تیتر برتر: آزتکها، قومی سرخپوستی و باستانی در آمریکای مرکزی بودند که دارای اسطوره بسیار غنی بودند. آنها معتقد بودند که نسلهای اولیهشان از جایی دیگر که سرزمین افسانهای نامیده میشود وارد آن مکان شدهاند.
اسم آزتک ها
آزتکاتل به زبان خود آزتکها یعنی ناهواتل، در لغت به معنی افرادی است که از آزتلان (سرزمین افسانهای آزتکها) میآمدند. آزتکها خود را بیشتر خود را مکزیکا صدا میکردند، که از آن امروزه نام کشور مکزیک مشتق شدهاست. در سال ۱۸۱۰، طبیعتشناس پروسی الکساندر فون هولمبولدت برای اولین بار لفظ مدرن آزتک را برای این تمدن یا ملّت، ابداع کرد.
شروع امپراطوری آزتک ها
حدود یک قرن پیش از آن که کریستف کلمب پا به قاره آمریکا بگذارد، جنگی داخلی در نواحی مرکزی آن قاره، جایی حوالی دره مکزیک و مناطق اطراف آن در جریان بود؛ در این میان سه شهر خودمختار که یکی از آنها «تنوچیتلن» (Tenochitlan) نام داشت با هم اتحادی سه گانه تشکیل دادند و با پیروزی در آن جنگ، در سال ۱۴۲۸ میلادی پایه گذار امپراتوری آزتک شدند.
پس از پیروزی اتحاد اما این شهر «تنوچیتلن» بود که با توجه به قدرت نظامی خویش، به تدریج به مرکز امپراتوری تبدیل شد و دو شهر خودمختار دیگر به داشتن نقش های فرعی اکتفا کردند. امپراتوری آزتک در طول یک قرن به مرور بر قدرت و وسعت خویش می افزود تا اینکه با ورود ماجراجویان اسپانیایی و توسط «هرنان کورتز» و با اتحادی که او با قبایل و اقوام محلی متخاصم امپراطوری تشکیل داد، در سال 1521 میلادی سقوط کرد.
پایتخت امپراطوری آزتک، شهر «تنوچیتلن» بود، جایی که «مکزیکوسیتی» امروزه بر آن بنا شده است؛ شهری چندپارچه که بر روی یک سری دریاچه ساخته شده و به چهار قسمت اصلی تقسیم شده بود.
تبعید آزتک ها به مکزیک
آزتلان یک مکان افسانه ای ست که هنوز وجود آن تایید نشده است. مردم آزتک، آزتلان را خانه اجدادی خود می دانستند. مردم مکزیک آخرین مهاجران آزتلان بودند که در ۱۲۵۰ ب.م به دره مکزیک رسیدند. پادشاه دولت شهر Colhuacan ، به آنها اجازه داد در مکانی به نام Chapultepec مستقر شوند. او بعدها تصمیم گرفت با یکی از دختران آنها ازدواج کند و او را برای حکومت به قبیله خود منصوب کند.
بیشتر بخوانید:
مرم مکزیکا، ان دختر را برای خدای خود قربانی کردند و پوست او را کندند. پادشاه با عصبانیت آنها را از قلمرو خود بیرون راند. آنها به جزیره ای در دریاچه تکسکوکو تبعید شدند که به خاطر شرایط دشوار و باتلاقی هیچ سکنه ای نداشت. سپس مردم مکزیکا یا همان آزتک ها، یک عقابی را دیدند که روب کاکتوس لانه کرده بود. آنها این را نشانه ای از طرف خدایشان شمردند و در آنجا مستقر شدند و آن را Tenochtitla (مکزیکوسیتی مدرن)نامیدند.
آدمخواری
سران آزتک اشتهای سیری ناپذیری برای آدمخواری داشتهاند. بر خلاف مایاها که قربانیان انسانی گاه به گاه و صرفاً تحت مراسم آیینی داشتهاند، آزتکها به بر پا کردن «جشن خون» و سلاخی آییتی دسته جمعی و آدمخواری سیاه و گسترده شهره بودهاند. مشاهده کشته شدن، و سلاخی آیینی صدها و بلکه هزاران نفر در یک شب، و تکرار مدام آن در سال، رعب و وحشتی فراگیر در سایر قبایل همسایه برانگیخته بود. استاد دانشگاه هاروارد، دیوید اس. لندز در کتاب خود «ثروت و فقر ملل» مینویسد که یکی از دلایل عمدهای که آزتکها با ابعاد گسترده خونخواری و آدمخواری از مردم خویش، سالها حکومت کردند، ایجاد جو وحشت بودهاست.
اشتهای آزتکها برای گوشت انسان آنچنان گسترش یافته، و تعداد مردم آن سرزمین به تعدادی کم شده بودهاست که سران آزتک را برای مذاکره جهت گرفتن «قربانی انسانی» به سراغ سایر قبایل میفرستاد. در این مذاکرت پشت پرده، سران بیکفایت قبایل همسایه «جنگهای تشریفاتی» در ابعاد کوچک ترتیب میدادهاند و مردم نگونبخت و از همه جا بیخبر خود را به «کام» دشمن سرازیر میکردند. در نتیجه شکست از پیش تعیین شده دستههای همسایه، قربانیهای جشن خون بعدی برای آزتکها به دست میآمد. بیشتر این آدمخواریها در بالای کاخها انجام میشود.
نمادهای اصلی آزتک
آزتکها از نقاشی و نماد برای جبران فقدان تاریخ مکتوب استفاده میکردند. آنها از طریق این نمادها، مطمئن میشدند که اطلاعات مهمشان تا آخر عمر حفظ میشوند و قابل انتقال هستند. آنها از مایاها الهام گرفته بودند. آزتکها به خاطر خالکوبیهایشان مشهور بودند. نمادها و خالکوبیهای آنها هزاران سال عمر کردند.
شکلات
دانههای کاکائو جایگاه والایی در جامعه آزتک داشتند و مخصوص طبقه بالای جامعه بودند. فقط ثروتمندان و خانوادههای اشرافی اجازه داشتند نوشیدنی کاکائویی بخورند و کاکائو نشان از مقام سیاسی یا اجتماعی داشت. آنها مانند امروز باور داشتند که کاکائو داروی محرک جنسی است.
عقاب
عقاب در بسیاری از تمدنها و ادیان دنیا معانی یکسانی داشته است. در زمان آزتک ها، عقاب نماد قدرت و عظمت بوده است. از این نماد برای نشان دادن شجاعترین و بیباکترین جنگجویان استفاده میشده است. همچنین عقاب از نظر بالا بودن با خورشید در ارتباط بوده است. تصور بر این بود اگر پرندهای بالاتر از همه پرندگان پرواز کند، با موجودات الهی در ارتباط است. در انجیل، عقاب نمادی از برتری و امید است.
جغد
جغد برای آزتکها نماد مرگ بود و از جغد به عنوان آورنده مرگ یاد شده میکردند. برخی جوامع هنوز هم معتقدند که جغد شوم و بدیمن است. اگر میشنیدند که این پرنده شبزی روی یک خانه یا کسب و کار خاص پرواز کرده است، به این معنی بود که شخص میمیرد یا اتفاق بدی برایش میافتد.
پروانه
این موجود به خاطر چهار فرآیند و مرحلهای که هنگام پروانه شدن از آن عبور میکند، نماد تحول و دگرگونی است. ابتدا تخم است، سپس به کرم و در نهایت قبل از پروانه شدن، تبدیل به شفیره میشود. پروانه نماد آخرین نفسی است که فرد میکشد. زنانی که هنگام زایمان میمردند با الهه پروانه که توسط چاقوهای سنگی محاصره شده بود، نشان داده میشدند.
قورباغه
قورباغه در فرهنگ آزتک نماد شادی بود. شاید به خاطر این اعتقاد که قورباغهها باران و رونق کشاورزی به همراه میآورند.
خون
از نظر آزتکها، خون برای تقویت قدرت خورشید لازم بود. تصور میشد که خون انسان بیشترین قدرت را برای کمک به خورشید دارد. به همین دلیل بود که زندانیان زیادی را قربانی میکردند.
سقوط آزتک ها
پس از شورش در Tenochtitlan (مکزیکوسیتی)، آبله شیوع پیدا کرد و بیش از ۵۰% جمعیت را کشت. پس از شکست شهرهای تحت کنترل آزتک، کورتس شروع به محاصره تنوچیتلان کرد. در سال ۱۵۹۱ با بیش از ۵۰۰۰۰ جنگجو به شهر حمله کرد. پس از یک جنگ سخت، تنوچتیتلان در ۱۵۲۱ سقوط کرد. بعد از ان، دره مکزیک با دو بیماری واگیردار آبله و تیفوس روبرو شد که باعث شد بیش از ۸۰ درصد جمعیت بومی منطقه از بین برود. مکزیکوسیتی روی ویرانه ها تنوچتیتلان ساخته شد.