تیتربرتر؛ شب گذشته امیر غفارمنش میهمان رامبد جوان در خندوانه بود.
مطالب مرتبط:
بیوگرافی محمد بحرانی صداپیشه نقش جناب خان
محمد بحرانی متولد ۱۳۶۰ در شیراز صدا پیشه و بازیگر ایرانی است. بحرانی دارای مدرک لیسانس بازیگری از دانشگاه تهران و مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است. وی از سال ۱۳۸۰ وارد تلویزیون شد و اکثر کارهایش کودک و عروسکی بوده است. علاقهٔ بحرانی به نمایش عروسکی از جشنوارههای تئاتر عروسکی دانشجویی آغاز شد. او که در آن دوران چند کار در این حیطه داشت، با گذر زمان به این موضوع علاقهمند شد. در سال ۱۳۸۰ در همین حین مریم سعادت که داور یکی از این جشنوارهها بود کارِ وی پسندید و از او برای کار در یک برنامهٔ تلویزیونی دعوت کرد. از همانجا بود که فعالیت او در این مسیر جدی شد. اکثر کارهای وی از سال ۱۳۸۰ که او وارد تلویزیون شده در ژانر کودک و کارهای عروسکی بوده است.
بحرانی با وجودی که در ابتدای شروع به کار در این حیطه چندان اصراری به کار در این حوزه نداشت که دلیل آن را ناآگاهی از جزئیات این حوزه میداند، وقتی چندی پس از شروع کار و آشناییاش با گروه به این نتیجه رسید که پشتصحنهٔ کارهای کودک در مقایسه با سایر ژانرها لطیفتر، سالمتر و انسانیتر است. او این ویژگی را دوست داشت و همین باعث ماندگاریاش در این زمینه شد. با این وجود او دوست دارد که ژانرهای دیگر را نیز تجربه کند، کما این که در تلهتئاترها و سینما نیز بازی کرده اشت.
از جمله کارهای بحرانی پیش از ورود به مجموعهٔ کلاهقرمزی مجموعههای استاد همهچیدون، شهر کودکان بود. از دیگر کارهای او میتوان به مجموعهٔ «با ما کاش باشی» اشاره کرد که وی در این مجموعه صداپیشهٔ عروسک آقاشجاع است.
آشنایی محمد بحرانی با گروه کلاهقرمزی در ابتدا به واسطهٔ همکاری مشترک وی با ایرج طهماسب و حمید جبلی در فیلم «رفیق بد» بود؛ ولی در اصل از طریق امیر سلطاناحمدی، عروسکگردان پسرعمه زا، که در کلاهقرمزی ۸۸ حضور داشت و یکی از دوستان بحرانی بود به گروه معرفی شده است. این بازیگر در یکی از آخرین فعالیتهای هنری خود صدا پیشهٔ عروسک جناب خان در برنامهٔ خندوانه به کارگردانی رامبد جوان حضور داشته است.
مصاحبه با محمد بحرانی
یکی از جذابیتهای حضور جنابخان و اتفاقات برنامه «خندوانه» طبعا بداههبودن آنهاست، البته به نظر میرسد این بداههپردازی در بسیاری از مواقع در مطرحکردن مسائل سیاسی یا اجتماعی باعث مشکلاتی هم شده است.
خدا را شکر «خندوانه» زنده نیست، این به ما کمک میکند کمی راحتتر در استودیو اجرا کنیم و درنهایت اگر اتفاق بدی افتاده بود، در تدوین درست کنیم. اما همانطور که گفتید، ما روی یک خط عجیب راه میرویم که مدام باید حواسمان به همهچیز باشد، باید خبرگردی کنیم و اطلاعاتمان بهروز باشد و درباره بسیاری از اتفاقات روز صحبت کنیم. از طرفی مردم از همه اقشار هم توقع دارند حرفشان در برنامه زده شود.
فکر میکنید درحالحاضر«خندوانه» در موقعیت خوبی است؟
«خندوانه» در این مدت دچار فرازونشیبهای زیادی شد. به نظرم، ما فصل دوم را در شرایط خوبی تمام کردیم و به قول معروف، در یک اوجی فصل دو تمام شد. طبعا در فصل سوم، کار سختی داشتیم و چند دلیل باعث شد در شروع این فصل خیلی باقدرت حضور پیدا نکنیم. یکی از این دلایل این است که ما پیشتولید کم و کوتاهمدتی داشتیم، دوم اینکه ما دقیقا از عید شروع کردیم. معمولا یک برنامه در آغاز و با داشتن دکور یا ایدههای جدید، کمی زمان میبرد تا مخاطب با آن ارتباط برقرار کند و برنامه به روال منطقی برسد. اما وقتی در عید شروع میکنید، توقع مخاطبان این است که برنامه در بهترین موقعیت باشد و به نظر من، همین موضوع باعث شد در آغاز انتقادهایی نسبت به برنامه صورت گیرد. برخی از این انتقادات درست بود، اما به نظرم، مدتی که گذشت و با دکور ارتباط گرفتیم، به فرم و روال سابق برگشتیم. عکسالعملهایی که این روزها از مردم یا دوستان خوبم در نشریات و رسانهها و منتقدان دارم، گویای این است که خدا را شکر حال خندوانه و جنابخان خوب است.
محمد بحرانی صداپیشه جناب خان از مشکلات و سختی های کارش گفت : به اندازه دنیا خستهام
آقای بحرانی! کمی از گذشته جنابخان صحبت میکنید، خالق این عروسک چه کسی است؟
سؤال خوبی است، چراکه وقتی شخصیتی مثل جنابخان آنقدر دیده میشود، طبعا حواشی کنارش زیاد میشود. واقعیت این است که جنابخان از«کوچه مروارید» شروع شد. «کوچه مروارید» کاری برای شبکه نمایش خانگی بود که آقای سالار زهی تهیهکننده و کارگردان این مجموعه بودند. در آغاز یک اتاق فکر متشکل از خود آقای سالار زهی، بنده، نیوشا صدر، بهادر مالکی، امیر سلطاناحمدی و محمد نادری تشکیل شد. ما بهاتفاق دور هم جمع شدیم و به این نتیجه رسیدیم داستان ما در یک محله اتفاق میافتد و شخصیتهای این محله باید ویژگیهای متفاوتی داشته باشند. به واسطه اینکه من در شیراز در محلهای بزرگ شدم که کلی از همسایههای ما جنوبی بودند و در تمام این سالها با موزیک جنوب بزرگ شدم، پیشنهاد دادم یکی از شخصیتهای محله میتواند یک جنوبی باشد، چراکه آدمهای باحال و خوشریتمی هستند و لهجه زیبایی هم دارند و من هم میتوانستم با این لهجه صحبت کنم، در آن جلسه همه از این طرح استقبال کردند و به این نتیجه رسیدیم این شخصیت میتواند یک دورهگرد باشد، اسم شخصیت را هم محمد نادری، «جنابخان» گذاشت که نویسنده «کوچه مروارید» هم بود.
اما در این مجموعه هم خیلی از اتفاقات بداهه بود، یعنی لزوما همهچیز برمبنای متن پیش نمیرفت؛ ازجمله آوازهای گاهوبیگاه جنابخان یادگار همان هممحلهایهای جنوبیام در شیراز بود. بنابراین میخواهم ادعا کنم که جنابخان خالقی ندارد، بلکه خالقانی دارد؛ از عروسکساز خانم هدیه هاشمی گرفته تا تهیهکننده و کارگردان آقای سالار زهی، محمد نادری که در «کوچه مروارید» اسمگذاری و نویسندگی کرده، مهدی برقعی و حامد ذبیحی که عروسکگردانهای این شخصیت هستند؛ امیر سلطان احمدی که همواره به من مشاوره داده و بسیاری از اوقات شعرهایی که جنابخان میخواند را او مینویسد و بچههایی که در فصل سه در تیم ایدهپردازی ما هستند، آقایان حسام مقامیکیا، مهدی شاهپیری، محمد عسگری و خانم مهناز خطیبی در این کار مشارکت دارند. لازم میدانم بگویم از شروع کار جنابخان در خندوانه، ما نویسنده یا متن نوشتهشدهای نداشتهایم. براساس یک طرح کلی از خودم یا امیر سلطاناحمدی به کمک عروسکگردانها پیش رفتهایم و در فصل سه هم دوستانی که ذکر کردم به ما اضافه شدند. ایده طرحشده با رامبد مطرح میشود. او هم نظرهایش را میدهد و بقیه چیزها در صحنه و در لحظه اتفاق میافتد.
محمد بحرانی صداپیشه جناب خان از مشکلات و سختی های کارش گفت : به اندازه دنیا خستهام
ترکیب درست جنابخان با رامبد جوان است
پس نمیتوان گفت خندوانه خیلی به متن متکی است.
بله، متن نوشتهشدهای وجود ندارد، بیشتر شبیه اتاق فکری است که برای هر قسمت به یک طرح داستانی میرسیم آن طرح داستانی را با رامبد جوان مطرح میکنیم و با یک چکشکاری کوچک برای اجرای برنامه آماده میشویم و سهم بیشتر آنچه در خندوانه میبینید، بداهه است. البته قبل از هر قسمت تحقیق کوچکی درباره پیشینه، قومیت و زبان میهمان داریم و بقیه چیزها در صحنه اتفاق میافتد و باید آماده باشیم که نسبت به حرفهای میهمان واکنش نشان دهیم.
تعداد انگشتشماری از برنامههای عروسکی در تمام این سالها به موفقیت چشمگیری رسیدهاند که البته شما در دو مورد از بهترینهای آنها «کلاهقرمزی» و صداپیشگی «جنابخان» مشارکت داشتید. از نظر شما، اصول موفقیت برنامههای اینچنینی چیست؟
الان که درباره «کلاهقرمزی» صحبت شد، باید بگویم ایرج طهماسب بهترین معلم من در زندگی بوده، تأکید او همیشه این بوده است که از صفر تمرین کنیم و از صفر احساسات انسانی را بازنگری و مفاهیم ابدی و ازلی را پیدا کنیم؛ مفاهیمی که همیشه آدم با آنها احساس قرابت میکند. در حال حاضر احساس میکنم مردم «جنابخان» را بهعنوان یک عروسک نمیبینند، چون در آغاز ما هم «جنابخان» را بهعنوان یک عروسک ندیدیم. «جنابخان» مثل همه ما خصوصیات خوب و بد زیادی دارد. مثلا میتواند بیجنبه باشد یا زمانی خشن شود یا مهربان باشد و عاشقپیشه و همه کارهایی که یک آدم معمولی میتواند انجام دهد.
از طرف دیگر یک اتفاق عجیب افتاده که به نظرم، در تلویزیون بیسابقه است و آن این است که برای اولینبار این اعتراض را داریم که چرا به گویش و لهجه ما آواز نمیخوانید یا حرف نمیزنید؟ جالب است همیشه در تلویزیون این اعتراض وجود داشته که چرا این سریال با لهجه ما بوده؟ نمیدانم چرا، شاید بهغلط احساس تمسخر میکردند. اما ما نشان دادیم به شما احترام میگذاریم؛ اینکه لرها ببینند کردی چقدر زیباست، فارسها از شنیدن عربی لذت ببرند، بلوچها آوازهای گیلکی را بشنوند و همه از لهجه و زبان همدیگر لذت ببریم.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: مریم بالوی فیلی