به گزارش تیتربرتر؛ مزیت این غیبت برمیگردد به پروژههای پیشین رضویان که همهگی و جملهگی شکست خوردهاند. سریال-قرارگاه مسکونی-، فیلمِ تلویزیونی- به روح پدرم- و کارهای آیتمی-گلهای ۷۸ به بعد!- کمدیهای هستند که هیچکدام نه توجه عمومی را جلب کردند و نه مورد توجه مخاطبانِ جدی و پیگیر قرار گرفتند.
به همین خاطر نبودن رگ و ریشهای از آن نوع کمدی در «زهر مار» مزیت است. اما این مزیت امتداد ندارد. رضویان برای ساخت فیلماش، سه الگو پیش روی خودش گذاشته. الگوی کمال تبریزی، مسعود دهنمکی و مسعود کیمیایی.
فیلم با ایدهای مشابه مارمولک و مارموز ساخته شده است. ایدهی نقش بازی کردن برای حفظ آبرو از مارمولک آمده و ایدهی گروهی متعصب و مذهبی که میخواهند وارد ساختارِ دولتی بشوند، از مارموز. رضویان اما هیچکدام از دو ایده را ادامه نمیدهد و این امیدواری را پیش میآورد که میخواهد به سمتِ فضایی نو برود. این اتفاق البته نمیافتاد. فیلِ رضویان در ادامه یادِ مسعود دهنمکی میکند. پس شخصیتِ مداحِ معتقد و راستکیش و فداکار شبیه به کاراکتر روحانیِ فیلم «رسوایی» از کار در میآید. مردی مومن و معتقد که عدهای قصد بیآبرو کردن و سرکیسه کردناش را دارند اما او فداکارانه درد و زخمِ باجگیران را میبیند و از آنجا نقبی میزند به مشکلات و دردهای جامعه! اما این پایان ماجرا نیست. پایانبندی فیلم ناگهان به سمت سینمای کیمیایی حرکت میکند. مردی تنها که یک تنه به جمعیت ناجوانمرد حمله میکند و زخمی و خونین شده، حساباش با اطرافیاناش پاک میشود. فقط چون گروه سازنده توانایی یا حوصله ساخت سکانس بزن بزن و چاقوکشی را نداشته؛ مخاطب ناگهان مداح خونین و زخمی را میبیند و در ادامه باجگیری که دیگر او را بخشیده و تمام.
این میان به سبک دهنمکی هم چند قطعه موسیقی شبه رپ و شبه راک و شوخیهای جنسی هم داریم که قرار است هم در تقابل با شخصیتِ مثبت فیلم قرار بگیرد، هم ذائقهی تماشاگر را تامین و فروش فیلم را تضمین کند.
اتفاقی که در نهایت البته نمیافتد. چون «زهر مار» فیلمیست که نه آن دارد و نه این. فیلمیست که مزیت و مشکلاش با هم هماندازه هستند و به همین خاطر در نهایت تبدیل به یک «هیچ» شده.
منتقد : علیرضا احمدی