تیتربرتر؛ عباس جمشیدی فر متولد 17 شهریور 1359 در تهران ، بازیگر سینما و تلویزیون است.
تحصیلات عباس جمشیدی فر
عباس جمشیدی فر فارغ التحصیل لیسانس رشته تئاتر می باشد که فعالیت خود را از کلاس تئاتر شروع کرد سپس وارد قاب تلویزیون شد و حالا سنتور نوازی هم می کند.
ازدواج عباس جمشیدی فر
عباس جمشیدی فر چند سال پیش با خانم فریبا امینیان از بازیگران تئاتر ازدواج کرد اما این زندگی بدون داشتن فرزندی در نهایت به طلاق ختم شد
شروع فعالیت عباس جمشیدی فر
عباس جمشیدی فر در 15 سالگی به بازیگری علاقمند شد تا اینکه به آموزشگاه استاد سمندریان رفت و در نهایت با تئاتر در سال 1377 وقتی 17 ساله بود بصورت جدی شروع کرد
عباس جمشیدی فر با سریال روزگار خوش حبیب آقا به شدت دیده شد تا اینکه با حضور در مجموعه های باغ شیشه ای و سه دونگ سه دونگ به شهرت رسید
او تاکنون در چهار کار سینمایی بازی کرده که اولین آن در سال 1386 بنام فیلم دیوار بود که گلیشفته فراهانی هم حضور داشت
عباس جمشیدی فر که این روزها در نقش فریدون مجموعه تلویزیونی خوشنام در کنار هومن حاج عبدالهی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
گلایه های بازیگر سریال خوشنام از کاهش بیننده های سریال های طنز
عباس جمشیدیفر را در سریالهای پربیننده تلویزیونی به خاطر داریم. از نقش های کمدی او در سریال های سه دونگ سه دونگ (شاهد احمدلو) درکنار جواد عزتی تا چهره جدی و عبوس وکیل سریال زخم کاری محمد حسین مهدویان.
آخرین قسمت سریال خوشنام یکی دو شب پیش پخش شد به همین مناسبت با او که در سریال خوشنام در کنار بازیگرانی همچون حمید لولایی، شهره لرستانی و.. مقابل هومن حاج عبداللهی موقعیتهای خندهداری را ایجاد میکند درباره حال و هوای سریال خوشنام و شرایط این روزهای تلویزیون و کاهش مخاطبهای آن گپ و گفتی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید.
به عنوان بازیگری که سال هاست تجربه کار در مجموعه های کمدی پرمخاطب را داشتهاید کمی درباره دلایل افت و ریزش مخاطب تلویزیون طی چند سال اخیر بگویید؟
برای کار کمدی شرایط فرهنگی جامعه بسیار مهم و اساسی است. کمدی درهمه دنیا بر پایه فاکتورهایی بنا میشود و قصه میگوید که با شرایط فرهنگی موجود در کشورمان نمی توانیم سراغ همه بخش ها برویم و موضوعاتی در آن را دستمایه شوخی و موقعیتهای خندهآور کنیم؟
به همین دلیل به اتفاقات و جوکهای روز جامعه بسنده میکنیم و با آنها کمدی میسازیم که گاهی به ابتذال کشیده میشود. حتی در همین بخش هم به دلیل وجود ممیزیهای فراوان از مسائل روز جامعه عقب میمانیم. چرا؟ چون باید مراقب باشیم که به گروه، طبقه، شغل یا عدهای از مردم و مسئولان برنخورد یا دچار حاشیههایی در مسایل قومی و قبیلهای نشود. تا زمانی که با چنین مشکلات بزرگی مثل کلاف در هم پبچیده ای روبرو هستیم نه تنها در کمدی بلکه در همه بخشهای تولید فیلم و سریال اتفاق مثبتی را نمیتوان انتظار داشت.
به هر حال این محدودیت ها همواره وجود داشته اما طی سال های اخیر به نظر می رسد تحولات دنیای دیجیتال و ظهور مدیاهای دیگر از قبیل همین شبکه نمایش خانگی هم اثر مستقیمی بر کاهش مخاطب تلویزیون داشته است. به عنوان مثال زمانی سریال سه دونگ سه دونگ (شاهد احمدلو) روی آنتن می رفت مخاطب می گرفت اما به نظر می رسد اگر امروز همان کارها هم پخش شود دیگر نمیتواند مخاطب قابل توجهی جذب کند.
بله این بخش کاملا بر می گردد به ضعف های مدیریتی. مدیریتی که نتوانسته زمان سنجی مناسبی از فضای رقابتی داشته باشد و از آن عقب مانده است. به هر حال آقای جبلی هم در آخرین صحبتهای خود اشاره کردند که این مسایل ناشی از مشکلات و ضعف های مدیریتی سازمان است. به هر حال آقای جبلی به دلیل سال ها فعالیت در این مجموعه به خوبی ضعف و قوت های بدنه این سازمان را می شناسد و امیدوار هستیم که بتواند مشکلات را حل کنند. همین که مدیریتی در این سطح، سازمان تحت مدیریت خودش را نقد می کند جای امیدواری بسیار دارد.
