به گزارش تیتربرتر؛ تهران یک مجموعه تلویزیونی در ژانر ماجراجویی، سیاسی و جاسوسی ساخت اسرائیل و است که توسط موشه زوندر (تهیهکننده) برای کانال عمومی Kan 11 ساخته شده است. این سریال را دانیل سیرکین کارگردانی کرده است. این سریال دربارهٔ جنگ نیابتی ایران و اسرائیل است.
این سریال از ۲۲ ژوئن سال ۲۰۲۰ در اسرائیل به نمایش درآمده و اپل تیوی پخش آن را به عهده گرفته است.
هر چند در نگاه اول به تیزر تبلیغاتی این سریال اسرائیلی به نظر میرسد دستکم بخشی از لوکیشنها در ایران باشد اما گروه تولید «تهران» پیش از شیوع گسترده ویروس کرونا در چند لوکیشن در شهر آتن، پایتخت یونان پروژه را پیش بردند و برای نمایش در اوایل تابستان آماده کردند. تازهترین جنگ رسانهای رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران این بار در قالب یک مجموعه تلویزیونی هشت قسمتی کلید خورده است.
«تهران» با زبانهای عبری و فارسی تولید شده و با زیرنویس انگلیسی پخش میشود.
داستان سریال اسرائیلی تهران
مینی سریال تهران، سریالی هشت قسمتی و در یک فصل است که تاکنون پنج قسمت آن منتشرشده و قصه تامار رابینان، یک زن یهودی متولد ایران را روایت می کند که در اسرائیل بزرگ شده و یک عامل موساد است که به منظور غیرفعال کردن یک راکتور هسته ای ایران وظیفه دارد.
مأموریت وی خنثی کردن پدافند هوایی ایران است تا هواپیماهای جنگی اسرائیل بتوانند یک راکتور هسته ای را بمباران کرده و مانع از دستیابی ایران به بمب اتمی شوند.
پس از ناکامی مأموریت، ربیعیان در سرزمین کودکی خود گیر میکند، جایی که او ریشههای محلی خود را کشف میکند و با فعالان طرفدار دموکراسی ایرانی دوست میشود.
خالق سریال تهران کیست؟
خالق اصلی سریال تهران موشه زوندر است، مردی ۵۴ ساله از ساکنان سرزمینهای اشغالی که ایندیپندنت فارسی گزارش میدهد با سریال «فوضی» (یا با تلفظ غالب انگلیسی و عبریاش «فائودا») شناخته میشود.
طبق همان گزارش، سریال فوضی داستان تیمی از ماموران اسرائیلی است که در سرزمینهای فلسطینی کرانه غربی فعالیت میکنند و از جمله راوی یک ماجرای عاشقانه است که بین ماموری صهیونیستی با زنی فلسطینی از خانوادهای نزدیک به حماس رخ میدهد.
چنانکه میبینیم سریال تهران هم تقریبا همان درونمایه را دارد. ماموری که عاشق سوژهاش میشود؛ و البته سوژهای که متعلق به یکی از ملتهای دشمن یعنی رژیم صهیونیستی است.
فوضی، محصول 2016، اولین سریال اسرائیلی بود که نتفیلیکس پخش آن را برعهده گرفت و حالا زوندر، یعنی روزنامهنگاری که پیش از این در نشریه عبری ماآریو مطلب مینوشت، بیاینکه شناخت ویژهای نسبت به ایران داشته باشد، فیلمنامه جدیدش را با موضوع تهران زیر قلم برده است.
کارگردان سریال اما دانیل سیرکین، روستبار است که برای فیلم سال 2006 خود با عنوان «خارج از دید»، برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره داخلی رژیم صهیونیستی شد. این کارگردان متولد مسکو، سال 2012 یک سریال تلویزیونی به نام «گوردین سل» با موضوع دو جاسوس روسی ساخت که پس از سالها باید فرزند پسرشان را به روسیه تحویل بدهند و بین خیانت به کشور و خانواده، مجبورند یکی را انتخاب کنند.
چنانکه دیده میشود فضای کارهای دانیل سیرکین هم جاسوسی است و او هم مثل زوندر به جاسوسانی که بین مسائل شخصی و وظایف ملیشان گیر میافتند، علاقه دارد. اما سیرکین هم مثل زوندر هیچ شناخت و ارتباطی نسبت به ایران ندارد. این عدم درک نسبت به سوژه، حتی به بازیگران سریال هم تعمیم پیدا میکند.
بازیگران سریال تهران
شائون توب و نوید نگهبان، دو بازیگر ایرانی-آمریکایی که قبلا در سریال محبوب «وطن» (هوملند) از شبکه شوتایم هم بازی کرده بودند، قرار است شمایلهای دقیقی از مرد ایرانی ارائه بدهند اما شائون توب شخصیتی معلق بین مرد میانسال ایرانی و غربی دارد و بهخصوص برای بازی در نقش یک مامور زبده اطلاعاتی ایران شدیدا نامناسب است و نوید نگهبان هم که حتی دو کلمه فارسی را نمیتواند صاف و درست و کامل ادا کند.
لیراز چرخی، بازیگر و خواننده ۴۱ ساله ایرانیالاصل ساکن رژیم صهیونیستی، یکی دیگر از بازیگران اصلی مجموعه است اما او هم که در هشت سالگی از ایران مهاجرت کرده، حتی از نوید نگهبان فارسی ضعیفتری دارد.
اما نقش تامار رابینان، یعنی شخصیت اصلی سریال را نیو سلطان، هنرپیشه ۲۷ ساله اسرائیلی بازی میکند که پیش از این برای حضور در سریال «ایلات» (۲۰۱۸) نامزد جایزهای از آکادمی تلویزیون رژیم صهیونیستی شده بود.
نقد سریال اسرائیلی تهران
ضمن مرور این آلبومِ لطیفهمحور، به پارهای از نواقص فیلمنامه و ساختار و تصورات خندهدار از ایران و ایرانیها هم میپردازیم. «تهران» نشان میدهد با وجود برخی نگرانیها و توصیه به پرهیز از تماشای این سریال، اتفاقا در این مورد خاص بد نیست تهرانِ مورد تصور اسرائیلیها را ببینید. اسرائیلیها پیشتر هم با مشارکت آلمان و آمریکا فیلمی ضدایرانی به نام مامور مخفی ساخته بودند که به شکل عجیبی، آنیکی هم نتیجه معکوسی داشت.
کاری نداریم که چرا در تیتراژ، آهنگ عربی پخش میشود و چرا از همان شروع سعی در ایجاد رعب و وحشت علیه ایران دارند، اما واقعا این دستکم گرفتن شعور مخاطب است که همان سرچراغیِ ورود تامار- جاسوس اسرائیلی- به تهران، شاهد اعدام باشد. میگذاشتید از راه برسد و بعد اینقدر گلدرشت عمل میکردید.
اگر بحث دراماتیک و کشمکش نیروهای مقابل را از ویژگیهای اثری جاسوسی درنظر بگیریم، این مورد در سریال تهران به درستی در فیلمنامه رعایت نشده است. سیستم حفاظتی، امنیتی و اطلاعاتی ایران به قدری در این کار آسیبپذیر نشان داده میشود که کمتر امکانی برای مقابله و کشمکش پیش میآید. در این صحنه، جاسوس اسرائیلی با این تغییرچهره - که خود را جای دختر دیگری به نام ژیلا جا زده- وارد شرکت برق میشود تا با خرابکاری، راه را برای حملات اسرائیلیها هموار کند.
اجازه دهید کمی سوال بیجواب بپرسیم: آیا چنین جای مهمی، بی دروپیکر است و کنترل و نظارتی وجود ندارد؟ آیا همه کارکنان، فریب این تغییرچهره مضحک را خوردند؟ آیا حتما باید رئیس و مدیران ایرانی، هوسران جلوه داده شوند و جانشان را بر سر این میل مبهم هوس از دست بدهند؟ آیا در میان پرسنل نیروی انتظامی ایران که برای تحقیق قتل رئیس هوسران وارد شرکت میشوند، فرد صالح و درستی یافت نمیشود؟ و سوالاتی از این نوع.
یکی از بامزهترین و خندهدارترین موارد سریال تهران، وجود یک صندوق صدقات سیار و قابلحمل است که گروه صحنه و تدارکات زحمت جابهجایی آنها را در طول سریال و از اینطرف به آنطرف میکشند و آن را به شکل تابلویی در جاهای مختلف قرار میدهند. خستهنباشند. صندوق صدقات در ایران متصل به زمین است، اما اینجا آنرا در یک قالب سیمانی قرار دادهاند.
سریال تهران پر است از فارسی حرفزدنهای نچسب، آن هم در جدیترین صحنهها. نوید نگهبان، آرش مرندی، شروین آل نبی و Moe Bar-El اگر فقط انگلیسی حرف میزدند، بهتر بود! بعضی اوقات، لهجه بد، اندک لطف بازی خوب را هم از بین برده، مثلا درباره نگهبان این اتفاق افتاد.
بهترین بازی سریال هم متعلق به شان تیوب، بازیگر نقش فراز کمالی، مامور امنیتی ایران است که مشهورترین بازیگر سریال هم محسوب میشود. اگر بعضی لغزشهای گفتاری او را نادیده بگیریم و از کم و کاستیهای شخصیتپردازیاش در فیلمنامه هم صرفنظر کنیم، بازیگر آثاری، چون تصادف، بادبادک باز و هوملند بازی بدی ندارد و حس و حال شخصیت را درست ارائه میکند.
کدام جاسوس بیملاحظهای را سراغ دارید که با این ماشین تابلو و با این آرم تابلوتر-که در قصه مربوط به یک شرکت گردشگری است- مصداق جمله «عسس بیا من رو بگیر» به اینطرف و آنطرف برود؟ ما به شما میگوییم: شخصی به نام محمود تبریزی که همه در سریال به او مسعود میگویند. باور کنید؛ حتی وقتی اسم او را از نزدیکترین نمای ممکن روی تصویر میبینیم، باز فراز کمالی، میگوید مسعود!
یکی از مهمترین چالشهای غربیها برای تولید فیلم و سریال درباره ایران، بحث فضا و اتمسفر است و از این منظر سازندگان این آثار، به ویژه در زمینه طراحی صحنه و لباس، کار بسیار سختی دارند و غالبا هم از این چالش و آزمون نهتنها سربلند بیرون نمیآیند. ممکن است تماشاگران غربی، متوجه گافها و اشتباهات فاحش در این مورد نشوند و هر کشوری را به نام ایران بپذیرند. سریال تهران در این زمینه حتی از برخی دیگر آثار تولید شده درباره ایران هم عقبتر است و به هیچوجه نتوانستند آتن و یونان را به عنوان تهران جا بزنند که سریال در آنجا فیلمبرداری شده است.
یکی از تابلوترین معادلسازیها همین صحنه است، اسرائیلیها فکر کردهاند میتوانند با یک لبو فروش و باقالی پخته و دو خانم چادری- که هنرورانش به شکل بدی هم آن را پوشیدهاند- و یک صندوق پست و آن اعلان فراخوان بیست و دومین جشنواره بینالمللی قصهگویی، تهران را برایمان تداعی کنند، اما فکری به حال آن باجه تلفنهای آبیرنگ نکرده اند که به رنگ پرچم یونان است.
سعید الهی، کارشناس فرهنگ و رسانه با توییتی نسبت به سریال اسرائیلی تهران واکنش نشان داد و نوشت: «سریال اسرائیلی تهران، فاقد پژوهش واقعگرایانه از داخل ایران است. از موساد که ادعای دخالت در انفجار تاسیسات نطنز را دارد، چنین تولید فرهنگی! بسیار بعید است.»
گردآورنده: الهام خلیلی خو