در زمان دولت موقت مهدی بازرگان، دانش آموزان با هدف اعلام مخالفت با سیاست های آمریکا و استرداد محمدرضا شاه و اموال ملت ایران تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند و به همین دلیل دانشجویان دانشگاه های مختلف تهران طی یک برنامه ریزی از دیوارهای سفارت بالا رفتند و آن را به تصرف درآوردند. دانشجویان بعدها برخی از اسناد جاسوسی سفارت آمریکا از انقلاب اسلامی دست یافتند و آن را منتشر کردند؛ البته بسیاری از مدارک و اسناد در ساعات اولیه حضور دانشجویان در جلوی سفارت توسط کارکنان آن از بین برده شدند.
در بحثها و بررسیهایی که صورت گرفته بود، جای شک و شبههای نبود که مرکز هدایت و پشتیبانی بسیاری از توطئهها و تحرکاتی که علیه نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته و میگیرد، سفارت ایالات متحده امریکاست؛ در واقع آنجا چیزی جز یک مرکز جاسوسی و توطئهگری نبود، از سوی دیگر خاطره کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به تحکیم سلطه آمریکا بر ایران به مدت 25 سال شد، در حافظه تاریخی مردم ایران هنوز، تازگی داشت، به همین دلیل، دانشجویان نام و عنوانی لایق برای این محل در نظر گرفتند: «لانه جاسوسی امریکا»؛ باید گفت که سفارت آمریکا در تهران از زمستان ۵۷ تا پائیز ۵۸ به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود.
بعد از این اتفاق آمریکا نیز به اقداماتی مانند قطع ارتباطات سیاسی، بلوکه کردن اموال ملت ایران و حمله نظامی به کشورمان مبادرت کرد که منجر به واقعه صحرای طبس شد.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران دیپلماتهای آمریکایی مستقر در این سفارتخانه از هیچ تلاشی در جهت مقابله با نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران فروگذار نمیکردند؛ تماس با سرکردگان گروههای ضد انقلاب، حمایت از شبکههای کودتا و براندازی در داخل کشور و تامین مالی گروهکهای تروریستی در غرب و جنوب ایران که به انفجار لولههای نفتی و ایجاد ناامنی و بیثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند، از عملکردهای ماموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت امریکا بود؛ این حقایق در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است.
امام در پیامی تسخیر سفارت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. امام خمینی در بخشی از این پیام عنوان کردند:« ... آن مرکزی هم که جوانهای ما رفتند گرفتند- آن طور که اطلاع دادند- مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند، و جوانهای ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشه های فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتی بکنیم و جوانها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایی که رفتند. جوانها یک کاری کردند برای اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوانها را».
امام خمینی (ره) در سخنانی، از این اقدام حمایت کردند: «شما میبینید که الان مرکز فساد امریکا را جوانها رفتهاند گرفتهاند و امریکائیها را هم که در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را بدست آوردند و امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و جوانها مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
این واقعه که نمادی از استعمار ستیزی ملت ایران و نفی سلطه قدرت های استکباری بود، و اینگونه نام روز ۱۳ آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد؛ البته اولین پیام تسخیر لانه جاسوسی، شکست هیمنه و اُبهت ساختگی آمریکا بود، آمریکایی هنوز نپذیرفته است که حقوق اوّلیه ملت ایران را به رسمیت بشناسد. به همین مناسبت چنین روزی در تاریخ کشورمان بنام روز مبارزه با استکبار جهانی نام گرفت.
ناگفته های عزیز جعفری از 13 آبان
متنی که در ادامه میآید، برشی از کتاب" کالک های خاکی"؛ روایت سردارمحمدعلی (عزیز) جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران و دانشجوی مسلمان پیرو خط امام درسال 1358 از تسخیر لانه جاسوسی است که این واقعه تاریخی را در ابعاد مختلف - از زمینه های تسخیر تا دانشجویان حاضر و اختلافات پس از آن - روایت کرده است.
از نگرانیهای مردم انقلابی به خصوص بچه مسلمانها (چه دانشگاهی و چه غیر دانشگاهی) در آن روزها (در سال 1358) بروز آثار سوء ناشی از حاکمیت لیبرال ها در سطح کشور و جامعه و سیطرۀ انحصارطلبانۀ آنها در بدنۀ دولت موقت بود. وقایع و حوادث تکان دهندۀ استانهای کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی و بهخصوص غائلۀ خلق ترکمن به خوبی نشان داد که دولت موقت صلاحیت حضور در راس قوۀ مجریۀ کشور را ندارد. فجایعی که در این مناطق به لحاظ خیانت هیئتهای اعزامی دولت موقت به وجود آمد و موجبات استمرار ناامنی و قتل عام تعداد زیادی از پاسداران انقلاب و ارتشیان را فراهم کرد نگرانیها را بین وفاداران به انقلاب روز به روز افزایش می داد.
همزمان با این اتفاقات، حضور مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، و دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، این دولت، در جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب الجزایر و انتشار خبر ملاقات محرمانة این آقایان با دکتر برژینسکی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا، که در حاشیة آن جشنها انجام گرفت نگرانیهایی را در محافل دانشجویی طرفدار انقلاب به وجود آورد. آنها میگفتند که نکند دولت موقت میخواهد با آمریکا سازش کند؛ همان آمریکایی که کاپیتولاسیتون ننگین را به ملت ما تحمیل کرد اماممان را به مدت چهارده سال به تعبید فرستاد، تا لحظۀ آخر از رژیم پهلوی حمایت کرد و بعد از انقلاب به شاه فراری ایران پناه داد، همان آمریکایی که داراییهای ملت ایران را در بانکهایش بلوکه کرد؛ تعهدات و قراردادهای نظامی خودش با ایران را یکطرفه ملغی نمود به ضد انقلابیون و گروههای آنهایی که در کردستان بلوچستان و گنبد دستشان به خون جوانان این مرز و بوم آلوده شد همه رقم حمایت تبلیغاتی و مالی را ارائه میداد. همین دغدغههای منطقی دانشجوهای مؤمن به آرمانهای حضرت امام را واداشت تا در اعتراض به اقدامات حکومت آقای بازرگان و جنایات آمریکا دست به تحرکاتی بزنند. براین اساس در هفتۀ اول آبان ماه 1358، جلسهای مهم، با محوریت انجمن اسلامی دانشگاه تهران، که مسئولیتش برعهدة حبیب الله بی طرف بود، با مشارکت انجمنهای اسلامی دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد.
در آن ایام، من نماینده انجمناسلامی دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا و عضو شورای سیاست گذاری انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بودم. نمایندگی انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف را آقای یوسف رضا سیفاللهی برعهده داشت. غیر از این آقایان، نمایندگانی هم از طرف انجمنهای اسلامی دانشجویی دانشگاه پلی تکنیک و دانشگاه علم و صنعت در جلسه حضور داشتند. بعد از چندین ساعت بحث و گفت و گو، عمدة نفرات حاضر در جلسه به این نتیجه رسیدند که سر رشتة بسیاری از توطئهها و شرارتهایی که در کشور انجام میشود. میرسد به سفارت ایالات متحده آمریکا؛ به همین سبب تصمیم گرفته شد، ضمن حرکت نمادین دانشجویی، این محل به دست دانشجویان مسلمان اشغال شود.
خوب به خاطر دارم در آن جلسه، به صلاحدید حضار، قرارشد کلیۀ تمهیدات به کارگرفته شود تا خبر این تصمیم به بیرون درز پیدا نکند، مصوبه دیگر جلسه این بودکه هرچه سریع تر شناسایی دقیقی از موقعیت سفارتخانه به صورت خیلی مخفی و محرمانه انجام بگیرد. برای تحقق این امر قرارشد بچههای عضو تیمهای شناسایی روزی چند بار، سوار بر طبقۀ فوقانی اتوبوسهای دو طبقۀ خط میدان سپاه به میدان انقلاب، که از مقابل سفارت آمریکا عبور میکردند، محوطۀ داخل سفارت را دقیقاَ زیر نظر بگیرند و ضمن یادداشت ریز مشاهداتشان آنها را به مسئولان امر در انجمن اسلامی دانشگاه انتقال بدهند. خود من هم سوار بر موتور هوندا 110 چند نوبت و خیابانها و کوچههای اطراف سفارت را به خوبی شناسایی کردم.
بعد از تکمیل اطلاعات موردنیاز، تصمیم گرفته شد در اولین فرصت مناسب ایدۀ تصرف موقت سفارت آمریکا را عملی کنیم. یکی از دو نگرانی اصلی ما به واکنش دولت موقت مربوط میشد که مبادا از طرف رئیس این دولت علیه حرکات اعتراضی بچهها موضعگیری منفی علنی انجام بگیرد. نگرانی دوم ما مربوط میشد به اینکه مبادا جریانهایی نظیر مجاهدین خلق و گروههای چپ چریکی درصف ما رخنه کنند و اعمالی را انجام دهند که هم اصالت حرکت ما را نزد امام و مردم زیر سؤال ببرند و هم مهمترین گزک را به دست دولت موقت بدهند، که ضمن برخورد با بچههای ما این راه کار اعتراضی را سرکوب کنند. بعد از تکمیل فاز شناساییهای معابر اطراف و فضای داخلی سفارتخانه، نوبت رسید به انتخاب موعد مناسب برای وارد عمل شدن بچهها، هرکس روزی را برای اقدام پیشنهاد میکرد. دست آخر، اعضای حاضر در جلسه به اجماع رسیدند که بهترین موعد 13 آبان ماه 1358 است. قراربود آن روز مردم تهران به مناسبت پانزدهمین سالگرد تبعید امام و اولین سالگرد کشتار دانشآموزان از سوی رژیم شاه و نیز اعلام اعتراض به دخالتهای آمریکا در امور داخلی ایران، راهپیمایی اعتراض آمیزی به سمت سفارتخانۀ امریکا بر پاکنند. قرار شد ما بین مردم بُر بخوریم و به محض رسیدن به مقابل سفارت از صف مردم بیرون بزنیم و به سفارت هجوم ببریم.
صبح روز 13 آبان ماه، درحالیکه نم نم باران خیابانهای پایتخت را خیس کرده بود سیل جمعیت مردم در خیابان طالقانی به راه افتاد. گروههای مختلف دانشجویی هم از چندین دانشگاه تهران بین جمعیت در حرکت بودند و دست آخر در محلی نزدیک سفارت به هم ملحق شدند. بعد، براساس هماهنگیهای به عمل آمده، همگی به سمت گیت اصلی سفارت امریکا، در تقاطع خیابان مبارزان(شهیدمفتح) - آیت الله طالقانی سرازیر شدیم. به محض اینکه در مقابل ورودی اصلی سفارت قرارگرفتیم، نفرات پیشتاز تعیین شده سریع از دیوار سفارت بالا کشیدند و به داخل آن نفوذ کردند. عمدۀ دانشجویان پیشرو از دانشکدههای فنی و پزشکی بودند. شخصیت برجستۀ آن جمع شهید بزرگوارمان محسن وزوایی بود. هماهنگ شده بود که کمال تبریزی کلیه مراحل اشغال را با دوربین سوپر 8 خودش فیلم برداری کند. ازدحام جمعیت به حدی زیاد بود که به راحتی نمیشد مردم را کنترل کرد. من و چند تا از بچهها ایستادیم جلوی در ورودی و دیوار انسانی تشکیل دادیم تا مانع ورود افراد متفرقه و ناشناس به داخل محوطۀ سفارتخانه بشویم. شاید دو سه ساعتی طول کشید تا بچهها به همۀ بخشهای اداری و غیر اداری سفارت امریکا مسلط بشوند و پرسنل آمریکایی و ایرانی شاغل در آنجا را دستگیر کنند. عمدۀ معطلی بچهها مربوط میشد به بخشهای اتاق رمز و تله تایپ و سایر مراکز فوق سری آنجا. این هم علت داشت. گارد سفارت که از اعضای سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده با نام اختصاری U.S.M.C بودند به شدت مقابل بچهها مقاومت میکردند. بعدها متوجه شدیم علت مقاومت آنها خریدن فرصت برای مإموران CIA در اتاقهای رمز برای از کار انداختن کامپیوترها و نابود کردن بخش مهمی از اسناد سری مأموران ایرانی شان به کمک دستگاههای عظیم کاغذ خردکن بوده است. خوشبختانه، سرانجام بچهها موفق شدند مقاومت گارد سفارت را درهم بکوبند و آن بخشها را هم تسخیر کنند.
موضوع بعدی رسانهای کردن این حرکت دانشجویی بود. از قبل توافق شده بود که بچههای عمل کننده، در بیانیههای اعتراضی و کنفرانسهای رسانهای خودشان را به نام "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" معرفی میکنند. این نامگذاری هم علت موجهی داشت. اولا، با عنایت به اینکه اسفند سال قبل از آن چریکهای فدایی به سفارت آمریکا حمله کرده بودند نمیخواستیم در اذهان مردم این طور تداعی شود که بچههای ما شاخۀ دانشجویی فداییها هستند. لذا تقدم را در نامگذاری دادیم به عنوان دانشجویان مسلمان؛
ثانیاَ، نام گروه ما خرجمان را از مجاهدین خلق جدا میکرد، که برخلاف حالا، آن ایام خودشان را مراتب ضد امپریالیستتر از امام میدانستند و مدعی بودند خط راستین انقلاب در انحصار سازمان آنهاست. لذا لازم بود روی ‹پیرو خط امام› بودن حرکت خودمان تأکید کنیم؛ الحق هم این نامگذاری اقدامی هوشمندانه و سمبلیک بود و از همان ساعات اول تصرف سفارت محبوبیت وصف ناپذیری برای بچهها بین اقشار مختلف مردم بهوجود آورد.
به محض انعکاس خبر تصرف لانۀ جاسوسی در اخبار ساعت 14 رادیو ایران، این حرکت دانشجویی تبدیل شد به کانون توجه و ابراز محبتهای بی غل و غش تودههای مردم کشور. از آن مهمتر این بود که مطلع شدیم حضرت امام هم این اقدام را تأیید و حمایت کرده و فرموده: «خوب جایی را گرفتهاید. آنجا را ول نکنید» مهمتر از اینها تعبیری بود که امام خمینی از حرکت ما داشت. ایشان از تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا با عنوان «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد کرد. نقطۀ مقابل، همان طور که خودمان هم پیش بینی میکردیم موضع رئیس دولت موقت و احزاب و گروهای سیاسی بود که مخالفت شدید خودشان را با حرکت ما اعلام کردند. حتی مهندس بازرگان، در اعتراض به این حرکت روز بعد ازتسخیر سفارت آمریکا استعفای خودش را از نخست وزیری دولت موقت به امام تقدیم کرد.
فیلم | بیانات منتشرنشده رهبرانقلاب درباره تسخیر لانه جاسوسی