به گزارش تیتربرتر؛ کشور در شرایط سخت اقتصادی زیر سایه ویروس کرونا قرار گرفته است و فشار تحریم ها نیز بیش از گذشته بر بدنه اقتصاد ایران وارد شده و سیگنال هایی مبنی بر مذاکره با کاخ سفید برای عبور از مشکلات اقتصادی و گرانی داده شده است تا مردم از این شرایط عبور کنند.
در این میان یک روزنامه نگار عنوان کرده است اگر برای حل مشکلات و گرانی آدرس کاخ سفید داده میشود، در این صورت کسی که قادر به گفتگو با آن نیست باید کنار برود و راه را باز کند تا دیگران اقدام کنند. اما ماجرای پیشنهاد کناره گیری روحانی و واکنش ها چه بود؟
پیشنهاد عباس عبدی برای کنارهگیری رییسجمهوری
عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ده ماه پیش پیشنهاد انتخابات زودرس ریاستجمهوری را دادم، اصولگرایان که در خلوت خود از این ایده قند در دلشان آب میشد، به علت تناقضات فکری و تحلیلی، در عیان با آن مخالفت کردند و حتی مخالفت شدیدی کردند! و این از عجایب سیاست در ایران است که جناح غالب سیاست در آن نیز به علل روشنی که ناشی از تناقضات فکری و رفتاری آنها است، دوگانه برخورد میکند.
دوگانگی برخورد برخی منتقدان تا حدی قابل فهم است، چون باید ملاحظه خیلی از خطرات را بنمایند، ولی دوگانگی شدید جناح صاحب قدرت را فقط باید در ایران دید. بگذریم. با آغاز به کار مجلس جدید، وضعیت روحانی برای آنان مثل استخوانی شده که در گلو گیر کرده، نه میتوانند آن را قورت دهند و اگر قورت هم دهند نمیتوانند هضم کنند و نه میتوانند آن را بالا بیاورند. به همین دلیل مدعی شدند که او را تحمل میکنند، ولی این تحمل از روی ناچاری است و نه اختیار.
به همین علت در تیر ماه یادداشتی نوشتم که «تحمل لازم نیست استیضاحش کنید»، ولی اجازه این کار را نیز ندارند یا توانش را ندارند. تا اینجا و آنچه که به دعوای جناح حاکم و دولت برمیگردد، برای مردم اهمیتی ندارد، ولی مشکل اینجاست که دود این وضعیت به چشم مردم میرود.
نیازی به توضیح جزییات این ادعا و وضعیت نیست. طی ده ماه گذشته هیچ مشکلی حل نشده که بر مشکلات اضافه هم شده است. در این ده ماه کدام چشماندازی تیره بود که تیرهتر نشده است. بنابراین عاقلانه نیست که این وضع ادامه یابد. از سوی دیگر این روزها اخبار جسته و گریختهای از گفتگوهای رسمی یا غیررسمی میان نمایندگان ایران و کاخ سفید مطرح میشود. اگرچه براساس شواهد و تحلیل شخصی خودم به این اخبار اطمینانی ندارم ولی در هر صورت این مسیری است که دیر یا زود باید برگزید و مهمترین عاملی که میتواند بر آن موثر باشد، انتخابات امریکا و ویژگی صاحبان قدرت در ایران است.
برای انتخابات امریکا سه حالت متصور است؛ اول اینکه بدون دردسر و با قاطعیت ترامپ رای بیاورد. دوم اینکه بایدن رای بیاورد و ترامپ نیز به راحتی تمکین کند. سوم اینکه بایدن رای بیاورد و ترامپ تمکین نکند و امریکا وارد چالش جدی سیاسی شود. به نظر میرسد که هیچکدام از این سه حالت در صورتی که تغییری در ایران رخ ندهد، نفعی برای ما ندارند.
مطالب مرتبط:
حتی بهترین حالت از سه حالت فوق که به نظر میرسد، آمدن بیسر و صدای بایدن است، اگر در ایران تغییری رخ ندهد، به سود ایران نیست و چه بسا از دو حالت دیگر نیز بدتر باشد. به جز ادامه وضع موجود تغییری که در ایران میتواند رخ دهد، دو حرکت متفاوت است؛ اول به سوی یکدست شدن بیشتر و دوم افزایش حضور و مشارکت سیاسی واقعی و نه صوری مردم است.
منظور از افزایش مشارکت واقعی، به رسمیت شناختن همه نیروهای سیاسی و اجتماعی و احترام گذاشتن به آنان و حق حضورشان در عرصه سیاست است. از میان این دو حالت، به ظاهر ارادهای برای تحقق حالت دوم وجود ندارد یا حداقل اینکه بنده نمیبینم. البته این بهترین راه است، ولی اگر امیدی به تحقق این راه نیست، تداوم وضعیت و شکاف موجود جز تضعیف بیشتر و از دست دادن فرصتهای سیاسی برای کاهش مشکلات نتیجه دیگری نخواهد داشت.
