به گزارش تیتر برتر؛منوچهر اسماعیلی دوبلور مطرح و مرد هزار صدای ایران، شب گذشته 31 مرداد بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
منوچهر اسماعیلی، از دوبلورهای کهنهکار در سینما و تلویزیون ایران و معروف به «مرد هزارصدا»
منوچهر اسماعیلی در ۸ فروردین ۱۳۱۸ در کرمانشاه به دنیا آمد. وی بعد از گرفتن دیپلم ترک تحصیل کرد و وارد گویندگی شد، وی در دوران زندگی خود از برجستهترین دوبلورهای ایران بود و علاوه بر تدریس؛ مدیر ارشد دوبلاژ بود. ورودش به عرصه هنری با تئاتر بود، در مقطع دبیرستان با یکی از هنرپیشههای قبل از انقلاب که همکلاسی بودند نمایش ترجمهشدهای را گیر آورده و چندین اجرا در مدرسه را تجربه کردند او کار صداپیشگی و دوبله را از سال ۱۳۳۶ با اجرای نقشهای کوتاه یا دوم و سوم آغاز کرد. منوچهر اسماعیلی از سال ۱۳۴۲ مدیریت دوبله بسیاری از فیلمهای بزرگ جهان را بر عهده داشت.این هنرمند فقید چند روزی در بیمارستان بستری بود. او با وجود وخامت حالش به منزل آمده برگشت اما شب گذشته دوشنبه ۳۱ مردادماه، در سن ۸۳ سالگی، بر اثر ایست قلبی در منزل خود درگذشت. به گفته مدیر امور دوبلاژ سیما احتمال دارد محل خاکسپاری این دوبلور فقید در بهشت سکینه کرج باشد.
لقب منوچهر اسماعیلی مرد هزار صدای دوبله بود. با آن صدای بم متشخص این توانایی را داشت که حتی در یک فیلم به جای چند شخصیت جوری دیالوگ بگوید که نمیتوانستید حدس بزنید دوبلور این طیف متنوع از شخصیتها و صداها یکی است. او یکی از بازماندگان نسل هنر طلایی دوبلاژ ایران کنار ایرج ناظریان و حسین عرفانی بود .فوت اسماعیلی ضایعهی جبرانناپذیری برای هنر دوبلهی ایران است که از پیش از انقلاب کنار دوبلههای ایتالیایی توانسته بود جایگاه هنری والایی برای خودش دست و پا کند. منوچهر اسماعیلی در سینمای ایران به جای بهروز وثوقی ماندگارترین دیالوگها را خلق کرد و در سینمای جهان به جای همفری بوگارت، گریگوری پک، ویلیام هولدن، ریچارد برتون، یول براینر، برت لنکستر، آنتونی کویین، ایو مونتان و دهها ستارهی دیگر دیالوگهایی را ادا کرد که در حافظهی جمعی سینمادوستان ماندگار شده است.
برای تجلیل از منوچهر اسماعیلی و بزرگداشت خاطرهی او مروری داریم روی ۲۰ دیالوگ ماندگار فیلمهای ایرانی و خارجی که آنها را با صدای منوچهر اسماعیلی به خاطر داریم و بعد از خواندن این مطلب خوب است بروید و بگردید با صدای خود اسماعیلی آنها را بشنوید.
دیالوگ های ماندگار سینما که آنها را با صدای جادویی منوچهر اسماعیلی به یاد میآوریم
۱) «قیصر» به جای بهروز وثوقی در نقش قیصر
این نظام روزگاره… یعنی این روزگاره دایی. نزنی میزننت.
مطالب مرتبط:
۲) «مردی برای تمام فصول» به جای پل اسکافیلد در نقش سر توماس مور
وقتی مردیم و تو به خاطر عمل کردن مطابق وجدانت به بهشت رفتی و من به خاطر امتناع به جهنم، حاضر میشی با من بیای؟ به خاطر دوستی؟
یااگر وجدانت را در مقابل تمام دنیا بدهی نفعی نبردی، چه برسد به ولز!
۳) «سوتهدلان» به جای بهروز وثوقی در نقش مجید ظروفچی
خوش به سعادتتون که میرین روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید. کیه ما رو ببره روضه؟ آقا مجید تو رو چه به روضه؟ روضه خودتی، گریه کن نداری وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاست!
۴) «هزاردستان» به جای جمشید مشایخی در نقش رضا خوشنویس (تفنگچی)
آزردمت انگشتک؟ دوست داری آتش از اسلحه بچکانی یا مرکب از قلم نئین؟ خون میطلبی یا جوهر؟ انگشت کی در این میان باشه گرانقدرتری خوشنویس یا تفنگچی؟
۵) «هزاردستان» به جای عزتالله انتظامی در نقش خان مظفر (هزاردستان)
برخلاف نظر شما این ملت ظاهرا سر به اطاعتند. در خانه خود هر کس خدایی است و ولایتی ساخته باب طبع. باطنا این مردم هیچوقت زیر بار زور نرفتن و اعتقادات و عواطف خودشون رو در حوادث تاریخی بیشمار حفظ کردند.
۶) «کمالالملک» به جای جمشید مشایخی در نقش کمالالملک
من آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم.
۷) «کمالالملک» به جای عزتالله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه
هنر مزرعهی بلال نیست که محصولش بهتر شود. از ستارههای آسمان هم یکی میشود کوکب درخشان، الباقی ای، سوسو میزند.
۸) «ایرما خوشگله» به جای لو جاکوبی در نقش سبیل (موسیو)
تو میتونی هرجا و هر زمان و از هرکسی متنفر باشی. ولی اگه یه کم مهربونی، یه شونه که روش گریه کنی، یه لبخند که بهت دلگرمی بده بخوای، باید تو پستوی خونه مخفیش کنی، مثل یه جنایت. عشق غیرقانونیه اما تنفر نه.
۹) «لورنس عربستان» به جای الک گینس در نقش شاهزاده فیصل
هیچ عربی عاشق صحرا نیست. ما عاشق آب و درختان سبز هستیم. هیچ چیزی توی صحرا نیست.
۱۰) «پرندهباز آلکاتراز» به جای برت لنکستر در نقش رابرت استراد
دیکشنری وبستر میگه که کلمهی «اصلاح»، از ریشه لاتین Habilis میاد. معنیش اینه: کسب مجدد عزت. آیا توی شغل تو، برگشت دادن عزت از دست رفته یک نفر جایی داره؟ تنها دغدغهی شما اینه که اون چطور رفتار میکنه. این رو مدتها قبل به من گفتی و من هیچ وقت فراموش نمیکنم: «تو باید طبق معیارهای ما رفتار کنی». و در این ۳۵ سال، حتی یک اینچ از این موضع عقبنشینی نکردی. تو دوست داری زندانیهات، اون بیرون مثل عروسک خیمه شب بازی باشن، با ارزشهایی که تو تایید کردی، با مفهوم تو از مطابقت، با مفهوم تو از رفتار، با مفهوم تو از اخلاق. به همین دلیله که شکست خوردی، هاروی. تو و همه علم کیفرشناسی. چون شما مهمترین چیز زندانیها رو ازشون میدزدین: هویتشون. اون بیرون گم میشن، مثل یک ماشین زندگی میکنن. اما پشت این، یک نفرت عمیقه، به خاطر کاری که شما باهاشون کردین. در اولین فرصتی که بتونن، به جامعه ضربه میزنن. نتیجه؟ بیشتر از نصفشون دوباره برمیگردن زندان.
انچه دیگران می خوانند :