به گزارش گروه جامعه پایگاه خبری تیتربرتر؛ گشتی در قسمتهای بالای شهر نشان می دهد که ماشین برای برخی از مردم وسیله رفاه نیست. زیر آسمان پایتخت، بعضی ها همه زندگیشان همین ماشین است. با ماشین مسافرکشی می کنند، در آن می خوابند و عمده لحظات زندگی شان را در آن سپری می کنند... به امید یک لقمه نان. برخی دیگر هستند که با ماشین کسب درآمد می کنند ولی نه از راه مسافر کشی. بعضی با ماشین غذا می فروشند. مقابل سازمانهای دولتی و غیردولتی می ایستند و صندوق عقب ماشینشان را بالا می زنند و در هنگام ظهر به فروش غذا اقدام می کنند. بعضی محصولاتی مثل ترشیجات و... می فروشند. برخی در نزدیک مدارس و...، در ماشینشان کپی می گیرند. هستند کسانی هم که ماشینشان خود آژانس سیار است. تلفنی را به گوشی موبایلشان دایورت کرده اند و با گرفتن مسافر و داشتن چند راننده، آژانس سیار راه انداخته اند. زیر آسمان این شهر پر از انواع زندگی هاست.
بیش از 50 نفر در حوالی میرداماد در ماشین می خوابند
شبها در ماشینم می خوابم مثل خیلی های دیگر که از شهرستان آمده اند . روزها مسافر کشی می کنم و شبها در ماشین می خوابم.
او که این حرفها را می زند حدود 50 سال سن دارد. از یکی از کلانشهرهای ایران به تهران آمده است. خانواده اش شهرستان زندگی می کنند و خود در پایتخت ایران گذران عمر می کند.
می گوید: من هم برای خودم شغلی داشتم و زندگی ام خوب بود. در دولت پیش در پی برخی تعدیلها بیکار شدم. از آن زمان مسافر کشی می کنم.
وقتی می پرسم برای خواب در ایام سرد سال چه می کنی می گوید: هیچی. کمی شیشه ماشین را پایین می کشم، پیک نیک را روشن می گذارم ، صندلی را می خوابانم کف ماشین و می خوابم. برای اینکه آتش سوزی نشود پتو سرم نمی کشم.
می پرسم نگران نیستی شعله خاموش شود و گاز پیک نیک شما را بگیرد می گوید: نه شیشه را برای همین پایین می کشم.
برای حمام ، به حمام نمره می رود و برای غذا نیز شبها غذا را طوری می پزد که برای صبح هم بماند. غذا را با پیک نیکی در گوشه خیابان می پزد.
از او می پرسم فکر می کنی در همین حوالی میرداماد چند نفر دیگر باشند که مثل تو زندگی می کنند، می گوید: من خودم 40 یا 50 نفری را می شناسم که از شهرهایی مثل بجنورد و.. آمده اند. از بیکاری، از بدبختی. این تعداد مال همین حوالی است ببنید در دیگر قسمتهای شهر چه خبر است.
می پرسم در این مدت پلیس برای خوابیدن در ماشین شما را جریمه نکرده است؟ می گوید: نه ، نهایت می گوید حرکت کن اینجا نایست. البته به پلاک نگاه می کند و می گوید بنده خدا خسته و کوفته از شهرستان آمده ، چیزی نمی گوید.
پدیده ماشین خوابی در تهران
خیابان های تهران امروزه با تغییر کاربری به یکی از اماکنی تبدیل شده است که بسیاری از مهاجرانی که در نتیجه بیکاری از شهرهای خود به تهران آمده اند آنجا سکنی گزیده اند. پل مدیریت، پل پارک وی، چهارراه کالج، پارک لاله و بسیاری دیگر از خیابان های تهران در شرایطی پذیرای افراد ماشین خواب شده است که هر روز بر تعداد آنها نیز افزوده می شود. این افراد با انتخاب شغل راننده تاکسی که شاید تنها انتخاب آنها برای درآمدزایی باشد، تهران را برای اشتغال انتخاب کرده اند و به دلیل هزینه های کلانی که زندگی در تهران دارد مجبور به خوابیدن در ماشین های خود می شوند. این افراد به دلیل ترک خانه و کاشانه خود سرگردان در خیابان های پابتخت برای گذران زندگی شده اند و با مسافرکشی سعی در تامین هزینه های خانواده های خود در شهرستان ها دارند.
شایلی قرائی گزارش می دهد
طی ماههای اخیر شاهد حضور جوانانی در تهران هستیم که که با کمک یکدیگر ماشین خریده و محلاتی را به عنوان پاتوق و گعده در نظر گرفته و ماشین خوابی میکنند. اینها جوانان شهرهای دیگری هستند که به دلیل نبود شغل به تهران می آیند و میبینیم که محلات تهران بین آنها تقسیم شده و بچههای یک استان در یک محله و استانهای دیگر در محلات دیگر جمع میشوند و در خودروهایشان میخوابند. تعدادی زیادی از اهالی غرب و شمال غرب کشور در سالهای اخیر به دلایلی نظیر دیوار کشی بین مرز ایران و ترکیه، بسته شدن بازارچه های مرزی و نیز خشکسالی های چند سال گذشته برای کسب درآمد راهی تهران شده اند. این در حالی است که در چند سال اخیر تاکسی های اینترنتی در تهران شروع به کار کرده اند و قیمت مناسب و دسترسی آسان به این نوع حمل و نقل شهری با استقبال مردم تهران روبرو شده است.
این اتفاق باعث هجوم افراد بیکار از شهرهای خود به سمت تهران و تاکسی های اینترنتی پایتخت شده است. بیشتر این رانندگان بین ۲۰ تا ۴۰ سال سن داشته و دارای تحصیلاتی از سیکل تا لیسانس هستند. این افراد با مشکلات زیادی از قیبل اجاره خانه بالا در تهران، مسئله جای پارک در خیابان ها، سرقت خودرو و لوازم آن روبرو هستند و این دلایل موجب شده تا این رانندگان به ماشین خوابی روی آوردنده اند. بیشتر آنها می گویند: اگر در شهرهای خود حداقل روزی ۷۰ هزار تومان درآمد داشته باشیم تا هزینه روزانه امرار معاش خانواده و مسائلی از جمله بیماری و هزینه های بالای درمانی را پوشش دهیم، امکان ندارد در چنین شرایطی زندگی کنیم.
هیچ کس از رفاه بدش نمی آید. همه آرزو دارند که یک شغل مناسب داشته باشند و بعد از کار لحظات شادی را کنار خانواده طی کنند. هیچ کس دوست ندارد، عمده شب هایش را در ماشین سپری کند و ۵ ماه یک بار خانواده اش را در شهرستان ببیند. بگذریم از کارتن خوابها، گورخوابها، شمشادخوابها و… که با دلیل مختلفی دل به این شرایط سپرده اند. اگر شرایط اقتصادی کشورمان طوری می شد که با رونق اقتصادی هرکس در موطن خودش شغلی می یافت، شاید وضعیت کلانشهرها و شهرهای بزرگ هرگز چنین نمی شد. چه شهرهایی که به دلیل بی رونقی اقتصادی از رونق افتاده اند و مردها شهر به قصد لقمه ای نان، شهرشان را ترک کرده اند. کاش زیر پوست این شهر، ناشی از بهبود اقتصادی، صحنه های زیباتری رقم می خورد.
موضوع آن قدر جدی شده که مقامهای شهرداری تهران هم زبان گشوده و از آن صحبت میکنند. به گفته معاون سابق حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران، جوانان بیکار برای مسافرکشی به تهران میآیند و محلاتی را در تهران بهعنوان پاتوق انتخاب میکنند. محسن پور سید آقایی گفته این افراد روزها مسافرکشی میکنند و شبها در ماشین میخوابند.
روز به روز حلقه آسیبهای اجتماعی گسترده تر می شود
علی اصغر سعیدی، جامعهشناس
پس از پدیده کانکسنشینی شاهد گسترش پدیده ماشینخوابی هستیم. ماشین خوابی به دنبال افزایش بیکاری در جامعه بوجود آمده است. متأسفانه با افزایش نرخ بیکاری و نبود شغل در شهرستان ها افراد بسیاری برای اشتغال به تهران مراجعه کرده اند که به دلیل هزینه های زیاد اقامت در پایتخت مجبور به گذراندن زندگی در ماشین و در کنار خیابان ها شده اند. این در حالی است که با فعالیت تاکسیهای اینترنتی بدون نظارت، پدیده ماشینخوابی در پایتخت به وجود آمده و خودروهای پلاک شهرستان جهت فعالیت در این تاکسیها به تهران آمده اند که از این پس به دلیل اینکه قوانین مهاجرت به هم نخورد، وزارت کشور اعلام کرده هر خودرویی باید در شهرستان محل پلاک خود فعالیت تحت عنوان تاکسی اینترنتی را داشته باشد.
البته ماشین خوابی ها تنها مختص به رانندگان تاکسی های اینترنتی نیست و این پدیده برای بسیاری از مشاغلی که افراد مهاجر در آن جا مشغول به کارند نیز دیده می شود. مهم ترین مسئله ای که در این بین وجود دارد تقسیم محلات است. محلات تهران بین آنها تقسیم شده و بچههای یک استان در یک محله و استانهای دیگر در محلات دیگر جمع میشوند و در خودروهایشان میخوابند. وعده و وعیدهای مکرر دولت در ایجاد اشتغال و فراهم آوردن مسکن و سایر مقدمات زندگی سالم، بیعمل رها شده است. این بی توجهی روز به روز حلقه آسیبهای اجتماعی را گسترده تر میکند. در این بین سرمایههای اجتماعی لحظه به لحظه در حال هدر رفت است و کسی هم پاسخگوی این نابسامانیهای دامنهدار نیست. واقعا چه کسی مسئول است. وزارت ورزش و جوانان، دولت؟ یا دهها دستگاه متولی و بودجهبگیر دیگر که تنها نظاره گر این ماجرا هستند.