شعر را دنبال کنم  و بهتر است از استاد امیر علی آذرطلعت نام ببرم که فنون و علم شعر را در شبگردی های خیابانهای تبریز از وی آموختم و ایشان اولین استاد بنده بودند که مدیون ایشان هستم حدود هفت سال در تبریز بودم.

سال ۷۰ دوباره به تهران انتقال پیدا کردم و از سال ۷۴ در جلسات شعر های مختلف حوزه هنری و انجمن های ادبی و خانه شاعران ایران حضور داشتم و در تهران مسئول کانون های ادبی فرهنگسراهای ارسباران ، ملل ، ورزش ، خانه فرهنگ حر ، و صدف به مدت پانزده سال فعالیت داشتم  و آنجا بود که هر چه در گذشته شعر به زبان کهن نوشته بودم را از بطور کلی کنار گذاشتم و با زبان امروزی غزل که الان شعر می نویسم را شروع کردم.

که تا امروز چهار اثر از بنده بچاپ رسیده مجموعه شعر کلاسیک ( وقتی که ماه گل می کند) مجموعه شعر آزاد یا سپید ( سوت همیشه نشانه ی بی خیالی نیست) ترجمه گزیده شعرهای واقف ( صمد اوغلو غم ها شبیه هم نیستند ) از جمهوری آذربایجان  ترجمه گزیده شعر های دودمان اردم ( کافه خورشید ) و ترجمه ی دو مجموعه شعر از شاعران جمهوری آذربایجان و ایران به اتمام رسیده و همینطور ترجمه شعر های هرمان هسه آلمانی با همکاری مشترک دوست عزیزم علیرضا مومنی در حال انجام است.

مصاحبه با رضا رضی پور

مصاحبه با رضی رضی پور شاعر هم دوره شهریار
مصاحبه با رضا رضی پور شاعر هم دوره شهریار

 

در حال حاضر شاعران زیادی هستند که به شعر نو تمایل دارند ، علت چیست؟  

شعر کلاسیک  پایه و ریشه شعر نو و حتی شعر آزاد و س  پید است  اگر کسی از فنون و علم شعر کلاسیک آگاه نباشد حتما در نوشتن شعر سپید با مشکل مواجه خواهد شد.

اجازه دهید نظرتان را در مورد شعر تبریز جویا شوم ، آیا در کشور در زمینه شعر جایگاهی را برای شعر تبریز احساس می کنید؟  شعر تبریز بهتر بگوئیم جایگاه شعر تبریز همیشه در در طول تاریخ ادبیات جایگاه بزرگی داشته است. و در تاریخ ادبیات معاصر باید از حضرت استاد شهریار نام برد که به عبارتی پایه های مکتب شعر تبریز را محکم تر کرد متاسفانه بنظر بنده بنا به دلایلی جایگاه شعر ما نسبت به گذشته کمرنگ تر شده و اصفهان و خراسان و حتی کرج  بیشتر خودنمایی می کنند  شاعران ما همیشه از دو زبان ترکی آذربایجانی و فارسی برخوردار بوده اند، یعنی با دو احساس و دو نگاه و جهان بینی   غنی تر از دیگران بوده ایم برای همین شاعران و ادیبان و هنرمندان این قسمت از جغرافیا ایران از بهترین ها بوده اند  اکنون چندین سال است به عللی کمرنگ گشته است و به نظر بنده چند علت را می توانم اینطور بیان کنم  

الف-عدم آگاهی  مسئولین فرهنگی ادبی و هنری که فقط به فکر نگهداری میزشان بوده اند و همیشه با ترس که ایرادی از این مسئولان نگیرند و موقعیت شغلی شان به خطر نیفتد بوده اند  نگاه نامناسب ایدئولوژیک مسئولان    نگاه سیاسی مسئولان     دو شقه شدن شعر و ادبیات در تبریز و تعصبات بیهوده و افراطی از هر دو جناح  اختلاف سلیقه که منجر به کشیده شدن حسادت، بین گروه های مختلف اهالی ادبیات و هنر   امنیتی کردن بیش از حد فضای فرهنگی ادبی و هنری شهر و همینطور دلایلی دیگری هم هست که در این فرصت نمی گنجد متاسفانه بنا به دلایلی که عرض کردم شاعران و ادیبان خودشان را از جلسات به سمت کافه نشینی و جلسات ادبی محدود در خانه ها و در نهایت به خانه نشینی کشانده شده اند اولین ها همیشه در خاطره می ماند وخاطره انگیز ند.

لطفا بفرمائید اولین شعر تان را در چه سنی سرودید؟ ودرچه سنی به صورت حرفه ای قدم در دنیای شعر گذاشتید؟  

بنظرم  می رسد تک بیتی به زبان ترکی باشد که بعدا به به یک غزل بزبان ترکی تبدیل شد و به استاد امیر علی آذر طلعت اولین به اولین معلم جدی بنده در شعر بود تقدیم کردم منی بیر بوسه مست ائتمیش ندن پیمانه دیللندی خمار ائتمیش منی اول ساقی میخانه دیللندی از نو جوانی و جوانی متن ادبی و خاطرات می نوشتم ولی بطور جدی از سال ۶۳ و در سال ۷۴ با زبان امروزی خود بصورت جدی تر نوشتم.

شما بیشتر در چه قالب هایی شعر میگویید وچرا؟  

بنده با شعر کلاسیک شروع کردم بعداز آشنایی با سبک های شعری بیشتر به سبک عراقی علاقمند شدم و در قلب غزل بیشتر شعر نوشتم و همینطور به شعر نو  گرایش پیدا کرده و شعر آزاد و سپیده را تجربه کردم .

آیا فضایی برای فعالیت ادبی و شاعران جوان در تبریز فراهم است؟  

بله در سطح شهر به اندازه کافی فضاهای مناسب برای برگزاری جلسات مختلف شعر وجود دارد  به علل و دلایلی که در بالا اشاره شد  و همینطور شاید کمبود مسائل مالی البته برگزاری جلسات شعر به هزینه زیادی  نیاز نیست متاسفانه عدم اعتماد مسئولین به اجرا کننده ها می تواند یکی از علت هایی باشد که جلسات و محافل فرهنگی هنری با چنین شرایطی مواجه است.

وضعیت انجمنهای ادبی در تبریز چگونه است ؟چرا دیگر انجمن های ادبی رونق گذشته را ندارند؟    

بنده حدود چهار سال پیش به تبریز باز گشتم و با تجربه ۱۵ سال اجرا و مسئولیت در کانون ها و انجمن داری  انجمن ادبی اندیشه تبریز را در خانه هنرمندان تبریز که تقریبا بصورت( انجیو ) زیر نظر   سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز ایجاد کردم خواستم تجربیات بروز خودم را در شهر خودم با عشق و اشتیاق انجام دهم .  نزدیک به سه سال جلسات موفقی را با حضور شاعران و ادب دوستان برگزار کردم.

بدون اینکه هزینه و حق الزحمه ای دریافت کنم که استادان دانشگاه، ادیبان، فرهیختگان و دوستان زیادی بصورت افتخاری علم و اندوخته های ادبی چندین ساله ی خود را رایگان در جلسات که برای سازمان فرهنگی و هنری سازمان  قرار دادند و چندین بزرگداشت بسیار زیبنده و در خور به مناسبت های گوناگون مثل بزرگداشت استاد شهریار، هفته دفاع مقدس و یادمان سردار شهید قاسم سلیمانی برگزار شد و متاسفانه حراست سازمان مربوطه بدلایل گوناگون کار شکنی کرد تا مجبور به تعطیلی انجمن ادبی اندیشه تبریز گردید  

به نظر شما ارتباط شعر با مخاطب چه معنایی دارد؟  

شاعر زبان گویای فرهنگ ، آیین ها ، اداب و رسوم ، باورهای دینی و ملی مردم اجتماع خویش است و شاعر وظیفه دارد از شادی ها و غم ها و دردهای مردم زمانه ی خود بنویسد.  استاد اگر مطلبی را لازم به ذکر میدانید ، به مخاطبان بفرمایید  پسندیده وشایسته است که در شهر تبریز ادب خیز و هنرپرور مسئولین ادبی و فرهنگی هنری شهر تبریز درایت بخرج دهند و بین اهالی هنر آشتی بوجود بیاورند و در این ایام بسیار سخت اقتصادی و معیشتی مردم و در فضای مریض و آلوده نشاطی به اهالی هنر ایجاد کنند سپاسگزارم  که این فرصت را در اختیارم گذاشتید سلامتی و شادکامی برای مردم بخصوص هنرمندان شهرم از خداوند مهربانی ها آرزو دارم.

خبرنگار: ناصر غلامی هوجقان



+ 10
مخالفم - 9
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری