به گزارش تیتربرتر؛ مستند هفت قسمتی «آقا مرتضی» با موضوع زندگی شهید سیدکامران (مرتضی) آوینی به کارگردانی سیدعباس سیدابراهیمی هر شب ساعت 20 از شبکه سه سیما پخش می شود.
این مستند در سازمان هنری رسانهای اوج تولید شده است.
ماجرای ارتباط شهید آوینی و غزاله علیزاده
در بخشی از اولین قسمت مستند «آقا مرتضی» به موضوع ارتباط میان سیدمرتضی آوینی و غزاله علیزاده (شاعر) اشاره شده است.
در بخشی از اولین قسمت این مستند به نقل از دوستان شهید آوینی بر این نکته تأکید شده است که در ماجرای ارتباط میان آوینی و غزاله علیزاده، کشش از سوی غزاله علیزاده بوده و مرتضی بُت خوبی برای الهام غزاله علیزاده بوده است.
این بخش بازتاب وسیعی یافته واکنش های انتقادی زیادی در شبکه های اجتماعی در پی داشته است. کاربران زیادی روایت ارائه شده از ماجرای ارتباط آوینی و علیزاده را زیر سوال برده اند و آن را نوعی توجیه دانسته اند. عدهای هم به تمسخر این روایت پرداختهاند.
غزاله علیزاده کیست؟
فاطمه «غزاله» علیزاده متولد بهمن ۱۳۲۷ و درگذشته به تازیخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵، نویسنده و شاعر ایرانی است که از آثار مشهور او رمان دوجلدی خانه ادریسیها است.
او کار ادبی خود را از دهه چهل خورشیدی و با انتشار داستانهای کوتاه در مشهد آغاز کرد. او دو بار ازدواج کرد. بار نخست با بیژن الهی و بار دیگر با محمدرضا نظام شهیدی.
علیزاده که از بیماری سرطان رنج می برد بعد از دو بار اقدام به خودکشی ناموفق، سرانجام در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۷۵، در روستای جواهرده رامسر، با حلق آویز کردن خود دست به خودکشی زد.
کتاب «خانه ادریسیها»، سه سال پس از مرگ غزاله علیزاده، جایزه بیست سال داستاننویسی را به خود اختصاص داد.
داستان آن ماجرای زندگی خانوادهای است اهل عشق آباد که بعد از انقلاب بلشویکی زندگیشان دچار تغیرر و تحول اساسی میشود. این رمان سه شخصیت اصلی به نامهای خانم ادریسی، خانم لقا و وهاب دارد. این سه شخصیت، اعمالی را انجام میدهند و در واقع رفتاری دارند که هر کدام از این رفتارها ریشهی عمیقی در گذشته شان دارد. این گذشته که در محیط اجتماعی و خانوادگی شخصیتها مهمترین نقش را داشته است، عقدهها و مسائل روانی مختلفی را در این شخصیتها بر جای گذاشته است.
دیگر آثار غزاله علیزاده عبارتند از: رمان شبهای تهران، داستان بلند ملک آسیاب، رمان دومنظره و مجموعه داستانهای سفر ناگذشتنی، چهارراه و تالارها
نگاهی به آثار غزاله علیزاده
نخستین مجموعه داستان غزاله علیزاده سال ۱۳۵۶ به چاپ رسید. غزاله علیزاده در اغلب آثارش از انسانهای طبقهی اقتصادی متوسط به بالا مینوشت. او هرگز تلاش نکرد به خاطر دغدغههای روشنفکران زمان خود از مردمانی سخن بگوید که آنها را نمیشناخت و هرگز به واقع رنج هایشان را درک نکرده بود.
این شاید یکی از مهمترین ویژگیهای علیزاده باشد که در دورانی که اکثر نویسندگان تمایل به موضوعاتی، چون فقر، روستانشینی و ... داشتند، او از رنجها و زندگی پرفراز و نشیب طبقهی متوسط و اشراف سخن گفته است. او رنجهای این طبقه را که همواره کمتر مورد توجه بوده را با نگارشی تمیز و نثری روان به قلم درآورده است.
غزاله علیزاده که خود دارای شخصیتی پیچیده بود به دلیل روح عصیانگر و پرسشگرش، حالات روحی پرفرازو نشیبی را تجربه کرده بود. شاید به همین دلیل است که شخصیت پردازی در آثار وی بسیار متنوع و همراه با گونهای نگاه روانکاونه و کاوشگرانه به انسان است.
روح و روان این انسانها اغلب آنها را در موقعیتهایی سخت قرار میدهد، اما علیزاده با طنز ظریف منحصر به زبان خودش، این موقعیتهای تراژیک را گاهی تلطیف میکند.
او زبانی ساده را برای روایت انتخاب میکند، اما این سادگی به معنای عاری بودن از فرمهای خاص ادبی نیست بلکه میتوان گفت علیزاده از آن دسته نویسندگانی بود که داستان هایش را معماری میکرد و به لحاظ ساختار زبانی، بر فرم و شکل نوشتار دقت بسیار داشت. نویسنگان بسیاری دربارهی غزاله علیزاده صحبت کرده اند و در بیشتر مواقع او را تحسین کرده اند، اما جملهای که هوشنگ گلشیری که قطعا از برجستهترین نویسندگان ایرانی است دربارهی او میگوید بسیار کوتاه، اما پرمعناست. گلشیری پس از آن که غزاله علیزاده در سال ۱۳۷۵ در جنگلهای شمال کشور خودکشی کرد، گفت: «او یک سیلی به همه ما زد و رفت.»
مطالب مرتبط:
انتقاد از مستند آقا مرتضی
مستند "آقا مرتضی" بازتاب هایی دیگری هم داشته است از جمله اینکه حسین معززی نیا از منتقدان سینمایی در یادداشت بسیار تند از این مستند انتقاد کرده است.
معززی نیا معتقد است که کپی رایت در این اثر رعایت نشده است. او همچنین این مستند را "سر هم" شده خوانده است.
وی در بخشی از نوشته خود خطاب به سیدعباس سیدابراهیمی کارگردان این مستند نوشته است: ایشان هفت قسمت برنامه درباره یک «شهید» ساخته، اما عین خیالش نیست اولین قاعده احترام به آن خونی که ریخته شده، رعایت اخلاق است. رعایت شرافت است. اولین قاعده این است که از آن شهید دزدی نکنیم. سیدمرتضی آوینی سالها پس از انتشار کتاب «هر آنکه جز خود» زنده بود، خودش رضایت نداشت درباره آن کتاب صحبت شود، همانطور که رضایت نداشت متن جلسات خصوصیاش و یا دستنوشتههایی که در مجلات چاپ نشده بود، جایی منتشر شود.
همانطور که تمایل نداشت جزئیات روابط خصوصیاش با نزدیکانش انتشار عمومی پیدا کند. حالا هم که در قید حیات نیست، وارث قانونی دارد. طبق قواعد رایج در همه دنیا، کسی که میخواهد صدا، متن و تصویر منتشرنشده از یک انسان درگذشته را منتشر کند، باید از وارث قانونی او اجازه بگیرد. همچنین کسی که میخواهد فیلم مستندش را با به هم چسباندن تصاویر فیلمهای مستند دیگران تولید کند، باید از سازندگان آن فیلمها اجازه بگیرد. کسی که میخواهد خاطرات نقلشده توسط دیگران را مورد استفاده قرار دهد، باید رضایت آنها برای این نوع استفاده را جلب کند.
واضح است که من تمایل ندارم تصاویری که با مشقت و زحمت فراوان برای مجموعه برنامهای که ساختهام تولید کردهام، از ساختار برنامه خودم خارج شود و برود داخل برنامهای دیگر. همانطور که سیدمرتضی آوینی تمایل نداشت کسی بیاید وقایع زندگی خصوصی او را به مبتذلترین شکل ممکن، در قالب گفتگوهایی خیالی با نزدیکانش بازآفرینی کند.
حیرتانگیز است که این آقا خودش را مقید به رعایت هیچ قاعده عرفی، شرعی و قانونی نمیداند، در برابر قانون و پلیس و دادگاه هم احساس مصونیت میکند، صداوسیمای مملکت هم هرچه به دستش بدهند، نمایش میدهد؛ و حیرتانگیز است که همهی این رفتارهای پاپاراتزیوار مزین است به نام یک شهید که لقبش سید شهیدان اهل قلم است.
آنچه دیگران می خوانند: