به گزارش تیتربرتر؛ باورش شاید برای خیلیها دشوار باشد، اما او با دستهای مصنوعی وارد یکی از سختترین رشتههای ورزشی دنیا شد و در رشته پرورش اندام به قهرمانی دست یافت.
در سالی که گذشت در سه مسابقه بزرگ بادی کلاسیک کشور که در شهرهای کرج و شهر بندرعباس برگزار شد حضور پیدا کرد و بهعنوان ستاره افتخاری روی استیج رفت و فیگور گرفت.او توانست با کسب دهها لوح و مدال به خود و دیگران ثابت کند علت اصلی نتوانستن باور نکردن خود است.این پسر کرمانی دو دست ندارد اما به قول معروف برای نداشتههایش تره هم خرد نمیکند و باور دارد میتواند با امید، به هر چه میخواهد برسد.
بیشتر اوقات میتوان او را در یکی از باشگاههای معروف شهر جیرفت پیدا کرد. عادت دارد هر روز تمرین کند.گاهی هم با برادرش به سر پروژههای مختلف ساختمانی میرود و کار میکند، ولی میگوید دوست دارد یک مربی همه فن حریف در رشته بادی کلاسیک باشد و رویای شرکت در مسابقات آرنولد کلاسیک و مستر المپیا را در سرش دارد.
وحید پورمرادی، یک پسرسالم و سرحال بود که مانند همه همسن و سالهایش برای آیندهاش هزارها آرزو داشت، اما ده سال پیش یک اتفاق تلخ باعث شد او برای همیشه دو دستش را از دست بدهد: «تا جایی که به یاد دارم همیشه علاقهمند کارهای فنی بودم به همین دلیل وارد رشته برق صنعتی شدم. بعد از این که درسم را تمام کردم همراه با یکی از برادرانم وارد کار ساختمانسازی شدم. بیشترین مسئولیت من زدن داربست بود اما راستش را بخواهید هیچوقت فکر نمیکردم فعالیت در این شغل روزی باعث شود یک اتفاق تلخ برایم بیفتد که جبرانناپذیر باشد.»
او حالا با اعتماد به نفسی مثال زدنی برای به دست آوردن مدال طلای آرنولد فیزیک دارد به آب و آتش می زند. برای مدالی که برای 99 درصد از ورزشکاران بدنسازی دنیا به دست آوردنش غیرممکن به نظر می رسد اما وحید پورمرادی با همه فرق دارد.
مطالب مرتبط :رمز موفقیت هادی چوپان ملقب به گرگ ایرانی چیست؟+ بیوگرافی
خاطره برق فشار قوی
زمان حادثه را بخوبی به یاد دارد و اشاره میکند به ساعت روی دیوار و میگوید بعد از آن حادثه دیگر هیچ وقت نتوانست به دستش ساعت مچی ببندد. حدود ساعت 8 و 30 دقیقه صبح روز 27 مهر سال 87 بود که برای داربست زدن مقابل ساختمانی که نماسازی نیاز داشت به یکی از محلههای پر رفت و آمد شهرش رفت و همراه برادرش شروع کرد به بستن داربست .
آن روز در ابتدای کار به سمت پشت بام ساختمان رفت تا شروع کند به بستن داربست. او استعداد خوبی در داربست زدن در ارتفاع داشت .زمانی که شروع به بستن داربست کرد دید که یکی از میلهها باید نزدیک به برق فشار قوی نصب شود. فاصله استاندارد نصب داربست با برق فشار قوی حداقل سه متر است اما موقعیت ساختمان به شکلی بود که میله داربست فقط میتوانست یک متر و 70 سانتی متر از برق فشار قوی فاصله داشته باشد. ششدنگ حواسش را جمع کرد و شروع کرد به بستن داربست.یکی از پاهایش روی داربست بود و روی ساختمان که ناگهان قدرتی او را به سمت خودش جذب کرد او دیگر از آن لحظه هیچ چیزی به یاد ندارد و لحظهای که چشمش را باز کرد خودش را در بیمارستان دید؛ «برادرم بعدها برایم تعریف کرد و گفت که فشار برق بسیار زیاد بود، به حدی که در لحظه اول بیهوش شدی. گویا نبض نداشتم و نفس هم نمیکشیدم اما اطرافیانم سعی کردند مرا احیا کنند و به اورژانس نیز زنگ زده بودند.»
به این تریب او را به یکی از بیمارستانهای شهر کرمان منتقل کردند بالاخره با کمک متخصصان و پزشکان وحید به هوش آمد: «لحظهای را که به هوش آمدم، هیچوقت فراموش نمیکنم.دیدم دو دست و دو پایم را بستهاند. پزشکان نمیگفتند چه بلایی به سرم آمده و فقط میگفتند دعا کن و دلت را به خدا بده.»
مطالب مرتبط : بهترین تمرین ها برای سیکس پک
دستان مصنوعی وحید پورمرادی
پورمرادی تا دو سال درگیر پانسمان و مشکلات دست ها و پایش بود تا این که یکی از دوستان قدیمی اش به او پیشنهاد داد که شروع کند به ورزش کردن: «امین درستان یکی از دوستانم بود که باعث شد من خودم را بشناسم. یک روز آمد و گفت چرا زانوی غم بغل گرفته ای، بهتر است با من به باشگاه بیایی.
تا پیش از آن روز، اصلا به باشگاه پرورش اندام نرفته بودم. گفتم چطور بدون دست و و با این پای معلول بیایم و بین افرادی تمرین کنم که سالم هستند، به او گفتم اصلا نمی توانم وزنه به دست بگیرم اما او گفت می توانی با دست های مصنوعی شروع کنی. اصرار کرد که حداقل برای یک روز هم که شده برای دیدن تمرین های دیگران به باشگاه بیایم.»
آقا وحید در حالی که امید چندانی به موفقیت نداشت با کمک برادر کوچکش یک جفت دست مصنوعی خرید. این دست ها به مرد جوان کمک می کرد که کارهای روزانه اش را انجام دهد اما برای برداشتن وزنه های سنگین، دست های مصنوعی مناسب نبود: «به باشگاه رفتم، در آنجا همه تشویقم کردند.
مربی ها گفتند خوب است که تصمیم گرفته ام کار کنم و بهتر است از وزنه های سبک شروع کنم. با شنیدن این حرف ها اعتماد به نفس گرفتم اما کار کردن در این رشته، آن هم بدون دست و با یک پای معلول خیلی سخت بود.»
مطالب مرتبط : برو سوما بزن!!!
مرد جوان بارها به خاطر دست های مصنوعی اش از ادامه تمرین منصرف شد ولی باز نیروی قدرتمندی او را از روی زمین بلند کرد و مسیرش را به سمت باشگاه تغییر داد: «بارها اتفاق افتاد که وقتی زیر میله های هالتر بودم، سیم های دست های مصنوعی ام پاره بشود.
وقتی سیم ها پاره می شدند نمی توانستم تمرینم را ادامه دهم و باید یک دوره ای پول جمع می کردم تا بتوانم هزینه تعمیر دست های مصنوعی ام را پرداخت کنم و بعد دوباره با دست های تعمیر شده به باشگاه می رفتم. در آن دوران مجبور بودم با دمبل های پنج تا 10 کیلویی کار کنم چون تا دمبل به دستم می گرفتم مچ دست مصنوعی آسیب می دید و به همین خاطر بیشتر هالتر می زدم.»
آقا وحید خیلی زود توانست نظر مربی ها را جلب کند و آنقدر خوب کار کرد که توانست در مسابقات شرکت کند: «مربی هایم بسیار از کار من راضی بودند و همین رضایت من را کشاند به مسابقات بهمن ماه سال 94. در آن مسابقات من تنها معلولی بودم که در بین پرورش اندام کارهای حرفه ای فیگور گرفتم. بعد از آن مسابقه داوران به من گفتند که چیزی از یک فیزیک کار حرفه ای کم ندارم و می توانم حتی در مسابقات خارج از کشور هم شرکت کنم. در این مسابقه یک مدال طلای افتخاری هم کسب کردم.»