پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: جمعه, ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
دوشنبه, ۰۳ تیر ۱۳۹۸ ۱۵:۱۶
۱۱
۰
نسخه چاپی

مکتب شیعه ،شیعه جعفریست یا علوی؟

مکتب شیعه ،شیعه جعفریست یا علوی؟
هیچ تاکنون به این نکته اندیشیده اید که چرا ما شیعیان راپیروان مذهب جعفری می خوانند؟ در میان دوازده امام شیعه چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟ با توجه به این که امام جعفر صادق(ع) ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان وضعیت شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوی یاحسنی یا حسینی یا سجادی و یا باقری نامیده نشده است؟

عرصه تئوری ها و دیدگاههای علمی و فرهنگی در میان دانشمندان وفرهیختگان همواره عرصه ابقای بهترین اندیشه ها بوده است. هرنظریه ای آن هنگام توانسته جایگزین نظریه پیشین شود که محتوایی بهتر از آن را به بشریت هدیه کرده باشد و الا مورد استقبال قرارنخواهد گرفت. 

مکتب های فکری بزرگ نیز همواره باید دارای چنین ویژگی باشند تا بتوانند در دل بشر جایی باز کنند. نگاهی به دستاورد مکتب اسلام در مقایسه با آنچه جامعه جاهلی عرب بدان دلبسته بود و مبنای رفتار فردی و اجتماعی خود قرار داده بودمی تواند راز موفقیت اسلام را در برابر اندیشه های جاهلانه نشان دهد. پیامبر(ص) در دعوت خود ضمن پذیرش سنت های پسندیده انسانی در میان اعراب آنگاه که به نفی ضد ارزشها می پرداخت طرح های جایگزین نیز ارائه می کرد تا مخاطبان او احساس خلاء نکنند.

شاید راز بسیاری از شکست های فردی و اجتماعی مصلحان در طول تاریخ همین بوده که طرح جایگزین نداشته اند به همین نمونه تاریخ معاصر ایران توجه کنید. حضور روحانیت در مشروطیت و انقلاب اسلامی و این که چرا روحانیت در مشروطیت نتوانست تا پایان حضور داشته باشد اما انقلاب اسلامی به رهبری امام موفق به براندازی یک نظام شد؟

شاید مهمترین نکته در همین طرح جایگزین بوده است. امام خمینی(ره) طرح جایگزین سلطنت را داشت اما روحانیت در مشروطیت به ابعاد این موضوع آن چنان که بایسته است نیاندیشیده بود واین سرانجام هرحرکت سیاسی و فکری است که فقط طرح براندازی داشته باشد و نه طرح جایگزین!

امام جعفرصادق(ع) در مسیرتکاملی حرکت شیعه گام دوم را برداشته بودند. یعنی پس از آنکه مردم بر اثر مجاهدت های امامان پیشین به ناصحیح بودن مذهب رسمی و دیگر اندیشه های منبعث از آن و نیزحرکت های سیاسی مبتنی برآن در سالهای گذشته پی بردند آماده بودند تا طرح جایگزین مکتب اهل بیت را دریافت کنند و امام صادق(ع) همان بزرگواری است که با توجه به یک موقعیت استثنایی تاریخی طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه کرد و امامان دیگربه شرح و بسط بعضی از ابعاد آن پرداختند.

دوره امامت حضرت که از سال 114 هجری آغاز شده تا سال 148 هجری ادامه یافت. یکی از شرایط بحرانی تاریخی در اسلام بود زیراکه بنیان حکومتی یکصدساله فرو ریخته بود و بنیان حکومت پانصدساله ای پی ریزی می شد و همت اصلی سران حکومت تازه، کوبیدن مخالفان بود. مثلا توجه کنید که از سال 132 که رسما حکومت عباسیان آغاز شد تا سال 137 هجری سردمداران آن از هیبت و عظمت یکی از بزرگترین سرداران خود یعنی ابومسلم خراسانی هراس داشتندو تا او را با حیله و فریب نکشتند ، احساس آرامش نکردند وامام صادق(ع) با توجه به این فضا، پایه های فکری نظام تشیع یاطرح جایگزین را بنانهاد.

پیدایش شیعه از زمان پیامبر اسلام (ص) بوده و انتخاب لقب رئیس مذهب برای امام صادق (ع) به این دلیل بوده که این امام بزرگوار به جهت آزادی عملی که بر اثر درگیری امویان و عباسیان به وجود آمد، توانست در حد وسیعی به توسعه فکری مذهب تشیع بپردازد و این معنا، نفی تلاش دیگر امامان نیست.

اصطلاح رئیس مذهب شیعه که اکثراً بر امام صادق (ع) اطلاق می شود، ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می شود که جز در مکتب اهل بیت (ع) (عموما) قابل وصول نیست.

بی گمان مقصود از تشیع، همان حقیقت راستین اسلام است که مؤسس آن پیامبر اسلام (ص) بوده، و امت را به متابعت از علی (ع) و اهل بیت(ع) رهنمون کرده، تا بتوانند از این در، بر شهر علم محمدی راه یابند .

در زمان امام صادق (ع) شرایطی فراهم شد که امکان بیشتری برای ترویج علوم فراهم بود، و معارف دینی فرصت بیشتری برای اظهار داشت. از طرفی می بینیم که هفتاد درصد از روایات فقهی شیعه به نقل از آن حضرت بوده، همچنان که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایه گذاری شده است. پس این دوره، دوره شکل گیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. اصطلاح رئیس مذهب شیعه که اکثراً بر امام صادق (ع) اطلاق می شود، بیشتر ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می شود که جز در مکتب اهل بیت (ع) قابل وصول نیست .

بنابراین، این گونه اصطلاحات، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفاً جنبه توصیفی دارد و تشیع به عنوان مکتب اهل بیت(ع) حقیقت راستین اسلام است و صرفاً مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب نیست. با این حال فقه متعالی شیعه به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت امام صادق (ع) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شد و از این روی تبیین علم شریعت نیز بیشتر به آن حضرت اختصاص داشته است.

همان گونه که بیان شد به جهت وضعیت خاصی که در زمان امام صادق (ع) پیش آمد، پیروان حضرتشان نیز به جهت آزادی نسبی که برایشان پدید آمده بود، به شیعه جعفری (ع) شهرت یافتند، و در گفتار امام صادق (ع) شیعیان به این لقب نامیده شده اند. 

اما در بیشتر موارد، دیگر امامان معصوم شیعیان را منتسب به نام خود نکردند (بدین معنا که گفته نشده شیعه باقر، شیعه کاظم و...) و نیز خود شیعیان نیز از انتساب خویش به آن امامان بزرگوار در خوف و هراس بوده اند. گفتنی است که در صدر اسلام، پیروان امام علی (ع) در روایات پیامبر (ص) و خود ایشان به لقب شیعه منتسب شده اند.

وصف امام خمینی از امام صادق(ع)

امام ششم شیعیان، امام‌ جعفر صادق‌ -علیه‌ السلام- در روز  هفدهم ربیع‌ الاول‌ سال‌ 83 ه.ق. در شهر مدینه به دنیا آمد و پس‌ از شهادت‌ پدر بزرگوارشان به مقام امامت رسیدند. ایشان پایه گذار «مکتب‌ جعفری‌» است. تأسیس‌ این مکتب‌ فکری،‌ موجب نوسازی‌ و احیای‌ تعلیمات‌ اسلامی شد. با فرصتی که برای امام جعفر صادق (ع) پیش آمد، توانستند در سطح وسیعی به انقلاب فرهنگی بپردازند و با تشریح فرهنگ غنی و پرمایه اسلام و فقه آن و همچنین تربیت شاگردان برجسته، حیات تازه ای به اسلام و مسلمین ببخشند و فرهنگ ناب تشیع را که بر گرفته از اسلام ناب محمدی (ص) بود، به جهانیان عرضه کنند.

سرانجام در روز بیست و پنجم شوال 148ه.ق. فرزند پیامبر (ص) بر اثر کین دشمن ستمکار مسموم و همچون پدران بزرگوارش به شهادت رسیدند. حضرت را در قبرستان بقیع در کنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبی (ع) به خاک سپردند.

 امام خمینی (س) در وصف این امام بزرگوار می فرمایند:

"معرف حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- بعد از اینکه خود پیغمبر معرف است، خود وجودش معرف است. این فقهی است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که برای احتیاج بشر از اول تا آخر، هر مسئله‏ ای پیش بیاید، مسائل مستحدثه، مسائلی که بعدها خواهد پیش آمد، که حالا ما نمی ‏دانیم، این فقه از عهده جوابش بر می ‏آید و هیچ احتیاج ندارد به این که یک تأویل و تفسیر باطلی بکنیم. خود فقه، خود کتاب و سنت، خود فقهی که اکثرش را حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- بیان فرموده است، این فقه همه احتیاجات صوری و معنوی و فلسفی و عرفانی همه بشر را در طول مدت الی یوم القیامه [تأمین کرده،] این محتوایش این طور است. اینها معرفی است که خود اینها معرف این بزرگواران‏ اند و ما نمی ‏توانیم که از آنها تعریفی بکنیم که لایق آنها باشد." (صحیفه امام، ج‏20، ص: 409)

حضرت صادق-سلام الله علیه- از قراری که نقل شده است، آن آخری که در معرض موتشان بوده است، جمع کردند عده ای را دور خودشان از عشیره خودشان گفتند که شما فردای قیامت نیایید بگویید که من مثلا پسر حضرت صادق بودم، من برادر او بودم، من زن او بودم. نخیر، اینها نیست در کار، عمل در کار است. باید همه با عملتان پیش خدا بروید. (صحیفه امام، ج 9، ص 425)

www.titrebartar.com

 

حضرت امام صادق(ع) در شرایطی که تحت فشار حکام ستمکار قرار دارد و در حال تقیه به سر می برد و قدرت اجرایی ندارد و بسیاری اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر می برد، برای مسلمانان تکلیف معین می کند، و حاکم و قاضی نصب می فرماید. آیا این کار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولا براین نصب و عزل چه فایده ای مترتب است؟ مردان بزرگ، که دارای سطح فکر وسیعی می باشند، هیچ گاه مأیوس نگردیده و به وضع فعلی خود- که در زندان و اسارت به سر می برند و معلوم نیست آزاد می شوند یا نه- نمی اندیشند؛ و برای پیشبرد هدف خویش در هرشرایطی که باشند نقشه می کنند، تا بعدا اگر توانستند شخصا آن طرح را به مرحله اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نیافتند، دیگران- هرچند بعد از دویست یا سیصد سال- دنبال این طرح بروند و اجرا نمایند. اساس بسیاری از نهضتهای بزرگ به همین صورتها بوده است. رئیس جمهور سابق اندونزی، سوکارنو در زندان دارای این افکار بوده، و نقشه ها کشیده و طرحها داده که بعدا به اجرا در آمده است.

امام صادق(ع) علاوه بر دادن طرح، نصب هم فرموده اند. این نصب امام(ع) اگر برای آن روز بود، البته کار لغوی محسوب می شد؛ ولی آن حضرت به فکر آینده بودند. مثل ما نبودند که فقط به فکر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فکر امت بوده؛ فکر بشر بوده؛ فکر همه عالم بوده است. می خواسته بشر را اصلاح کند؛ و قانون عدل را اجرا نماید. او باید در هزار و چند صد سال پیش طرح بدهد، نصب نماید، تا آن روز که ملتها بیدار شدند، ملت اسلام آگاه گردید و قیام کرد، دیگر تحیری نباشد و وضع حکومت اسلامی و رئیس اسلام معلوم باشد.(ولایت فقیه، ص 123و 124)

تفاوت تشیع جعفری و تشیع علوی

تبعیت از تمام ائمه (علیهم‌السّلام) لازم است و ائمه (علیهم‌السّلام)، همگی از جهت راهنمایی دینی مثل یکدیگر هستند، و عدم تبعیت از یکی از آنها، خروج از تشیع، و تبعیت کامل از یکی از آنها به معنی تبعیت از تمام آنها است! طبق روایات، اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) همراه با قرآن هستند؛ یعنی آنها عقیده و بینش خود را از قرآن می‌گیرند و بعد از آن در میان مردم تبلیغ می‌کنند؛ بنابراین میان عقیده و فقه علوی با عقیده و فقه جعفری تفاوتی نیست، زیرا اصولا ویژگی منحصر به فرد خاندان رسالت این است که خودسرانه عمل نمی‌کنند و برنامه تبلیغ و تعلیم خود را از قرآن می‌گیرند و همه آنها در این خصلت، مشترک هستند.

ائمه به منزله نور واحد می‌باشند و در راه رساندن تعالیم الهی، وظیفه واحدی را دنبال می‌کنند؛ در این میان به علت شرائط خاصی که در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) حکمفرما بوده است تعالیم بیشتری به جهان اسلام انتقال یافته است و به تبع شیعه با عنوان جعفری شهرت بیشتری یافته است و این به‌معنای تفاوت راه و هدف و دو نوع تشیع نمی‌باشد و همه امامان واجب‌الاطاعه بوده و یک مسیر را دنبال می‌کنند.

رسول خدا و اهل‌بیت محوریت شیعه

آنچه به‌عنوان مفهوم شیعه از عبارات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نقل‌های تاریخی و تعاریف لغوی مشخص می‌شود این است که شیعه کسانی بوده‌اند که در زمان زندگی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، حول محور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سیر نموده و تحت تربیت امرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و گوش به فرمان آن حضرت بودند و بزرگانی مانند سلمان، اباذر، مقداد، ‌عمار و حذیفه به‌عنوان افراد شاخص این جریان بودند که همواره عاشق و محب اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و حق بوده‌اند و بعد از حیات نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز به توصیه ایشان، از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) پیروی کرده‌اند و به توصیه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دامان اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) جدا نشده‌اند و آنان را به عنوان محور حرکت خود قرار داده‌اند و به واسطه این منش و روش، سعادت خود را تضمین کرده‌اند. 

امامان شرکاء و همراهان یکدیگر در امامت

شیخ صدوق (متوفای۳۸۱هـ) با سند صحیح نقل کرده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) را شریک در امر امامت معرفی کرده‌اند: حدثنی ابی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا سعد بن عبدالله، قال: حدثنا احمد بن محمد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن حماد بن عیسی، عن ابراهیم بن عمر الیمانی، عن ابی الطفیل، عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر (علیهماالسلام)، عن آبائه (علیهم‌السّلام)، قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لِاَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام): اکْتُبْ مَا اُمْلِی عَلَیکَ. قَالَ: یا نَبِی اللَّهِ اَتَخَافُ عَلَی النِّسْیانَ؟ فَقَالَ: لَسْتُ اَخَافُ عَلَیکَ النِّسْیانَ وَقَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ لَکَ اَنْ یحَفِّظَکَ وَلَا ینْسِیکَ وَلَکِنِ اکْتُبْ لِشُرَکَائِکَ. قَالَ: قُلْتُ: وَمَنْ شُرَکَائِی یا نَبِی اللَّهِ؟ قَالَ: الْاَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِکَبِهِمْ تُسْقَی اُمَّتِی الْغَیثَ وَبِهِمْ یسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَبِهِمْ یصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَبِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ وَهَذَا اَوَّلُهُمْ. وَاَوْمَاَ بِیدِهِ اِلَی الْحَسَنِ (علیه‌السّلام) ثُمَّ اَوْمَاَ بِیدِهِ اِلَی الْحُسَینِ (علیه‌السّلام) ثُمَّ قَالَ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): الْاَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ. 
شیخ طوسی هم در «امالی» خود همین روایت را نقل کرده است. 
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود آنچه برایت می‌گویم بنویس، عرض کرد یا رسول اللَّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌ترسی فراموش کنم؟ فرمود خوفی از فراموشی تو ندارم، چون از خدا خواستم که به تو حافظه دهد و فراموشی برایت ایجاد نشود، ولی برای شریک‌های خود بنویس: امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) گفت: عرض کردم شریک‌های (همراهان من) چه کسانی هستند؟ فرمود: امامان از فرزندانت که امتم به برکت وجود آنان از باران بنوشند و دعایشان مستجاب شود و به وسیله آن‌ها، خدا بلا را از امتم دور کند و به وسیله آن‌ها رحمت از آسمان نازل شود و این اولین آنها است؛ با دست خود به امام حسن (علیه‌السّلام) اشاره کرد سپس به امام حسین (علیه‌السّلام) اشاره کرد و فرمود امامان از فرزندان او می‌باشند.

ائمه مشترک در خلقت و وظیفه و نام

در کتاب «الغیبه» مرحوم نعمانی، با اشاره به وجود ۱۲ امام، روایتی را از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که همه را از یک منشا و خلقت و از همان خلقت رسول خدا و همه مشترک در هدف و ادامه دهنده راه رسول خدا معرفی می‌کند.
اخبرنا علی بن الحسین‌ قال حدثنا محمد بن یحیی العطار بقم قال حدثنا محمد بن حسان الرازی‌ قال حدثنا محمد بن علی الکوفی قال حدثنا ابراهیم بن محمد بن یوسف قال حدثنا محمد بن عیسی عن عبد الرزاق عن زید الشحام عن ابی عبدالله (علیه‌السلام) و قال محمد بن حسان الرازی و حدثنا به محمد بن علی الکوفی عن محمد بن سنان عن زید الشحام قال: قلت لابی عبدالله (علیه‌السلام) ایهما افضل الحسن او الحسین قال ان فضل اولنا یلحق فضل آخرنا و فضل آخرنا یلحق فضل اولنا فکل له فضل قال قلت له جعلت فداک وسع علی‌ فی الجواب فانی و الله ما اسالک الا مرتادا فقال نحن من شجرة برانا الله من طینة واحدة فضلنا من الله و علمنا من عند الله و نحن امناء الله علی خلقه و الدعاة الی دینه و الحجاب فیما بینه و بین خلقه ازیدک یا زید قلت نعم فقال خلقنا واحد و علمنا واحد و فضلنا واحد و کلنا واحد عند الله (عزّوجلّ) فقلت اخبرنی بعدتکم فقال نحن اثنا عشر هکذا حول عرش ربنا جل و عز فی مبتدا خلقنا اولنا محمد و اوسطنا محمد و آخرنا محمد. 

زید شحام از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده است که به ایشان عرض کردم امام حسین (علیه‌السّلام) برتر است یا امام حسن (علیه‌السّلام)؟ امام فرمودند که امام اول و آخر و امام آخر و اول در فضل و کمال با هم شریک و یکسان هستند، به امام (علیه‌السّلام) گفتم فدای شما باشم، من قصد دارم که اطلاعات بیشتری داشته باشم و حقیقتا دنبال دانستن مطالب هستم، امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند که خدا ما را از یک منشا و طینت خلق کرد و ما را برتری داد و به ما علم آموخت و ما افراد مورد اعتماد خداوند در بین مردم و دعوت کنندگان مردم به دین خدا قرار داد و به‌عنوان فاصله و حد وسط بین بندگان و خدا می‌باشیم؛ امام (علیه‌السّلام) فرمودند: آیا مطالب بیشتری به تو بیاموزم؟ گفتم بله، امام (علیه‌السّلام) فرمود: آفرینش ما یکی است، دانش ما یکی است، فضیلت ما یکی است و همگی ما در پیشگاه خداوند یکسان هستیم، سپس امام فرمود: آیا می‌خواهی تعداد آنها را برایت بیان کنم؟ گفتم بله، امام (علیه‌السّلام) فرمود: تعداد ما ۱۲ می‌باشدو از ابتدای آفرینش ما گرداگرد عرش الهی به همین صورت بوده‌ایم، اولین امام از ما محمد و امامان بعد از امامان اولین ما، محمد (امامان در بین) و آخرین ما محمد می‌باشد.

www.titrebartar.com

 

با استفاده از این روایت و روایات دیگر که مشابه مضمون این چند روایت را دارند، به خوبی و به سهولت معنا و مضمون «کلهم نور واحد» تجلی می‌یابد؛ زیرا که به روشنی بیان می‌کند که امامان، دارای خلقت و طینت مشابه با یکدیگر و همان طینت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌باشد و دارای علم و جایگاه یکسان و همه دارای منصب یکسان در بین مردم می‌باشد و در رساندن و انعکاس نور الهی، مانند یکدیگر عمل می‌کنند.

سخن آخر

بنابراین شیعه در لغت به معنای یار، هوادار و تابع می‌باشد و در اصطلاح به معنای پیروان امامت و خلافت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) و فرزندان آنها می‌باشد؛ در این میان منابع روایی نیز به وضوح بازگو می‌کند که ائمه به منزله نور واحد می‌باشند و در راه رساندن تعالیم الهی، وظیفه واحدی را دنبال می‌کنند؛ در این میان به علت شرائط خاصی که در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) حکمفرما بوده است تعالیم بیشتری به جهان اسلام انتقال یافته است و به تبع شیعه با عنوان جعفری شهرت بیشتری یافته است ولی همان‌طور که به آن پرداخته شد، این به معنای تفاوت راه و هدف و دو نوع تشیع نمی‌باشد و همه امامان واجب الاطاعت می‌باشند و یک مسیر را دنبال می‌کنند.
دغدغه همیشگی انسان اتخاذ راهی برای دوری از گمراهی و ضلالت و اتخاذ روشی برای نیل به سعادت می‌باشد، حدیث ثقلین به‌عنوان یکی از معتبرترین احادیث در این زمینه، به روشنی عهده‌دار بیان این راه می‌باشد؛ شیعه نیز حتی به اعتراف برخی از عالمان وهابی، راه دوری از ضلالت و گمراهی را در عمل به قرآن و تعالیم عترت و در یک کلام عمل به حدیث ثقلین می‌داند و شیعه به مدد بهره بردن از این دو ثقل بزرگ، در همه قسمت‌ها برنامه کامل و مدونی را برای خود مهیا کرده است و اتصال و ارتباط کاملی را بین خود و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) پدید آورده است.



+ 11
مخالفم - 9
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری