پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۸ ۱۳:۳۲
۷
۰
نسخه چاپی
سند تحول بنیادین یک حقوق شهروندی است

با ارزش ترین سند آموزش پرورش

سند تحول بنیادین یک حقوق شهروندی است
ساز و کار آموزش و پرورش فلسفه ای شده است برای ماجرای سند تحول بنیادین.

شست تخصصی  بررسی " فلسفۀ ضمنی آموزش و پرورش ایران و نسبت آن با فلسفۀ تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران " در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار گردید . میزبان این نشست شورای دانشجویی گروه فلسفۀ تعلیم و تربیت  دانشگاه تهران بود .

طولانی شدن فرایند تولید این سند آسیب هایی داشته و این که چرا این اتفاق می افتد من خدمتتان توضیح دادم ؛ همه این فرایندها طی شد بدون این که بدانیم که باز چه  باید کرد؟

 اتصال فلسفه ضمنی با فلسفه تربیت سند هم فقط در چرخش های تحول آفرین است. خود چرخش های تحول آفرین در جای دیگر متاسفانه  پیش از خودش انعکاس ندارد. در سال 1340  آقای خسرو مهندسی یک گزارشی را ترجمه کردند از شورای فرهنگ افغانستان .

کلمه فرهنگ یعنی آموزش و پرورش . سال چهل زمانی است که از نظر تاریخی پاکستان از هند جدا شده و حالا کشور پاکستان به رهبری محمدعلی جناح دارد سامان می گیرد و می خواستند آموزش و پرورش خاص خودشان را داشته باشند.

از ابتدا آرمان ها مدنظر است ولیکن نگارش، تلفیق وضعیت موجود و مطلوب با هم است. به هیچ وجه فلسفه به تنهایی نیست ، می گویند مجموعه مبانی نظری ولی در واقع آن چه که غلبه کاری دارد مبانی فلسفی است ، سایر مبانی خیلی محدود دیده شده است. مثلا در آن گزارش مشکلی که در چرخش ها است ، بحث حاکمیت سلایق یا در گزارشات قبلی ما هست که در سندش اصلا به این موارد توجهی نمی شود آنجا دقیقا توضیح می دهد که ما جامعه ای داریم که این ویژگی ها را دارد. مثلا عرق ملی در آن کم است ، منفعت گرایی بیشتر است پس ما در تعریف سیستم مان باید یک طوری سامان بدهیم که این اتفاق به دست آدم ها نیفتد یعنی از ابتدا تلفیق این دو را با هم دیگر داریم.

ما عملا با نوشتن این سند با این رویکرد این فرصت را از دست دادیم ولی از آن مهمتر آن چه که ما به عنوان فرهنگ آسیب رسان در نظام آموزشی یا فلسفه ضمنی یا عناصر فلسفه اجتماع داریم این است که ما به شدت زیاده خواهیم و کمتر کمال گرا هستیم.

نکته خیلی مهم آن است که آن ویژگی هایی که گزارش شده و ما هم در پژوهش ها به آن رسیدیم ، شما  این ویژگی ها را در متن سند می بینید . در سال 1290 اولین قانون اساسی معارف را داریم. اولین متنی که به عنوان اساسنامه وزارت آموزش و پرورش نوشته شده و در مجلس تصویب شده است. آنجا یک هدف تعیین کرده است. از آن به بعد روند کاهش ما روند افزایشی بوده است.

ما یک پایان نامه در بحث تربیت اخلاقی در مدارس کار کردیم و رفتیم سراغ هدف های سال 1379  که شورای عالی تصویب کرده بود . فقط در مقطع ابتدایی 33 هدف برای تربیت اخلاقی نوشته شده  بود فقط در یک مقطع. اگر شما سایر ابعاد را ببینید یک نظام آموزشی برای این که بخواهد در طی دوازده سال دانش آموز تربیت کند باید به چند هدف برسد. این کثرت خواهی حاکمیت " کمیت گرایی " است .

یک ویژگی مهمی اقدام بوم برای رفع تمرکز گرایی است. جالب است سازمان تحولی به گونه ای طراحی شده که اصلا رویکرد، رویکرد تمرکزگرایانه است. یعنی موضوعش نظام آموزشی است و تنها نکته ای که من به آن رسیدم این بود که برای این که ما بتوانیم اصلاحات آموزشی را انجام بدهیم باید مدرسه را از نظام آموزشی جدا کنیم. شاید برای کسانی که زیر نظام ها و ساحت ها را مطالعه نکرده اند ، این محتوا و آن چه که باید لحاظ شود وظایف را ندیدند شاید این مطلب خیلی ملموس نباشد ولی نظام آموزشی ایران یک نظام بسیار عریض و طویل است و این راهنما یا رهنامه برای اصلاح نظام نوشته شده است و واقعیت این است که خود تصور نگاه تغییر به این بزرگی ناشی از همان رویکرد کمال گرایانه است که غلبه دارد.

 بحث من این است که در واقع سند تحول و حتی وجه فلسفی آن، خودش نمایانگر نمادهایی است که نشان دهنده غلبه فلسفه ضمنی بر سند است و به همین دلیل توضیح دادم اگر ما کمیت مداری، صورت گرایی، تقلیل گرایی و اقتدارگرایی را از نظام آموزشی مان جدا کنیم و اینها را نبینیم وقتی که داریم برنامه اصلاحی را تعریف می کنیم ؛ اینها برنامه های ما را مستحیل می کنند. یعنی اجازه کار نمی دهند و حالا این اتفاقی است که افتاده در حالی که اگر ما بتوانیم مدرسه را از نظام جدا بکنیم مدرسه ها خیلی محدود و کوچکند ، یک واحد کوچکند و با مسائل خیلی محدود خودشان.

خود سند نمی تواند به مدرسه بپردازد. چون ریشه هایش در این نظام خیلی قدیمی است مانع از این می شود که این اتفاق بیفتد. با نگاه به آن پیش فرض هایی که درباره انسان و آموزش وجود دارد من به این نتیجه رسیدم که ما چاره ای نداریم به جز این که سعی کنیم بدون تنش از این ویژگی ها کمی فاصله بگیریم. ما به شدت به آن آغشته ایم و روند آن هم روبه افزایش بوده ما چه داریم که بخواهیم از تغییر بگذریم چیزی نداریم. چاره ای نداریم که چنین اتفاقی بیفتد.

مگر می توانید اقتدار را از این سیستم بردارید ؟ ولی شاید در مورد مدرسه بشود این کار را انجام داد. در نظر بگیرید که نظام آموزشی یک درخت قدیمی خیلی پر شاخ و برگ است که نمی شود با تبر هم زد در مقابل یک نهال، مدرسه آن نهال است.

رویکرد حداکثرنگری بوده و الان بحث دستور اصلاح دادند.

الآن از کجا باید آغاز کرد ؟

 سند برنامه ریزی درسی به نظر من خیلی توفیقش بیشتر است چون تکلیفش روشن است ، برنامه ریزی درسی است و چون مخاطبش مدرسه است مشکلش کمتر است. اما نظام مدیریتی واویلا !

 تامین منابع مالی !

 در این مجموعه مشکلاتی وجود دارند مانند فرهنگ اصلاحات .

 ما داریم تغییرات بزرگی در آموزش و پرورش می دهیم بدون این که خودمان بدانیم. اسمش را اصلاحات نمی گذاریم، رویکرد بازار و رقابت در برنامه زیرنظام تامین مالی ؛ اصلا شگفت زده می شوید به صراحت نوشته رقابت ! معیار ما هزینه سود است برای اینکه وقتی بحث تکلیف بودجه بندی را مشخص می کنند ، بحث تامین منابع مدارس را مشخص کنید و خودش هم نوشته که این رویکرد تامین منابع است که حتی هدف ها را هم مشخص می کند.

 الآن فرض کنید ما مدارس غیر دولتی را به رسمیت شناختیم ، بحث تنوع مدارس را قبول کردیم ؛ اینها همه تغییرات است و ما منتظریم که اصلاحات آموزشی سند بیاید و تحول بنیادین صورت بگیرد ؛ خوب تغییرات اتفاق می افتد ولی انگار وقتی ما آن را اراده می کنیم آن اصلاحات محسوب می شود یا تغییر محسوب می شود ولی چون قصد فقط حل مسئله است این اصلاحات محسوب نمی شود. خود این مفهوم هم درست روشن نمی شود.

ما از شورای دانشجویی تشکر می کنیم که این نشست ها را می گذارد. در جلسه ای که بحث خرید خدمت ها مطرح شد ، ما معلمانی داریم با حقوق ماهی پانصد تومان خدمتشان خریداری می شود به مبلغ پانصد هزار تومان در ماه. سالی یک بار یا شش ماه یک بار و بعد این معلم در آن مجموعه در آن روستاها و مناطق تعریف می شود به معلم پانصد تومانی و این معلم پانصد تومانی سر کلاس می رود و به بچه ها درس می دهد و بچه ها به آنها می گویند معلم پانصد تومانی !

 در روستایی وقتی فهمیدند معلم خرید خدمت هست و پانصد تومانی است از آن روستا بیرونش کردند و گفتند ما معلم پانصد تومانی نمی خواهیم !

 این اتفاقاتی است که دارد نظام آموزشی ما را تعریف می کند . تغییر می دهد و ما هنوز منتظریم که سند تحول بنیادین بیاید و تغییر بنیادین ایجاد بکند.

 عنصر زبان سند که واقعا  بعد از این که متوجه شدم نشستم و فکر کردم که چه پیشنهادی می شود داد ؟

در مورد رویکرد حداکثری تا جایی که به وظیفه مربوط نمی شود و می شود کاری انجام داد این است که شما باید فقط یک برنامه را دنبال کنید.

مطالب مرتبط : ماجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به کجا رسید

متولی " حقوق شهروندی " در آموزش و پرورش کیست ؟

« منشور حقوق شهروندی » بیست و نهم آذرماه 1395 در همایش قانون اساسی و حقوق ملت با حضور رئیس جمهوری و جمع زیادی از وکلا، حقوق دانان و اساتید و کارشناسان رونمایی و به امضای دکتر روحانی رسید.

این منشور شامل 120 ماده می باشد و مهم ترین منبع ارجاعات قانونی این منشور ؛ « قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران » است .

در بخش « سازوکار اجرا و نظارت بر حسن اجرای حقوق شهروندی » آمده است :

" رئیس‌جمهور برای نظارت، هماهنگی و پیگیری اجرای مناسب تعهدات دولت در این منشور، دستیار ویژه‌ای را تعیین می‌نماید . "

مطابق بند 3 از این بخش ، دستگاه‌های تابع قوه مجریه موظف‌اند برنامه اصلاح و توسعه نظام حقوقی مربوط به خود را ظرف مدت شش ماه از انتشار این منشور تهیه و در اختیار دستیار ویژه ریاست جمهوری قرار دهند .

همچنین مطابق بند 4 این بخش ، وزارتخانه‌های آموزش‌ و پرورش، علوم، تحقیقات و فن‌آوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای آشنایی هرچه بیشتر دانش آموزان و دانشجویان با آموزه‌های حقوق شهروندی، ترتیبات لازم را اتخاذ می‌نمایند.

پرسش این است که چرا  آموزش و پرورش و جامعه یک میلیونی فرهنگیان و معلمان از این بند مستثنی شده اند ؟مگر نه این است که درون دادهای محیط های دانشگاهی و حوزوی و علمی همان برون دادهای  نظام آموزشی ( مدرسه ) هستند ؟ در ماده 105 این منشور آمده است :

" همه استادان و دانشجویان حق بهره‌مندی از مزایای آموزشی و پژوهشی ازجمله ارتقا را دارند. اعطای تسهیلات و حمایت‌های علمی از جمله فرصت مطالعاتی، بورسیه و غیره صرفاً باید بر اساس توانمندی‌های علمی، شایستگی، فارغ از گرایش‌های جناحی و حزبی و مانند این‌ها باشد."

آیا معلمان به عنوان کارگزاران اصلی نظام آموزشی چنین حقی را دارند ؟

آیا " ارتقای حرفه ای " آنان در جهت " تربیت معلم حرفه ای " به رسمیت شناخته می شود ؟حتی با وجود تاکید اسناد بالادستی مانند سند تحول بنیادین در زمینه ارتقای توان مندی های معلمان و توجه به " هویت حرفه ای " که در " راهکار 6 – 11- این سند مورد توجه قرار گرفته است ؛ هنوز وزارت آموزش و پرورش قادر به طراحی و اجرای آموزش ضمن خدمت فراگیر در این زمینه و متناسب با نیازهای حرفه ای آنان نیست .

نکته مهم تر آن که با وجود ضعف مفرط وزارت آموزش و پرورش در زمینه ارتقای حرفه ای معلمان ، بخشنامه شماره ۱۷۰۰۶۱ مورخه ۹۳/۱۲/۲۴ سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به یک مانع در برابر ادامه تحصیل معلمان مبدل شده است . "

 



+ 7
مخالفم - 8
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری