به گزارش تیتربرتر؛ وزیرخارجه روسیه، سرگی لاوروف در سخنرانی خوشامدگویی به شرکت کنندگان در کنفرانس خاورمیانه باشگاه بحث و گفتگوی والدایی گفت: " صلح و ثبات در خاورمیانه تنها با احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای منطقه قابل تأمین است."
معاون وزیر خارجه روسیه، متن پیام وزیر را برای شرکت کنندگان خواند: " همواره بر این باوریم که صلح و ثبات در کل خاورمیانه تنها با اتکا به قوانین بین المللی و در عین حال احترام به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشورهای آن حاصل می شود."
در پیام خوشامدگویی لاوروف تاکید شد: " برپایه این اصول بود که حاکمیت سوریه حفظ شد."
بیشتربخوانید: در هیچ عملیات نظامی آمریکا در خاورمیانه شرکت نمیکنیم
دلایل عدم صلح در خاورمیانه
از دلایل ناکارآمدی و آشوب حاضر در منطقه، می توان به ویژگیهای برجسته ژئوپلتیکی و مداخلات خارجی سبب ایجاد یکی از پیچیدهترین معماهای امنیت در جهان کنونی شده است ، را تاثیر گذار دانست. معمایی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین اشتباه، منطقه خاورمیانه را در آتش جنگ فرو برد.
از زمان انعقاد موافقتنامهی سری سایکس_پیکو در سال ۱۹۱۶ میلادی میان بریتانیا و فرانسه و تقسیم امپراتوری عثمانی میان ایشان، نطفه خاورمیانه جدید بسته شد. از آن زمان تاکنون دولت_ملتهای جدیدالتاسیس به واسطه دخالت قدرتهای خارجی و اختلافات سیاسی، اقتصادی و مذهبی جنگ و صلحهای بسیاری به خود دیدهاند. 'بن بست'، بهترین کلمه برای توصیف وضعیت این روزهای خاورمیانه است. بهار عربی، رشد و گسترش تروریسم و بنیادگرایی، رقابت و جنگهای طولانی میان قدرتهای منطقهای، دخالت و نفوذ قدرتهای بزرگ جهانی، تجاوز و جاهطلبیهای رژیم صهیونیستی و بحران نفت، مجموعه تحولاتی هستند که سطح تنش و درگیری را به بالاترین حد خود رسانده است.
با توجه به مطلب عرضه شده، حال باید سؤالاتی اساسی و مهم برای فهم موقعیت کنونی منطقه و یافتن راه حلی معقول برای خروج از این بحران کشنده پیدا کنیم. نخست باید پرسید علت بلوکبندی پراکنده قدرت در منطقه و عدم اتحاد و هماهنگی میان کشورهای خاورمیانه چیست؟ چرا میزان تنش و درگیری در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس سیری ملتهب و صعودی دارد؟ و چگونه میتوان از این بحران خارج شد؟ کاهش نفوذ قدرتهای فرامنطقهای، بازگشت به میز مذاکره، تأکید بر اصول مندرج در منشور ملل متحد در باب احترام متقابل و تأکید بر منافع مشترک و تلاش برای ایجاد پیمان منطقهای میان کشورهای خاورمیانه خلاصهای است از آنچه به آن خواهیم پرداخت.
خاورمیانه یعنی منطقه آشوب
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، منطقه خاورمیانه همواره دچار فقدان قدرت بزرگ منطقهای بوده است. در این خلاء قدرت مرکزی در خاورمیانه، ما شاهد ظهور مناطق یا حلقههای ژئواستراتژیکی[۳] هستیم که هر کدام تحت کنترل و نفوذ قطبهای منطقهای و جهانی قرار دارند. حوزه شامات، خلیج فارس، جنوب غربی آسیا، ترکیه، آسیای میانه و قفقاز از جمله گروههای ژئوپلتیکی هستند که تحت نفوذ و کنترل قطبهای مختلفی قرار دارند که شبکه فاقد معیار را شکل می دهند. از دلایل شکلگیری این شبکه فاقد معیار میتوان به متغیرهای زیر اشاره کرد:
۱. در حوزه ژئواکونومی و منابع، شبکه خاورمیانه به دو دلیل وجود ذخایر نفت و گاز از یک سو و تقاضای سیستمی برای منابع مذکور از سوی دیگر دارای ضریب حساسیت و آسیبپذیری بالایی در شبکه جهانی است.
۲. در حوزه ژئوکالچری، نقشه توزیع گروههای مذهبی بهویژه از ناحیه برخی از واحدهای منطقهای، علاوه بر رشد و تقویت گروههای تروریستی و تکفیری بر گفتمانهای امنیتی موجود در منطقه نیز تأثیر میگذارد.
۳. وجود گروههای جمعیتی و قومی مختلف و متمایز در کنار یکدیگر، نحوه چینش و پراکندگی آنها در گستره شبکه مذکور، تلاقی این چینش با سایر متغیرهای ژئوپلتیکی مانند نفت و همچنین رقبای استراتژیک جهانی و تلاقی آنها در این شبکه اهمیت خاصی به آن بخشیده است.
همچنین باید به رقابت استراتژیک میان آمریکا، چین و روسیه در منطقه خاورمیانه نیز اشاره کرد که آن را تبدیل به صحنه رقابت و نفوذ خویش کردهاند. براندازی، کودتا، مانور نظامی و ... از جمله اقدامات این مداخلهگران خارجی بهویژه آمریکا بوده است. قابلیت منطقهای کم، ظرفیت سیاسی پایین و تهدیدات خارجی را که نتیجه آن ترکیب آسیبپذیری داخلی و مداخلات خارجی است، میتوان به عنوان تهدیدی بزرگ علیه امنیت منطقه و واحدهای حاضر در آن دانست.
بیشتربخوانید: صعود چشمگیر گردشگری در خاورمیانه
شرایط آتش بس در خاورمیانه؟
پس از بررسی موقعیت و جایگاه امروز منطقه و نقش هر کدام از متغیرها در این وضعیت آشوب، حال باید به برسی طرح (پیشنهادی) صلح خاورمیانه بپردازیم. پیشنهاد نگارنده شکلگیری پیمان منطقهای فراگیر از خلیج فارس تا دریای مدیترانه است. برای رسیدن به این مرحله ما نیازمند سه نوع دیپلماسی هستیم. ۱. 'دیپلماسی بحران' برای کاهش تنشها در منطقه، ۲. دیپلماسی 'متحولساز' برای افزایش اطمینان و حسن نیت بین طرفهای درگیر (ایران، عربستان، قطر، امارات و ...) و ۳. 'دیپلماسی عادیساز' برای افزایش وابستگی متقابل بین کشورهای منطقه. برای اجرا و تحقق اهداف دیپلماسی عادی ساز مهمترین گام شکلگیری پیمان امنیتی است. مدل پیشنهادی نگارنده، جامعه امنیتی کارل دویچ است. در این تعریف گروهی از دولتها به این توافق میرسند که از جنگ برای حل منازعه بین خود استفاده نکنند.
پس از توافق و اجرای موفقیتآمیز این مرحله، کشورهای منطقه برای بهبودبخشیدن به تراز امنیتی منطقه و اجرای مرحله دیپلماسی عادیساز سطح همکاری و پیوند میان خود را در زمینههایی هم چون: حمل و نقل، شبکههای ارتباطی، همکاری اقتصادی، تقویت فرآیند دولت_ملت سازی، تقویت همکاریهای دو یا چندجانبه امنیتی، تأکید بر تقریب مذاهب و ... گسترش میدهند. اگر دولتهای منطقه بتوانند با حسن نیت و اراده سیاسی جدی این مراحل را نیز پشت سر بگذارند، میتوان نوید شکلگیری پیمان منطقهای را داد که جنگ، توطئه، رقابتهای فرسایشی و وابستگی به قدرتهای جهانی جای خود را به منافع و اهداف مشترک امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و ... میدهد. اجرای موفقیتآمیز این طرح منوط به کنترل و محدودیت نقش و نفوذ قدرتهای فرامنطقهای است. یکی از دلایل عمده وضعیت نامطلوب امروز منطقه، دخالت و رقابت قدرتهای بزرگ جهانی همچون آمریکا، چین و روسیه برای دستیابی به منابع با ارزش خاورمیانه است. خاورمیانه باید سیاست غلط اعتماد و وابستگی به قدرتهای خارجی را کنار گذاشته و تأمین امنیت و منافع خود را در همکاری با همسایگان و کشورهای منطقه ببیند.
در می توان گفت ناکارآمدی و آشوب حاضر در منطقه، ویژگیهای برجسته ژئوپلتیکی و مداخلات خارجی سبب ایجاد یکی از پیچیدهترین معماهای امنیت در جهان کنونی شده است. معمایی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین اشتباه، منطقه خاورمیانه را در آتش جنگ فرو برد. کشورهای منطقه باید برای جلوگیری از این فاجعه، دکترین امنیتی خود را جدا از قدرتهای فرامنطقهای بازتعریف کرده و با گشودن درهای دیپلماسی و مذاکره با همسایگان خود و با رعایت اصل احترام متقابل و تأکید بر منافع مشترک، آینده منطقه را به سمت صلح، ثبات و همکاری هدایت کنند.