حتما برای شما هم پیش آمده است که گاهیاوقات بیش از حد به خودتان سخت میگیرید یا درباره انگیزه های دیگران، قضاوتهای عجولانه و اشتباهی کرده اید و با رفتار غیرمنصفانه با دیگران سبب شده اید که گاهی راه بازگشتی باقی نماند بر این اساس لازم است با آگاهی از افکار، تفکر منطقی و مثبت اندیشی به جنگ افکار منفی بروید.
افکار منفی یکی از مشکلات و دغدغه های اساسی در بین بسیاری از اشخاص در جامعه است که در صورتی این تفکرات گسترش یابد می تواند زمینه ساز بیماری هایی همچون افسردگی مزمن شود. اگر شما نیز درگیر این افکار هستید، پیشنهاد می کنیم این مطلب را تا پایان بخوانید.
افکار منفی چیست
افکار موجود در ذهن تا حد بسیار بالایی شخصیت و الگوی رفتاری انسان را شکل می دهد. عوامل وراثتی و اکتسابی مانند ژن، خانواده، دوستان و بسیاری از موارد دیگر در تعیین شکل و ذهنیت کلی ما تاثیرگذار هستند. منفی نگری می تواند زمینه ساز بیماری های روحی و روانی و عدم موفقیت در زندگی شود. برای مثال افکار منفی بواسطه پیش داوری نادرست، زمینه شکست و عدم موفقیت را قبل از انجام کاری به شخص القا می کند و این موضوع تاثیر بالایی در عدم دستیابی به اهداف دارد.
ریشه افکار منفی
افکار منفی یکی از بیماری های فکری است که می بایست با کمک روانشناس آنرا درمان کرد. همانطور که می دانید یکی از اصلی ترین اقدامات در درمان یک بیماری، تشخیص آن است. در علم روانشناسی نیز ریشه یابی یکی از مهمترین اقدامات در جهت درمان می باشد. روانشناس با بکارگیری روشهای تشخیص و ریشه یابی، دلایل بوجود آورده تفکرات نادرست در شخص را بدست آورده و بر اساس آنها راهکار درمانی ارائه می دهد. صداقت شخص با روانشناس نیز اهمیت بسیار بالایی در تشخیص و ریشه یابی دارد.
مشکلات متأثر از افکار منفی
این موضوع می تواند مشکلات بسیاری را برای فرد بوجود آورده و زمینه بروز مشکلات روحی و روانی دیگر مانند استرس، اضطراب، وسواس، افسردگی و ده ها مورد دیگر شود. عمده مشکلات ناشی از افکار منفی بشرح زیر است:
- عدم وجود آرامش در زندگی
- گرایش فرد به انزوا و در نتیجه افسردگی
- بوجود آمدن حس ترس و نگرانی مزمن
- عدم امکان رویارویی با حقیقت های زندگی
- کاهش اعتماد به نفس و افزایش احتمال شکست
نحوه درمان افکار منفی
در علم روانشناسی تلاش های بسیاری برای بهبود وضع زندگی اشخاص صورت گرفته است. تحقیقات و پژوهش های صورت گرفته در روانشناسی موجب پدیدآمدن روشهای علمی و اصولی برای درمان مشکلات شده که برای افکار منفی نیز این موضوع صادق است. در بین روشهای متداول برای درمان ریشه ای افکار منفی و به تبع آن جایگرینی افکار مثبت، روش توقف فکر (Thought stopping) یکی از بهترین راهکارها برای از بین بردن تفکرات نادرست می باشد.
نقش استرس در بروز افکار منفی
نظر ریچارد اِس. لازاروس (Richard S. Lazarus) درباره استرس چنین است: «استرس زمانی ایجاد میشود که فرد فکر میکند تقاضاهایی که از او میشود، فراتر از حد تواناییهای فردی و اجتماعیِ ارائهشدنی از سوی او است».
فرد در جریانِ دچار شدن به استرس، دو قضاوت مهم میکند:
نخست، باید به واسطهی آن موقعیت، احساس خطر کرده باشد. در این حالت، باید کافی بودنِ تواناییها و منابعش را برای مقابله با خطرِ احساسشده تخمین بزند.
میزان استرس فرد به دو عامل بستگی دارد: صدمهای که احتمال میدهد از موقعیت مفروض به او وارد شود و منابعش برای رویارویی با آن موقعیت.
در این شرایط، درک موقعیت حیاتی است، زیرا (به لحاظ فنی) موقعیتها بهخودیِخود استرسزا نیستند، بلکه تفسیر ما از موقعیت، تعیینکنندهی میزان استرس ماست. کاملا روشن است که گاهیاوقات چیزهایی که درباره یک موقعیت به خودمان میگوییم، درست هستند. برخی از موقعیتها ممکن است واقعا خطرناک باشند و برای ما به لحاظ فیزیکی، اجتماعی یا حرفهای تهدیدآمیز باشند. در این موقعیتها، استرس و احساسات بخشی از «سیستم اولیهی هشدار» هستند که ما را متوجه خطرِ نهفته در این موقعیتها میکنند.
با وجود این، بسیار اتفاق میافتد که ما با خودمان بیش از حد خشن و ناعادلانه برخورد میکنیم؛ به حدی که هرگز نمیتوانیم با دوستان یا اعضای تیم باشیم. این مسئله، به همراهِ افکار منفی دیگر، میتواند سبب بروز غم و استرس شدید شود و بهشدت اعتماد به نفس ما را تضعیف کند.
افکارتان را بررسی کنید
شما زمانی که از آینده بترسید، خودتان را کوچک بشمارید، بهخاطر خطاها از خودتان انتقاد کنید، به تواناییهایتان شک کنید یا انتظار شکست داشته باشید، منفی فکر میکنید. تفکر منفی به اعتمادبهنفس شما صدمه میزند، عملکرد شما را تضعیف و مهارتهای ذهنی شما را فلج میکند.
مشکل اصلی این است که افکار منفی به ادراک ما رخنه میکنند، به آنها آسیب میزنند و بدون اینکه ما متوجه شویم از ذهن خارج میشوند. از آنجا که ما افکار منفی را به چالش نمیکشیم، نادرست بودن آنها دور از ذهن نیست. با این حال، اگر آنها را به چالش بکشید، از اثر مخربشان جلوگیری میکنید.
بیشتر بخوانید:
آگاهی از افکار فرایندی است که بهواسطه آن، افکارتان را بررسی میکنید و از چیزهایی که به ذهنتان خطور میکنند، آگاه میشوید.
یک راه برای کسبِ آگاهی بیشتر از افکارتان این است که هنگام فکر کردن به موقعیتی استرسزا، به جریان سیال ذهن خود توجه کنید. هیچ فکری را سرکوب نکنید؛ بلکه بگذارید آن فکر به ذهنتان خطور کند و در صورت امکان، روی برگهای بنویسید.
راهکار دیگر، نوشتن استرس در یک دفتر خاطرات استرس است. روند کار به این صورت است که شما برای یک یا دو هفته، تمام اتفاقات ناخوشایندی را که منجر به استرس شما شدهاند، یادداشت میکنید. این فرایند افکار منفی، نگرانیها و همچنین خاطرات و موقعیتهای تلخ و ناخوشایندی را که شما آنها را منفی قلمداد میکنید، شامل میشود.
پس از ثبت افکار منفیتان برای مدتزمان منطقی، بهسرعت شاهد الگوهایی در تفکرات منفی خود خواهید بود. در پایان این دوره، وقتی دفتر ثبت استرس خود را تحلیل میکنید، باید قادر به تشخیص رایجترین و مخربترین افکارتان باشید. این افکار را در اولویت قرار دهید تا به آنها رسیدگی کنید.
آگاهی از افکار، نخستین گام در فرایند مدیریت افکار منفی است، زیرا شما تنها زمانی میتوانید افکارتان را مدیریت کنید که از وجود آنها آگاه باشید.
تمرین تفکر منطقی
گام بعدی در پرداختن به افکار منفی، به چالش کشیدن آن افکار منفی است که با استفاده از تکنیک آگاهی از افکار، آنها را شناسایی کردهاید. به هر فکری که در دفتر ثبت کردهاید، بیندیشید و آن را به طور منطقی به چالش بکشید. از خودتان بپرسید که آیا این فکر منطقی است و آیا در برابر موشکافی منصفانه تاب مقاومت دارد؟
مثبت اندیشی
در جایی که شما برای به چالش کشیدن افکار منفی نادرست، از تفکر منطقی بهره میگیرید، بهتر است در واکنش به آن افکار منفی نادرست از افکار و باورهای مثبت استفاده کنید. بهتر است به موقعیت نگاه کنید و ببینید که آیا این موقعیت، فرصتی به شما ارائه میکند یا نه.
باور مثبت به ایجاد اعتماد به نفس کمک میکند. با مبنا قرار دادن ارزیابیهای روشن و منطقی از حقایق بهدستآمده از تفکر منطقی برای ایجاد باور مثبت، میتوانید صدمهای را که تفکر منفی به اعتمادبهنفس شما وارد کرده است، جبران کنید.
باور مثبت شما در صورتی قوی خواهد بود که دقیق باشد، به زمان حال بیان شود و محتوایِ احساسیِ قوی داشته باشد.
باور مثبت ممکن است به اشکال زیر تفکر منفی شما را تغییر دهد:
احساس بیکفایتی
«من برای این کار بهخوبی آموزش دیدهام. من صاحب تجربه، ابزار و تواناییهای لازم برای انجام این کار هستم. من به تمام مسائلِ احتمالی بهدقت فکر کردهام و آمادگی رویارویی با آنها را دارم. من میتوانم کارم را بهخوبی انجام بدهم».
نگرانی از عملکرد
«من برای این کار به خوبی تحقیق و برنامهریزی کردهام و کاملا مشکل را درک میکنم. من برای انجام این کار، زمان، منابع و پشتیبانی لازم را دارم. من برای یک سخنرانی عالی، آمادگیِ کامل را دارم».
نگرانی از مسائل خارج از کنترل
«ما به تمام مواردی که ممکن است به طور منطقی پیش بیایند، فکر کردهایم و برای چگونگی برخورد با تمام اتفاقات احتمالی، برنامهریزی کردهایم. همه در صورت لزوم، آماده کمکرسانی هستند. ما آمادگی کامل داریم تا به صورتی انعطافپذیر و مؤثر به حوادث غیرعادی واکنش نشان بدهیم».
نگرانی از واکنشهای دیگران
«من بهخوبی آمادگی دارم و نهایت تلاشم را میکنم. آدمهای منصف تلاش من را محترم خواهند شمرد. من به نظرات غیرمنصفانه به یک شیوهای حرفهای واکنش نشان خواهم داد». در صورت لزوم، این باورهای مثبت را روی برگه یادداشت کنید تا بهموقع آنها را به خودتان یادآوری کنید.
بخشی از مزیت مثبتاندیشی، غیر از این که به شما اجازهی شکل دادن به باورهای مفید را میدهد، این است که چشم شما را به روی فرصتهایی باز میکند که ممکن است در یک موقعیت وجود داشته باشند. در مثالهای بالا، غلبه موفقیتآمیز بر این موقعیتها، باعث به وجود آمدن فرصتهایی خواهد شد. شما مهارتهای جدیدی را کسب میکنید، به شما به عنوان فردی نگاه میکنند که از پسِ چالشهای سخت برمیآید و شاید فرصتهای کاری جدیدی برای شما فراهم شود.
حتما برای شناسایی این فرصتها حوصله به خرج دهید و به عنوان بخشی از مثبتاندیشیتان، روی آنها تمرکز کنید.
در گذشته، مردم تقریبا بدون هیچ ملاحظهای از مثبتاندیشی طرفداری میکردند؛ گویی مثبتاندیشی، راهحل همه مسائل بود. در صورتی که باید از مثبتاندیشی با عقل سلیم استفاده کرد. نخست، به صورت منطقی تصمیم بگیرید که با سخت کوشی به چه اهدافی خواهید رسید و سپس از مثبتاندیشی به عنوان پشتیبانِ رسیدن به اهداف استفاده کنید.