پس به نظر شما دایره مخاطبانی که تلویزیون برای خود درنظر میگیرد در اقلیت هستند؟
ما وقتی از رسانه ملی حرف می زنیم از رسانه ای برای نزدیک به ۸۰ میلیون مخاطب حرف می زنیم. ما نمی توانیم درصد مشخص و محدودی از این مخاطب را مخاطب اصلی در نظر بگیریم و با متر و معیارهای آنها برنامه سازی کرده و کمدی تولید کنیم. ما باید بتوانیم حداقل سلیقه ۴۰ درصد از همه مخاطبان را در نظر بگیریم.
به نظر میرسد از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ مخاطبان شبکه های تلویزیونی از ۵۰ در صد به ۱۰ درصد رسیده و این کاهش غم انگیز است. شما به عنوان یک مخاطب در میان اطرافیان خود چند نفر را می شناسید که غیر از فوتبال و اخبار برنامه های دیگری را هم به طور جدی دنبال کنند؟
همینطور است. جدای از رویکردهای مدیریتی و نقاط ضعفی که در آن حوزه وجود دارد، شما به عنوان بازیگر طی سال های اخیر با کاهش پیشنهاد کار در مجموعه های کمدی روبرو نشده اید؟
نه. مجموعه ها همچنان با قوت به کار خود ادامه می دهند تعداد آنها هم کم نشده است. اما نکته مهم این است که بسیاری از بازیگران کمدی هم وقتی با قصههای کم مایه روبرو می شوند که نه داستان دندانگیری دارد و نه کشش خندان مخاطب، از قبول بسیاری از پیشنهادها سرباز می زنند و شاید اینطور برداشت شودکه پیشنهادها کم شده است.
من به عنوان بازیگر وقتی با یک قصه تکراری و ساده در فیلمنامه روبرو میشوم که ظرفیت یک یا دو قسمت بیشتر ندارد اما به دلیل فقر قصه و همان محدودیتها به ۲۰ تا ۳۰ قسمت تبدیل شده است زیر بار قبول آن نمیروم.
کار کردن در ژانر کمدی برای شما دغدغهای جدی است؟ به هر حال شما در کنار نقش های طنز، نقش های بسیار جدی هم مثلا در زخم کاری و تا حدی بچه مهندس در کارنامه دارید؟
من در عین حال که کمدی و کار کمدی را عاشقانه دوست دارم اما دغدغه من صرفا کمدی نیست. کما اینکه در زمان فعالیت های من در تئاتر، نقشهای جدی و کمدی من به یک اندازه بود اما چون کار تصویری را با کمدی شروع کردم بیشتر در این حوزه شناخته شدم، و انگار دیده شدن در قاب کمدی تلویزیون یا سینما، پیشنهادهای جدی را کم میکند.
بله بسیار اثرگذار است. من قبل از زخم کاری نزدیک به یک سال هیچ پیشنهاد کمدی را نپذیرفتم تا شرایط طوری پیش رفت که به زخم کاری دعوت شدم. هر بازیگری به هر حال دوست دارد خودش را به چالش بکشد و برای بازی در کاراکترهای مختلف خودش را محک بزند.
این نکته را هم فراموش نکنیم که کمدی بسیار جدی برگزار می شود. این تصور غلطی است که شما کمدی را در دل موقعیت های کاملا طنز و خنده دار فرض کنید. حتما دیده اید که در موقعیتهای بسیار جدی در زندگی روزمره اتفاقات کمیکی رخ می دهد که باعث خندیدن میشود.
از خوشنام برایمان بگویید. فریدون در خوشنام کاراکتری جدی و حتی جاهایی عبوس است که در برخورد با زندگی شوخ طبعی میکند و میخنداند؟
فریدون در خوشنام گاهی جدی است گاهی کمدی. در واقع شخصیت هیجانی دارد و به همین دلیل درگیر آدمهای ناجور میشود و دست به کارهای خلاف میزند. بعد با شهرام(هومن حاج عبدالهی) آشنا میشود و ماجراهایی را رقم میزند. فریدون شخصیتی است که تا به حال آن را بازی نکرده بودم و خب دوست داشتم تجربه اش کنم. خوشحالم که این اتفاق افتاد و مخاطب وجه دیگری از بازی عباس جمشیدیفر را در این سریال میبیند که قبلا ندیده.
شما در زندگی واقعی هم همین قدر شوخ طبعی دارید؟
بله مرا خارج از فضای حرفه ای به عنوان آدم شوخ و طنازی می شناسند. خیلی دیر عصبانی می شوم البته اگر به نقطه ای از عصبانیت و خشم هم برسم غیرقابل پیشبینی میشوم. من در خانوادهای با همین روحیات بزرگ شده ام. شاید بتوان گفت این روحیه را به ارث بردهام.
پدرم در کمال جدیت بسیار شوخ طبع است و پدرم در خانواده و نزدیکان بیشتر از من به شوخی و خنده شهره هستند تا من.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: علیرضا یوسفی