از این رو حالا که اصولگرایان غالب، قدرت و اراده استیضاح را ندارند، پیشنهاد میکنم که روحانی شخصا دست به کار شود. کنار رفتن نه به معنای اعتراض، بلکه به معنای گشودن راه برای حل ماجرا. متاسفانه در ایران استعفا هم به سرنوشت طلاق دچار شده است. هر زوجی که طلاق میگیرند، حتما باید با دشمنی و نفرت و کینهورزی و بدگویی حتی زد و خورد و دعوا همراه باشد، در حالی که میتوان دوستانه هم طلاق گرفت، اگر دو نفر متوجه شدند که به هر علتی نمیتوانند با یکدیگر زندگی کنند میتوانند دوستانه و مدنی از یکدیگر جدا شوند.
استعفای دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا را به یاد بیاوریم؛ هنگامی که رفراندوم برگزیت رای آورد، خیلی راحت و مدنی استعفا داد و خانم ترزا میجانشین او شد. این استعفاها اعتراضی نیست، بلکه راهگشا است. هر کدام از حالات سهگانهای که در انتخابات امریکا رخ دهد، نیازمند مدیریتی سیاسی در ایران است که برای آن برنامه داشته باشد. بدون شک و تردید این مدیریت به روحانی و تیم او سپرده نخواهد شد و با حضور آنان نیز چنین مدیریتی را دیگران نیز نمیتوانند عهدهدار شوند.
بهتر است که مدنی رفتار شود و برای ۱۰ ماه باقیمانده شخص دیگری عهدهدار حل این مشکل شود. حداقل به خاطر مردم و کشور کاری باید کرد. اگر برای حل مشکلات و گرانی آدرس کاخ سفید داده میشود، در این صورت کسی که قادر به گفتگو با آن نیست باید کنار برود و راه را باز کند تا دیگران اقدام کنند. حداقل به خاطر کشور و مردم چنین کنید.
واکنش ابطحی به پیشنهاد استعفای رییسجمهور
جماران نوشت: محمد علی ابطحی در واکنش به پیشنهاد عباس عبدی که خواستار کناره گیری روحانی شده، نوشت: «استعفای رییس جمهور دست خودش نیست. آقای خاتمی، می خواست و نتوانست آقای روحانی که خودش هم نمی خواهد.»
رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات به پیشنهاد عباس عبدی مبنی بر استعفای روحانی واکنش نشان داد.
محمدعلی ابطحی در کانال خود چنین نوشت:
«استعفای رییسجمهور دست خودش نیست.
آقای خاتمی، می خواست و نتوانست
آقای روحانی که خودش هم نمیخواهد.
شعار استعفای روحانی بیشتر ایذایی است برای جناح مقابل.»
دلیل مخالفت کیهان با استعفای روحانی
کیهان نوشت: اصلاحطلبان که با بحران نقش و هویت دستوپنجه نرم میکنند، در آخرین راهکارهای فریبکارانه خود برای فرار از پاسخگویی به روحانی پیشنهاد دادهاند تا از ریاستجمهوری استعفا دهد!؛ پیشنهادی که روز گذشته به تیتر اول یکی از روزنامههای زنجیرهای تبدیل شد.
عناصر رادیکال اصلاحات که روزی پروژه عبور از خاتمی را با هدف انسداد و بیثباتی در کشور کلید زدند و در نهایت ناکام ماندند امروز معلوم نیست پیشنهاد استعفای روحانی را بر اساس کدام پیشفرض غلط مطرح میکنند، اما روشن است آنان که زیست سیاسی امروزشان را وامدار همان «رحم اجارهای» بوده و اساساًً نمکپرورده روحانی هستند، برای او اعتبار و جایگاهی قائل نیستید و برای این سؤال که بالاخره پروژه عبور از روحانی، توطئه است یا نه؟ پاسخی در برابر افکار عمومی نخواهند داشت.
آدرس غلط دادن و فرار از پاسخگویی
بررسی رفتار مدعیان اصلاحات که بانیان اصلی وضع موجود هستند حاکی از آن است که آنان در تلاشاند تا با انتقاد از روحانی و فاصلهگذاری با دولت، خود را منتقد دولت نشان داده و از پاسخگویی به افکار عمومی شانه خالی کنند.
آخرین تقلای لیبرالها برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، این است که آدرس غلط بدهند و به افکار عمومی القا کنند که علت اصلی مشکلات کشور، آمریکا و تحریمهاست. ازاینرو پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری در این بستر مطرح شده که روحانی اراده و یا اجازه مذاکره با آمریکا را ندارد!
و این در حالی است که اصلاحطلبان رادیکال غافل از آناند که اعتراضات دیماه ۹۶، قبل از بازگشت تحریمها رخ داد و ارتباطی با خروج آمریکا از برجام (در اردیبهشت ۹۷) نداشت! علاوه بر این، اعتراضهای ۹۸ هم حاصل بیتدبیری دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در تعیین و نحوه اعلام نرخ بنزین بود.
مدعیان اصلاحات با روشهای مختلف درصددند خود را طیب و طاهر نشان داده و اعلام کنند که در بهوجود آمدن وضعیت موجود سهمی ندارند. آنها که امروز تمام مشکلات را به تحریمها ربط میدهند و میگویند روحانی (که نمیتواند مذاکره کند) استعفا دهد، حتی در مقاطعی سعی میکردند مشکلات کشور را به بدشانسی روحانی و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله و هجوم ملخها و... ربط دهند!
فشار برای مذاکره با آمریکا
نکته قابل تأمل آنکه پیشنهاد مدعیان اصلاحات برای کنارهگیری رئیسجمهوری پس از آن مطرح شده که روحانی انتقادهای مخالفان را «آدرس غلط» دادن به مردم عنوان کرد و گفت که «اگر کسی میخواهد لعن و نفرین کند آدرسش کاخ سفید است»!
رئیسجمهور روز شنبه در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: «یک عدهای بهخاطر منافع غلط گروهی و باندی به مردم آدرس غلط ندهند. آدرس صحیح تمام جنایات و فشار بر مردم عزیز ایران واشنگتن دیسی کاخ سفید است و آنهایی که داخل این ساختمان هستند این همه جنایات علیه ملت ایران روا داشتهاند.» دیروز یکشنبه بود که مدعیان اصلاحات به روحانی پیشنهاد کردند تا «نه به معنای اعتراض، بلکه به معنای گشودن راهحل از سمت ریاستجمهوری کنارهگیری کند» آنها نوشتند که «اگر برای حل مشکلات و گرانی آدرس کاخ سفید داده میشود، کسی که قادر به گفتگو با آن نیست باید کنار برود.»
از این رو به نظر میرسد پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری، علاوه بر آدرس غلط دادن و فرار از پاسخگویی مدعیان اصلاحات، طرحی برای رادیکال کردن فضا و فشار به حاکمیت برای هموار کردن راه مذاکره با آمریکاست.
«بیدولتی»؛ زمینهای برای اغتشاش
از طرفی باید گفت طرح پیشنهادی مدعیان اصلاحات که مصداق آن مثال است که «یک دیوانه سنگی به چاه میاندازد که صد عاقل نمیتوانند بیرونش بیاورند» دانسته یا ندانسته، پروژه آمریکا را دنبال میکند! همان پروژه «بیدولتی» و اهدافی که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم اسرائیل در عراق و لبنان دنبال کردند.
مدعیان اصلاحات رسماً میگویند که دولت باید با آمریکا مذاکره کند و اگر مذاکره نکند همان بهتر که نباشد!
آنها سعی میکنند «استعفای دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا» را شاهد مثال بیاورند، اما از وقایع بیخ گوش کشور مثل تحولات عراق و لبنان غافلاند. طی یک سال گذشته، در عراق نخستوزیر استعفا داد، در لبنان هم بعد از استعفای نخستوزیر، این کشور هنوز درگیر بیدولتی است. آیا وضعیت عراق و لبنان نسبت به سال گذشته بهتر شده است؟!
جالب آنکه روزنامه اعتماد که «پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری» را تیتر یک خود کرده است در همین شماره در یادداشتی با عنوان «دخالتهای خارجی در لبنان» به بحران تشکیل کابینه در این کشور که درگیر «بیدولتی» است پرداخته و نوشته: «دخالتهای خارجی در تعیین کابینه لبنان امری بیسابقه نیست و همواره قدرتهای خارجی در زمان تشکیل کابینه لبنان از طریق گروههای متحدشان در این کشور سهمخواهیهایی در تعیین وزرای کابینه لبنان مطرح کردهاند. اینبار فرانسه علناً دخالت خود را در تشکیل دولت لبنان اعلام کرده است. سهمخواهیهای گروهی و جناحی و دخالتهای خارجی، بار دیگر بنبستی در تشکیل کابینه لبنان پیش آورد و مسیر تشکیل دولت جدید را مسدود کرد. بر کسی پوشیده نیست که گروههای مختلف لبنانی هر یک به یک کشور خارجی یا قدرت خارجی وابستگی دارند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «بازیگران خارجی باید این نکته را درنظر بگیرند که اگر لبنان بیثبات و ناامن شود، تبعات چنین ناامنی دامن کسانی را خواهد گرفت که خودشان این ناامنی و بیثباتی را دامن زدهاند. امروز آمریکا و فرانسه اصلیترین نیروهای خارجی هستند که بهصورت مستقیم در حال دخالت در امور لبنان هستند، این دو قدرت غربی و متحدانشان باید بدانند که لبنان جایی نیست که بتوان در آن ناامنی ایجاد کرد و جان سالم به در برد. ناامنی و بیثباتی در لبنان قطعاً سرایت میکند و دامن دامنزنندگان به ناامنی را میسوزاند.»
از این زاویه، طرح استعفای روحانی را میتوان تلاشی برای تمهید «بیدولتی» و لبنانیزه کردن کشور دانست.
گردآورنده: الهام خلیلی خو
آنچه دیگران می خوانند: