این مناقشات سیاسی که خود زمینه ساز بروز ناآرامیهای بنزین در آبان ماه ۹۸ بود در ادامه قطعاً زمینهساز مسائل دیگر خواهد شد.
برای تحلیل ماجرا باید نگاهی جمعیتشناسی به سه گروه در ناآرامی ها و اغتشاشات داشت. با توجه به اینکه سال گذشته فضای روانی ملتهبی در جامعه وجود داشته اما نمیتوانیم از نقش جریانات یأسپراکن و امیدزدا و روایتهایی که جامعهای سیاه را پیش روی اذهان قرار میداد، غافل شویم.
جمعه شب گذشته برخی افراد متأثر از فضای هیجانی، انباشت برخی نارضایتیهای اجتماعی و اثر ناشی از خبر ناگهانی افزایش قیمت بنزین دست به اعتراض زدند. اعتراضی که در صورت گسترش بیمسأله میتوانست تداومی آرام داشته و قابل قبول باشد.
از شنبه شب و روز یکشنبه اعتراضات با ورود دو گروه جدید شکل متفاوتی به خود میگیرد. از حضور گروه اول بشدت کاسته میشود و گروه دوم پا به صحنه میگذارد که جریانی شبه طبقه است که در دهه های اخیر در حاشیه شهرها شکل گرفته و ناشی از مهاجرتهای صورت گرفته ای است که من آن را جریان حاشیه نشینی نوع سوم و چهارم نامیده ام. این قشر سلاح سرد و گرم با خود حمل میکنند و استعداد هدایت و مورد سوء استفاده قرار گرفتن زیادی دارند.
همزمان گروه سوم نیز به میدان میآیند که وابستگان سازماندهی شده گروههای تروریستی هستند. هرچند کم تعدادند اما هدفمند عمل می کنند برخی از اینها که با پول عربستان هدایت میشوند، پیشتر دست به خرابکاری های انفجاری زده بودند.
بیشترین آسیبهای انسانی را گروه دوم متحمل شدند. اتفاقاً گروه سوم چون از سازماندهی برخوردارند کمترین تلفات انسانی را میبینند.
همچنان که زمینههای واقعیت اجتماعی نباید نادیده گرفته شود، از مسأله تحریم هم نباید غفلت شود. ما نخواستیم و نتوانستیم واقعیت تحریم را برای جامعه باز و اقناعسازی کنیم.