پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
دوشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۳۴
۶
۰
نسخه چاپی

ماجرای حضور مریم امیرجلالی در کنسرت معین+ عکس

ماجرای حضور مریم امیرجلالی در کنسرت معین+ عکس
مریم امیرجلالی با نتشار تصویری اعلام کرد کهبه کنسرت خواننده لس آنجلسی رفته است.

تیتربرتر: مریم امیر جلالی متولد 29 آذر 1326 در تهران، بازیگر است اشتباها او را همدانی و ملایری معرفی میکنند اما مریم امیر جلالی  اصالتا تهرانی است و ساعاتی پیش با انتشار پستی در اینستاگرام نشان داد که در لس انجلس به کنسرت معین رفته است.

مریم امیر جلالی در کنسرت معین

مریم امیر جلالی در کنسرت معین
مریم امیر جلالی در کنسرت معین

انتشار عکس مریم امیر جلالی بازیگر زن سینمای ایران در کنسرت معین بازتاب زیادی در اینستاگرام داشته است.

مریم امیرجلالی با حضور در کنسرت خواننده لس آنجلسی در تورنتو کانادا عکس یادگاری گرفت.

کاربری در واکنش به حضور خانم امیر جلالی در این کنسرت نوشت: معین شانس آورده اونجا که داشته میخونده «دلم میخواد به اصفهان برگردم» بانو قاطی نکرده که خب برگرد ۲۰ ساله داری داد میزنی دلم میخواد به اصفهان برگردم!

بیوگرافی مریم امیرجلالی

بیوگرافی مریم امیرجلالی
بیوگرافی مریم امیرجلالی

مریم امیرجلالی متولد 29 آذر 1326 در تهران، بازیگر است او اصالتا تهرانی است، دارای مدرک فوق دیپلم حسابداری بوده و چهار خواهر و برادر دارد، پدرش مرحومش بازنشسته ارتش بود.

خوانندگی و کنسرت مریم امیرجلالی

مریم امیرجلالی به موسیقی بسیار علاقه مند می باشد و تا کنون چندین کنسرت حضور داشته و رسما او را باید یک خواننده تمام عیار بدانیم.

شروع فعالیت بازیگری مریم امیرجلالی

آشنایی او با مینا جعفرزاده و همسرش بهمن زرین پور (هر دو بازیگر) باعث شد وارد دنیای هنر شود. امیرجلالی سال ۱۳۷۳ وارد کارهای هنری شده و اولین بار در سریال زیرگنبد کبود به کارگردانی آقای بهمن زرین پور ایفای نقش نمود.

مریم امیرجلالی قبل از شروع بازیگری کارمند وزرات بازرگانی بود او به عنوان رییس تمرکز حساب ها در شهر و روستا مشغول بوده و همزمان با انتشارات خوارزمی به عنوان مدیر مالی و در شرکتهای ساختمانی سنگ و ستون نیز که در سال 1378 بازنشسته شد.

بازی زیبای مریم امیرجلالی در سریال خانه بدوش رضا عطاران در سال 1383 مورد استقبال مردم قرار گرفت و از وی چهره شناخته شده ای ساخت.

مطالب مرتبط:

فیلم شناسی مریم امیرجلالی

فیلم شناسی مریم امیرجلالی
فیلم شناسی مریم امیرجلالی

 

فیلم های سینمایی امیرجلالی

  •  بازنشسته ها (1391)
  • شبکه (1390)
  •  چگونه میلیاردر شدم (1389)
  • افراطی ها (1388)
  • به دنبال خوشبختی   (1388)
  • پوپک و مش ماشاالله (1388)
  • چراغ قرمز (1388)
  • غر یبه ای در شهر (1388)
  • آقای هفت رنگ (1387)
  • مادر زن سلام (1385)
  • مهمان (1385)
  • نصف مال من، نصف مال تو (1385)
  • دم صبح (1384)
  • مربای شیرین (1380)
  • شب های تهران (1379)

مجموعه های تلویزیونی 

  • 1392 روزهای بد، به در 
  • 1392 بی قرار 
  • 1392 اولین انتخاب
  • 1391 تله فیلم «ماشین مش ممدلی» 
  • 1390 دختری به نام آهو
  • 1390 توطئه فامیلی 
  • 1390 تله فیلم «قبر مشترک» 
  • 1390 راز و نیاز 
  • 1390 چهارچرخ 
  • 1389 تله فیلم «پسر ارشد من» 
  • 1388 چاردیواری 
  • 1387 جاده در دست تعمیر 
  • 1387 پنهان، اما آشکار 
  • 1387 طلاق در وقت اضافه 
  • 1386 چارخونه 
  • 1385 ترش و شیرین
  • 1384 متهم گریخت 
  • 1383 غنچه و خال جون کوکب 
  • کارگردان تلویزیونی:«وحید حسینی»
  • 1383 رسم شیدایی 
  • 1383 خانه به دوش 
  • 1381 دیوانه در شهر 
  • 1381 نوعروس 
  • 1381 پشت کنکوری ها 
  • 1380-1381 ستاره باران 
  • 1379-1380 چای قندپهلو 
  • 1379 داستان یک شهر - سری دوم 
  • 1377-1378 هتل 
  • 1375-1376 تهران 11- 595 ج 48 
  • 1374 زیر گنبد کبود 

گفتگو با مریم امیر جلالی

گفتگو با مریم امیر جلالی
گفتگو با مریم امیر جلالی

 

نظر مریم امیرجلالی در خصوص سنش:

من نود سالم است و دوست دارم آرایش کنم !

امیرجلالی در بخشی از گفتگو با واکنشی تند عنوان کرد که دوست ندارد درباره سنش صحبت کند و این مساله کاملا شخصی است و به هیچ کسی ربطی ندارد.

او همچنین ادامه داد: سن من یک راز است که در شناسنامه من ثبت شده و فقط خودم باید بدانم و به هیچ احدی ارتباط پیدا نمی‌کند. چرا ما عادت کردیم مدام سرمان در زندگی این و آن باشد! به من می‌گویند خانم سنی از شما گذشته است چرا آرایش می‌کنید؟ خانم و آقای محترم من دوست دارم آرایش کنم و این به خودم مربوط است. من آراستگی را دوست دارم صبح که از خواب بلند می‌شوم موهایم را شانه می‌کنم لباس مرتب می‌پوشم چون من را از بچگی عادت دادند که خوب بخورم، خوب بپوشم و خوب بگردم!

وی در خصوص عصبانیت و مهربانی نیز گفت: به نظر من هم عصبانیت و هم مهربانی دلیل دارد. تا کسی به شما دروغ نگوید و شما را اذیت نکند صدای آدم که بالا نمی‌رود. من از دروغ متنفرم و اصلاً تحمل شنیدن آن را ندارم. من چه طرف با من راحت باشد و چه از دستم ناراحت باشد، حرفم را می‌زنم. من دوست دارم که طرفم هم با من رو راست باشد. اولاً از اینکه دیگران رو راست نباشند بسیار متنفرم و رو راست نبودن من را عصبی می‌کند. اما مهربانی هم در ذات آدمی است؛ یعنی اگر شخصی مهربانی در ذاتش نباشد، به نظر من مشکلی اساسی دارد. متاسفانه من این روزها هر روز عصبانی می شوم. وقتی هم عصبانی می شوم اطرافیانم هیچ کاری نمی توانند بکنند؛ البته من در فامیل به فردی مهربان معروف هستم. حتی اگر مشکل و بحث و حدیثی در فامیل پیش بیاید تنها کسی که می‌تواند دو طرف را به هم آشتی بدهد من هستم که با برگزاری مهمانی سعی می‌کنم مسئله را فیصله دهم و سعی می‌کنم کدورت‌ها را هر چه زودتر از بین ببرم. من هیچ وقت بی دلیل از کوره در نرفتم، برای همین هم هیچ وقت از عصبانیتم پشیمان نشدم. شاید پیش آمده که عصبانیت باعث لطمه به کارم هم شده باشد اما هیچ وقت از این اتفاق ناراحت نشدم. حتی خیلی وقت‌ها عصبانیتم به دردم خورده.

او ادامه داد: من دروزارت بازرگانی مدیریت بخش مالی قسمتی را نیز عهده دار بودم و فکر می‌کنم گاهی عصبانیت در کار یک مدیر به او کمک می‌کند. گاهی اوقات عصبانیت و داد زدن یک مدیر باعث می شود کل مجموعه بفهمند باید کارشان را چطور انجام بدهند. مثلاً من در آن اداره‌ای که کار می کردم 14 کارمند آقا داشتم. اگر سخت گیری نمی‌کردم و عصبانیتی از خود نشان نمی دادم باعث می شد آنها بازده کاری مفیدی نداشته باشند. فکر کنم همین عصبانیتم باعث شده بود بخش مالی وزارت بازرگانی در زمانی که من آنجا فعال بودم مشکل خاصی نداشته باشد. من در اسفند 1378 از وزارت بازرگانی بازنشسته شدم.

وی در پاسخ به این سوال که وقتی عصبانی می‌شود، چه چیزی او را آرام می‌کند؟ گفت: من هیچوقت بی‌دلیل عصبانی نمی‌شوم. اما وقتی عصبانی می‌شوم با مرور زمان رفته رفته آرامش از دست رفته خود را به دست می‌آورم، یا اینکه سعی می کنم از آن فضایی که من را عصبانی کرده بیرون بیایم و محیط را ترک کنم. بعد از گذشت مدتی هم با خوردن چای یا قهوه سعی می‌کنم خودم را آرام کنم. این اخلاق را هم ندارم که وقتی کسی من را عصبانی می‌کند با او بنشینم و بعداً حرف بزنم. من اصلاً توقع ندارم کسی من را عصبانی کند و وقتی این اتفاق می‌افتد دیگرهیچ وقت نمی‌توانم او را به سادگی ببخشم. برای همین هم به کسی که من را عصبانی می‌کند فرصتی برای توضیح نمی‌دهم.

امیرجلالی صبورترین فرد زندگی‌اش را پدرش معرفی کرد و ادامه داد: پدر من فردی بسیار مقتدر و باجذبه بود. اما از طرفی بسیار افتاده و برای تمام اهل محل محترم بود. من بارها به پدرم غبطه می خورم. اما خوش به سعادتش که در زمانی از دنیا رفت که خیلی از مشکلات را ندید و رفت. پدرم 63 سالش بود که از دنیا رفتند. به نظرم در گذشته اعصاب‌ها آرام تر از امروز بود و گرمای خانواده‌ها هم بیشتر بود. بارها به آرامش پدرم غبطه خوردم. همیشه سعی می کرد با برگزاری سفره افطار کل فامیل را دورهم جمع کند. الان همه مردم به دلیل گرفتاری هایشان دیگر به شکل قبل دور هم جمع نمی شوند.

ادم رک و صریحی هستم

من آدم خیلی رک وصریحی هستم و احساسم را نسبت به آدم ها بروز می دهم و برخلاف عده ای بیخودی نقش بازی نمی کنم. من 30 سال در محیط اداری کار کردم ولی هرگز این رفتار و آداب اخلاقی را که از برخی همکاران در سینما و تلویزیون دیدم، در اداره از همکارانم ندیدم. عده ای را می بینم که به راحتی قربان صدقه یکدیگر می روند اما از پشت به هم خنجر می زنند که این گونه رفتارها باعث آزار من می شود. به همین خاطر در محیط کار آرامش ندارم.

کاش برخی دوستان بدانند که زندگی دیگر صحنه نمایش نیست که برای همدیگر نقش بازی می کنند. گرچه من معتقدم که بازیگران برخی از خصوصیات و بخشی از شخصیت شان رادر کار بروز می دهند و خوب که دقت کنید به راحتی می توانید پی به شخصیت آنها ببرید. دایره ارتباطات من بسیار محدود است و من در طول این سال ها تنها با عده خاصی در رفت و آمد هستم. مثل خانم امیرحمزه یا شهره سلطانی و همسرش و بهاره افشاری و تعدادی دیگر از دوستان. چون به ندرت می توانم با کسی ارتباط برقرار کنم، مگر این که خوب بشناسمش.

سوغاتی های هند و فرانسه

از خرید وسایل اضافی به خصوص در سفر بیزارم. به همه کسانی هم که به منزل من می آیند گفتم که برای من هیچ وسیله ای نیاورند. تنها چیزی که علاقه دارم، گل و گلدان است. مثلا چندین ماه پیش خانم بهاره افشاری برای من یک ظرفی آورد که شبیه یک کبوتر است. گفت می دانم که از ظرف و چیزهای تزئینی خوش تان نمی آید، اما این را آوردم تا داخلش بیسکویت بریزید.

البته تا چند سال پیش هروقت که به سفر می رفتم، چیزهای تزئینی زیبایی می خریدم. اما الان از خرید بیزارم. وقتی سفر می روم، فقط برای تفریح می روم. اما خانم هایی را می شناسم که به هر جا می روند برای خرید می روند. اما من به جای خرید اسباب و اثاثیه ترجیح می دهم که با آن پول سفر بروم و در یک هتل خوب اقامت کنم. تا این که دائم کریستال و چیزهای دکوری بخرم. اما دکوری هایی که در ویترین دارم همه سوغات هند و آلمان و انگلیس و فرانسه و دوبی است که سال ها پیش رفته بودم و خریدم.

آنچه دیگران می خوانند:

گردآورنده: علیرضا یوسفی



+ 6
مخالفم - 4
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری