پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: جمعه, ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
یکشنبه, ۰۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۰۶
۱۰
۰
نسخه چاپی
روایت خواهر فرامرز از ناپدید شدن برادرش و آرزو

درخواست خانواده فرامرز برای قصاص اکبر خرمدین

روایت خواهر فرامرز از ناپدید شدن برادرش و آرزو
روایت خانواده داماد خرمدین از ماجرای ازدواج پسرشان، ناپدید شدن او و در نهایت شنیدن خبر قتل وی به‌دست اکبر خرمدین را بخوانید.

به گزارش تیتربرتر؛ پرونده هولناک قتل 3عضو خانواده خرمدین به‌دست پدر و مادر خانواده‌ همچنان ابهامات زیادی را پیش روی افکار عمومی قرار داده است. ابهاماتی که هراز گاهی با انتشار اظهارنظرهای بدون سند و مدرک پیچیده‌تر هم می‌شود. چرا باید پدر و مادری فرزندان و دامادشان را به قتل برسانند؟ آنها چه کرده بودند؟ چرا خانواده داماد آنها به نام فرامرز پیگیر پرونده او نشده‌اند و.... همه سؤالاتی است که خیلی‌ها به‌دنبال پیدا کردن پاسخ آن هستند.

برای پاسخ به این موارد با برخی از نزدیک‌ترین اعضای خانواده قاتل و مقتولان صحبت کرده‌ایم که برخی از آنها به‌دلیل در جریان بودن پرونده خواستند هویت‌شان محفوظ بماند و تنها ذهن عموم را درباره این واقعه عجیب و وحشتناک روشن کرده باشند. یکی از این افرادی که پای صحبت‌های او درباره این پرونده‌ نشسته‌ایم، خواهر فرامرز، داماد خانواده خرمدین است که از ماجرای ازدواج برادرش با دختر خانواده خرمدین، ناپدید شدن او و شنیدن خبر قتل وی می‌گوید.

ماجرای ازدواج آرزو خرمدین و فرامرز

ماجرای ازدواج آرزو خرمدین و فرامرز
ماجرای ازدواج آرزو خرمدین و فرامرز

 

شاید بتوان گفت که همه‌‌چیز در این پرونده هولناک از دختر بزرگ خانواده خرمدین به نام آرزو آغاز شده است. آرزو، دختر بزرگ خانواده خرمدین، سال 1378، تازه از همسر اولش پس از 5سال زندگی مشترک، جدا شده بود. یعنی همان سال‌ها که بیماری ام‌اس‌اش عود کرد.

فرامرز، پسرعمه آرزو هم تازه از همسر اولش جدا شده بود. آرزو حال روحی مناسبی نداشت. آن زمان فرامرز با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. از آنجایی که رابطه فامیلی بین این ۲خانواده بود شکست در زندگی مشترک و صحبت و گپ‌های آرزو و فرامرز باهم آنها را به هم نزدیک‌تر کرد. همین آغاز علاقه آن‌دو به هم شد. هر چند رفتارهای آرزو چندان با خانواده فرامرز همخوان نبود.

خواهر فرامرز در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: ما خانواده‌ای مذهبی هستیم که خانواده‌ام علاقه نداشتند به آرزو به‌عنوان عروس خانواده نگاه کنند. آرزو، آزادی‌هایی داشت که چندان با عرف خانوادگی ما هماهنگی نداشت و با این حال فرامرز یکی از دلایلش را برای ازدواج با آرزو حمایت از او عنوان می‌کرد.

بیماری آرزو هر روز شدیدتر می‌شد و این برای همه خانواده خصوصا فرامرز ناراحت‌کننده بود. همین هم شد که پس از یک مهمانی در منزل خرمدین‌ها که به دعوت بابک که دوستی و رابطه تنگاتنگ و نزدیکی با فرامرز داشت، برگزار شده بود، فرامرز به خانواده گفت که می‌خواهد با آرزو ازدواج کند.

اصرار فرامرز در نهایت باعث ازدواج آنها شد، هرچند پدر فرامرز به‌علت مخالفت در این مراسم حضور پیدا نکرد و صیغه محرمیت آنها را پدر آرزو، یعنی اکبر خرمدین خواند. اما مدتی نگذشت که فرامرز با آرزو دچار اختلاف و همین باعث شد بخواهد نامزدی‌شان را به هم بزند. آرزو اما نمی‌خواست این اتفاق رخ دهد و با اقدام به‌خودکشی آرزو، فرامرز تصمیم گرفت زندگی‌اش را با او از سر بگیرد.

جدایی آرزو خرمدین از فرامرز

 ازدواج آنها درتاریخ مهر 1390 انجام شد. در تهرانسر خانه‌ای اجاره کردند، اما دعواهایشان تمامی نداشت. آرزو سیگار می‌کشید و این بیماری‌اش را تشدید می‌کرد. هرچند هفته دعواها به خانه نزدیکان کشیده می‌شد و آرزو به قهر، به خانه پدرش برمی‌گشت.

دی‌ماه همان سال آرزو برای همیشه به خانه پدرش رفت و دیگر به خانه مشترک‌شان برنگشت. این قهرها ادامه داشت تا 14اسفندماه که فرامرز با دسته‌گلی به خانه خرمدین که دایی‌اش بود رفت تا برای همیشه و به خوبی داستان زندگی‌اش با آرزو را به پایان برساند.

او حتی در خانه خرمدین با خواهرش تماس گرفته و از حضور آرزو، دایی‌اش اکبر خرمدین، همسر او و پسر کوچک‌شان افشین خبر داده و گفته بود که باهم صحبت می‌کنند.

مطالب مرتبط

جزییات ناپدید شدن فرامرز داماد خانواده خرمدین

فرامرز متولد 1345بود و ۲برادر و یک خواهر دارد. پسری که به‌گفته نزدیکانش مودب و غیرتی بود و دوست صمیمی و نزدیک بابک خرمدین. نزدیکانش می‌گویند که او اهل هیچ خلافی نبوده و سیگار هم نمی‌کشیده. او تکنیسین برق و عاشق و شیفته اتومبیلش بود. خانواده و نزدیکانش دلیل ازدواج فرامرز و آرزو را دلسوزی فرامرز برای آرزو می‌دانستند، زیرا آرزو در آن زمان نیز بیماری‌اش پیشرفته شده بود و با افسردگی وحشتناکی دست و پنجه نرم می‌کرد.

خواهر فرامرز می‌گوید: 14اسفند فرامرز آخرین بار با من صحبت کرد، موقعیت خود را در منزل دایی خود، اکبر خرمدین، شرح داد و با من قرار گذاشت که فردای آن روز یکدیگر را ببینیم. او ۲خط تلفن داشت که یکی مخصوص کار و دیگری برای ارتباط خانوادگی بود. او پس از آن روز ناپدید شد و خط تلفن کاری‌اش پس از غیبتش خاموش شد اما خط دیگرش دست آرزو بود که می‌گفت فرامرز تلفن را به او سپرده و رفته است. از آن روز دیگر خبری از فرامرز نشد.

فردای این ماجرا، اکبر خرمدین به خانه خواهرش رفت و ماجرا را اینطور تعریف کرد که «تا ساعت ۲‌بامداد با فرامرز درباره تصمیم او برای جدایی از آرزو صحبت کرده و صبح زود رفته‌اند و با یکدیگر ورزش کرده‌اند. بعد فرامرز به او گفته که آرزو را طلاق نمی‌دهد.»‌

روند پیگیری‌ خانواده فرامرز برای یافتن پسرشان

پس از آن هم اکبر به همراه خانواده فرامرز به کلانتری و پلیس آگاهی رفته و گفته‌اند که او گم شده است. چند روز بعد پلیس آگاهی خودروی فرامرز را در نزدیکی محله مهرآباد پیدا کرد. خودرویی رها شده که شیشه‌های آن شکسته و شناسنامه و چند وسیله دیگر او در داخل خودرو رها شده بودند. پنل ضبط، سوییچ‌ وکارت ملی او هرگز پیدا نشد. خانواده‌اش از آنجایی که از دلبستگی فرامرز به اتومبیلش آگاه بودند، از پیدا شدن آن بیشتر نگران سلامتی فرامرز شدند.

از آن روز اکبر خرمدین، همراه شوهر خواهرش، یعنی پدر فرامرز و برادرهای او هر روز به پلیس آگاهی رفت‌وآمد داشتند. اما او خانواده فرامرز را راضی کرده بود که به‌علت بیماری آرزو پای او را به اداره پلیس و... باز نکنند.

خواهر فرامرز در اظهاراتش به پلیس آگاهی گفته که پنل ضبط برادرش را یک‌بار در خانه خرمدین دیده است، اما دختر دایی‌اش با گفتن این جمله که پنل‌ها به هم شباهت دارند، ذهن او را از پیگیری منحرف کرده است. در آن روزها بابک خرمدین در لندن زندگی می‌کرد.

خواهر فرامرز می‌گوید: اکبر خرمدین در دیدارهای دیگر با گفته‌های خود باز هم سعی کرد خانواده ما را از پیگیری منصرف کند و به ما گفت که برادرم پیش از اینکه برای همیشه گم شود، در صحبت‌هایش گفته عاشق زنی شده و برای همیشه خواهد رفت و گم و گور می‌شود. یا بار دیگر گفت یکی او را در خیابان دیده که منتظر کسی بوده و بعد به خانواده فرامرز تهمت زده که خودشان در فراری دادن فرامرز کمک کرده‌اند تا آرزو را رها کند. این در حالی است که تا ۴سال بعد از گم شدن فرامرز پدرش برای شناسایی اجساد بارها به پزشکی قانونی رفته و پیگیر گم شدن او شده بود. به‌گونه‌ای که این کار به عادتی برای خانواده بدل شده بود.

ماجرای گم شدن آرزو خرمدین با پیشرفت بیماری

اکبر خرمدین از خانواده خواهرش خواست خودروی فرامرز را به آرزو بدهند اما خانواده که امید به بازگشت او داشتند از این کار خودداری کردند. کم‌کم رابطه خانواده خرمدین و فرامرز در همدلی‌هایشان بهتر شده بود و خانواده فرامرز با نوعی عذاب وجدان به‌خاطر ترک آرزو، پسرشان ‌را شماتت می‌کردند. پس از ۲سال از گم شدن فرامرز، پدر آرزو به شکل غیابی طلاق دخترش را گرفت و او را تحت پوشش بیمه‌ای خود قرار داد. وضعیت آرزو بدتر و بیماری‌اش وخیم شده بود.

سال 1393 بابک خرمدین از لندن بازگشت. او که دوست صمیمی فرامرز بود بارها پیگیر مفقود شدن وی شد، اما کم‌کم او هم دروغ‌های پدرش را باور کرد تا سال 1395که پدر فرامرز درگذشت.

در آن زمان وضعیت آرزو وخیم شده بود و اکبر خرمدین مدام از این وضعیت ناراحت بود. او مجبور بود آرزو را‌ تر و خشک کند و مدام جابه‌جایش کند و این دیگر برایش طاقت‌فرسا شده بود. آرزو مدت زیادی در بیمارستان بستری می‌شد. اما با درگیری‌های لفظی فرزندان ۲خانواده، روابط کم شد و فقط اکبر خرمدین بود که به خانه خواهرش رفت‌وآمد می‌کرد. تا اینکه در سال 1397 آرزو هم ناپدید شد و پدر و مادرش ادعا کردند که او با یکی از دوستان پدرش که مردی مسن است ازدواج کرده و به ترکیه رفته است.

هرچند با وخامت حال آرزو همه می‌دانستند چنین امری محال است و حتما خانواده به‌علت ناتوانی از پرستاری او، آرزو را به آسایشگاهی برده و اینگونه وانمود می‌کنند که دخترشان در جایی دیگر زندگی می‌کند و خوشبخت است.

درخواست قصاص توسط خانواده داماد خرمدین

درخواست قصاص توسط خانواده داماد خرمدین
درخواست قصاص توسط خانواده داماد خرمدین

 

رسیدگی به پرونده این جنایت هولناک در حالی ادامه دارد که خانواده فرامرز تصمیم‌شان درباره سرنوشت قاتل فرزندشان را گرفته‌اند و خواهان قصاص او هستند.

خواهر فرامرز می‌گوید: تصمیم ما اشد مجازات و قصاص قاتلان است. ما می‌دانیم که اکبر خرمدین سرطان پیشرفته دارد و امیدی به زنده ماندن ندارد و احتمالا با توجه به بیماری‌اش، خودش خواسته که رازش فاش شود. رها کردن جسد بابک در نزدیکی خانه‌شان هم احتمالا به همین‌خاطر است، اگر نه او دو بار در گذشته مقتولان خود را به‌گونه‌ای سر به نیست کرده بود که امکان شناسایی‌اش وجود نداشت و حتی احتمال دارد که او پیش از محکومیت و اجرای حکم فوت کند.

اقوام خانواده خرمدین همچنین هرگونه باور و اعتقاد مذهبی را از سوی او رد کرده و درباره تصاویر منتشر شده از صحنه شکرگزاری او از ارتکاب این قتل‌ها معتقدند که او نمایشی را برای عموم اجرا کرده که کوچک‌ترین اعتقادی به آن ندارد.

آنچه دیگران می خوانند:

گردآورنده: الهام خلیلی خو



+ 10
مخالفم - 6
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری