پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۱۰
۸
۰
نسخه چاپی
نقدی بر فیلم سه کام حبس

جنسِ بد و حالِ بد

نقدی بر فیلم سه کام حبس
هر کارگردان یا فیلم‌نامه‌نویسی می‌خواهد پیوسته دوز بدبختی‌های فیلم و داستان‌اش را بالا ببرد. تجاوز و مواد و قاچاق و فقر و اعتیاد. خانه‌های خراب و زندگی‌های خراب‌تر. آدم‌های خشن و بی‌افسار. شهری که در حالِ بلعیدن آدم‌های‌اش است.

وابستگی به مواد مخدر چنین است: ابتدا مصرف کم و حالِ خوب. پس از مدتی دیگر خبری از حال خوب نیست. پس دوز استفاده از مواد بالا می‌رود. آن‌قدر بالا می‌رود که حالِ خوش، جای‌اش را به وابستگی شدید می‌دهد. معتاد دیگر دنبالِ حال خوش نیست. دنبال جدا شدن از زندگی عادی نیست. فقط می‌خواهد مصرف کند تا به حالِ بد دچار نشود؛ چون مصرف‌کننده حس‌های‌اش را از دست داده است.

فیلم‌های چرک و نکبت و فلاکت هم چنین هستند. پیوسته میزان بدبختی‌ها و سیاهی‌ها را بیشتر می‌کنند تا مخاطب را شوکه بکنند. توجه‌اش را جلب بکنند. اما نتیجه چیست؟ بی‌حس شدن مخاطب. منگ شدن‌اش. تماشا کردن سیاهی و سیاه بختی بدون این‌که ذره‌ای تکان بخورد. فیلم‌های نکبت‌زده، خواسته یا ناخواسته، نکبت را برای مخاطب عادی می‌کنند. عادی و بی‌اثر.

دو پاراگراف بالا، مقدمه نیست. متنی‌ست درباره‌ی فیلم سه کام حبس. می‌شود حتی اسمی از فیلم نیاورد. می‌توان به جزئیات‌اش اشاره نکرد. چون «سه کام حبس» از یک کلیت پیروی می‌کند. کلیتی که زمانی به سازنده‌ی فیلم حالِ خوشی می‌داد. حالِ خوش نمایش عریانِ اجتماع. جایزه گرفتن و مورد توجه قرار گرفتن. اما حالا دیگر این نمایش جواب نمی‌دهد. پس هر کارگردان یا فیلم‌نامه‌نویسی می‌خواهد پیوسته دوز بدبختی‌های فیلم و داستان‌اش را بالا ببرد. تجاوز و مواد و قاچاق و فقر و اعتیاد. خانه‌های خراب و زندگی‌های خراب‌تر. آدم‌های خشن و بی‌افسار. شهری که در حالِ بلعیدن آدم‌های‌اش است.

حرف بر سرِ سیاه‌نمایی نیست. چه بسا شهر از اینی که «سه کام حبس» نشان می‌دهد، سیاه‌تر باشد. اما نمایشِ سیاهی و تباهی هنر است. باید از فیلتر هنرمندانه عبور کند. اگر چنین نباشد، توجهی جلب نمی‌کند. بدتر سیاهی را عادی می‌کند. مخاطب را با دوز بالای سیاهی، بی‌حس و بی‌احساس می‌کند. 

بعد از «سه کام حبس» سامان سالور و کارگردان‌های دیگر چه خواهند کرد؟ ذهن مخاطب آن‌قدر سیاهی دیده که دیگر به آن عادت کرده. پس باید برگ‌های تازه رو کرد. سیاهی‌های بیش‌تر و تازه‌تر. شاید شدنی باشد. اما نتیجه‌ای نخواهد داشت. نتیجه‌ خستگی و خمودگی مخاطب است. بی‌توجهی و بی‌تفاوتی‌اش. نتیجه‌ای که بعید است سازندگان فیلم‌هایی چون چون «سه کام حبس» به دنبال‌اش باشند.

می‌توان یک سیاهی و یک تباهی را با جزئیات و جدی و عمیق نشان داد و در تاریخ و حافظه ماند. می‌توان حجمی از سیاهی‌ها را نشان داد، مخاطب را بمباران کرد و فریاد کشید برای جلب توجه مخاطب. مثل بساطی‌های گوشه‌ی پیاده‌رو. همان‌ها که یک روز پوست‌کن سیب می‌فروشند و وقتی بازار اشباع شد، جایی دیگر بساطِ فروشِ براق کننده‌ی قابلمه را پهن می‌کنند. کارِ هنری اما بافتن فرش است. نقشی سرشار از جزئیات. نه یک بساط به هم ریخته که هر روز چهره عوض می‌کند. گفتن ندارد و روشن است: «سه کام حبس» کارِ هنری نیست. بساطی‌ست که خیلی زود فراموش می‌شود.

منتقد : علیرضا احمدی



+ 8
مخالفم - 9
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری