به گزارش تیتبرتر؛ در بخشی از برنامه «هفت» که در شامگاه جمعه ۴ بهمن پخش شد، احسان رستگار، فعال رسانهای با اشاره به انصراف بابک حمیدیان از حضور در جشنواره فیلم فجر، در سخنان تندی گفته بود: «کسانی که عمده فعالیت آنان با نهادهای رسمی کشور بوده و با کارگردانهایی، چون حاتمیکیا و مهدویان همکاری کرده و پول گرفتهاند، حالا بیانیه میدهند و میگویند میخواهیم از جشنواره فجر کنارهگیری کنیم! شما هم میخواهی هم از توبره بخوری و هم آخور!»
بابک حمیدیان در پاسخی دیرهنگام، با انتقاد از برنامه «هفت»، خطاب به احسان رستگار گفت: «کاش برنامهگذاران برنامه «هفت» این شجاعت را داشتند که من را روبروی شما بنشانند»
بابک حمیدیان کیست؟
بابک حمیدیان متولد 1359 در تهران، بازیگر است، فارغ التحصیل لیسانس رشته نمایش با گرایش طراحی صحنه از دانشگاه آزاد اسلامی است، عاشق کتاب، فیلم و موسیقی است او مدرس بازیگری در آموزشگاه های آزاد نیز می باشد
شروع فعالیت بابک حمیدیان
زبان رشته دانشگاهیم بود، چون قصد داشتم از کشور خارج شوم، ولی بعدها به خاطر اتفاقات خوبی که برایم رخ داد، با جریان های هنری آشنا شدم و با ورود به دانشگاه با افراد شاخص و هنرمندی همچون آتیلا پسیانی، حامد محمد طاهری و… آشنا شدم.از سال 1379 در گروه تئاتر بازی به سرپرستی آتیلا پسیانی حرفه بازیگری را شروع کرد و کمتر از یک دهه در سنیما و تلویزیون درخشید او در سال 82 با فیلم قدمگاه جلوی دوربین رفت.
بیشتر بخوانید: بهروز سینمای ایران بعد از انقلاب
شهرت بابک حمیدیان
سریال به کجا چنین شتابان در سال 88 چهره او را در تلویزیون شناخته تر کرد سپس با مجموعه های حیرانی، گذر از رنج ها، پرده نشین و بیمار استاندارد به چهره مشهوری تبدیل شد
همسر بابک حمیدیان
مینا ساداتی متولد 10 آذر 1360 در کاشان، بازیگر است، فارغ التحصیل لیسانس رشته گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران است، هنوز مدرکش را از دانشگاه دریافت نکرده، او همسر بابک حمیدیان می باشد.
متن نامه تند بابک حمیدیان به برنامه هفت
متن پاسخ بازیگر فیلم «مغز استخوان» که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآید، به شرح زیر است:
«آقای کارشناس ...، کاش برنامهگذاران برنامه هفت این شجاعت را داشتند که من را روبروی شما بنشانند تا خدمت شما کارشناس عزیز ... عرض میکردم که بنده از سال ٧٨ در تیاتر و سینمای این سرزمین کار کردم (زمانی که شما ده ساله بودید و برای سردبیر شدنتان تصمیم نگرفته بودند) و عمده فعالیت بنده با ابراهیم حاتمیکیا نبوده. من با حسینجان مهدویان هم کار نکردم و با محمود رضوی از در معرفت و دوستی (و البته با قرارداد حرفهای) دو کار انجام دادم به خاطر بهروز شعیبی.
بنده افتخار میکنم که با کیانوش عیاری و احمدرضا درویش کار کردم، میبالم که با رخشان بنیاعتماد و بهمن فرمانآرا کار کردم، افتخار میکنم که با عبدالرضا کاهانی، محمدمهدی عسگرپور، پوران درخشنده و صدها اسم دیگر کار کردم. البته شما کارشناسِ مدیران پشت میزنشین از رنج لذتبخشِ حرفه من آگاه نخواهید شد. این اسامی را یاد کردم که به شما یادآوری کنم که انصراف من از فستیوال شما باید غمانگیزتر و ترسناکتر از انصراف به قول شما روشنفکران و شبهروسنفکران و جریان اپوزوسیون باشد!!چرا؟چون شما فکر کردید من را خودی کردید. و فکر نکردید که من درخت چهارراه هَر وَر باد نیستم که اگر با اوج کار کردم یا با پول باد آورده از جیب معلمان و بازنشستگان و بیمهشدگان سوار موج بشوم و فراموشکارانه جهان را به دو قسمت خودی و غیرخودی تقسیم کنم. که نان سفره سالانهام را پرکنم از بیتالمال و حقالناس و بعد نمکدان بشکنم و فخر بفروشم از سر جهل.
من تلاش میکنم لکّه هنرمندانهای باشم برای تاریخ زیبای هنر در این سرزمین. من همانقدر که در «چ» جانم را به دست گرفتم در «یک خانواده محترم» هم جانم را گذاشتم به وظیفه. به حرمت حرفه زیبای بازیگری و درسهایی که از بزرگترهای این حرفه آموختم، نه به خاطر شهرت و ثروت و مطربی. شما را در اندازهای نمیبینم که بخواهم از لذتهای این بیست سال تلاش بیوقفه و صادقانه آگاه کنم. مردم نازنین اطرافم مرا دوست دارند و این همان لذتی است که پروردگار به من عطا کرده ولی به شما و کارشناسان فعال در بنگاه فکری شما که برای مردم نسخه میپیچد که اگر دوست ندارید، جمع کنید بروید عطا نکرده. این همان مسئولیت زیبایست که بر دوش منِ غیر مدیر سوار شده تا جهان را زیبا تر از شما ببینم.
و اینکه شما و امثال شما که از تریبون آزاد میترسید و جهان را به دو قسمت خودی و غیرخودی تقسیم فرمودید دیگر نباید اجازه پیدا کنید که اذهان دست نخورده و پاک بینندگانتان را با جمله بندیهای توهینآمیز و نسخههای تهوعآورتان خراش بیندازید و بعد هم معذرت خواهی کنید با خشم و فکر کنید که تمام، خیر من و ما فراموش نخواهیم کرد. بنده به دلیل اینکه شما بنده را متهم کردید که هم از توبره میخورم و هم از آخور به دادگاه رسانه شکایت خواهم برد.
راستی چک آقای پورمحمدی، تهیهکننده عزیز «مغز استخوان»، فردای واکنش عجیب ایشان نقد شد و خودم برای خرج کردن آن تصمیم خواهم گرفت.»
بیشتربخوانید: نامه جنجالی شهاب حسینی به روحانی
صبر، عشق، آرامش بابک حمیدیان
من از بازیگری درس های زیادی گرفتهام که هیچ کدام درس های تکنیکی این حرفه نبوده بلکه بازیگری به من صبر، باور و عشق را آموخت.
در زمینه بازیگری به آن آرزوهایی که در ابتدای دوران دانشجوییام داشتم، رسیدهام و خدا را شکر میکنم. خوشبختانه در فیلمهای خوبی بازی کردهام و از این بابت حالم خوب است.
مهم ترین و شاید اصلی ترین دغدغه من رسیدن به آرامش است من به معنای واقعی کلمه در جست و جوی آرامش هستم.