به گزارش تیتربرتر؛ بازار گفتگوهای کلاب هوسی داغ شده است. در جدیدترین این گفتگوها، فائزه هاشمی دختر کوچک آیت الله هاشمی در گفتگویی با سایت انتخاب اظهاراتی جالب را مطرح کرد.
جزئیات ادعای فائزه هاشمی درباره پیشنهاد معاون اولی او توسط محمود احمدی نژاد
او گفت محمود احمدینژاد به او برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیشنهاد معاون اولی داده ولی او به خاطر عملکردش در سال ۸۸ و توهینهایی که به پدرش کرده نپذیرفته است. هاشمی گفت: درخواست ائتلاف داد، اما قبول نکردم.
او در ادامه گفت ممکن است آدمها عوض شوند ولی اگر آقای احمدینژاد عوض شده باید ابتدا از گذشته خود معذرت میخواست که این کار را نکرده است.
فائزه هاشمی گفت احمدینژاد به او پیشنهاد مناظره هم داده اما او این مناظره را هم نپذیرفته است او گفت: ایشان را سلامت نمی دانم؛ حرف اقای میرحسین درمورد ایشان درست بود؛ ایشان توی دوربین زل می زند و دروغ می گوید.
فائزه هاشمی گفت که احمدینژاد ابتدا به او پیشنهاد مناظره را داده و چند ماه بعد به او پیشنهاد معاون اولی داده است.
واکنش دفتر احمدینژاد به ادعای فائزه هاشمی
دفتر محموداحمدی نژاد با صدور اطلاعیه ای ادعای مطرح شده از طرف فائزه هاشمی رفسنجانی را قویا تکذیب کرد.
فائزه هاشمی شب گذشته در یک اتاق کلاب هاوس گفت: "احمدی نژاد به من پیشنهاد معاون اولی برای انتخابات 1400 داد. من قبول نکردم، چون سال 88 را نمی توانم فراموش کنم. درخواست ائتلاف داد، اما قبول نکردم."
او افزود: «احمدی نژاد به من پیشنهاد مناظره دادند، اما من قبول نکردم.»
حالا دفتر احمدی نژاد این ادعا را در کرده است.
متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
به اطلاع مردم شریف می رساند:
مطالب منتشرشده در رسانه ها منسوب به سرکار خانم فائزه هاشمی با ادعای پیشنهاد ائتلاف یا معاون اولی از سوی دکتر احمدی نژاد به ایشان، قویا و به طور کامل تکذیب می گردد."
کیهان: فائزه هاشمی انتظار دارد برای انتخابات ریاست جمهوری صلاحیتش تایید شود؟
کیهان با اشاره به اظهارات منتشر شده فائزه هاشمی در روزنامه شرق نوشت: «[فائزههاشمی] بدون اینکه سرش را بلند کند، به مادرش میگوید: «مامان، من کاندیدای ریاستجمهوری بشم بهم رأی میدی؟» مادر سرش را بلند میکند و میخندد و میگوید: «نه!» چرای بلندی تحویلش میدهیم و او میگوید: «اذیتش میکنند. فحشش میدهند، حوصله ندارم...». بعد دوباره با خنده میگوید: «اصلا کی به تو رأی میده آخه؟.»
در ادامه این متن میخوانیم: «[فائزه هاشمی:] من که رد صلاحیت میشم. یعنی هر زنی[!!] که بخواد کاندیدای ریاستجمهوری بشه احتمالا رد صلاحیت میشه. به نظر شما این درسته که خانما رو رد صلاحیت میکنند؟». عفتخانم انگار که باورش نمیشود. میگوید: «نه، رد صلاحیت نمیکنند...»
در اینباره باید گفت که کسی که چند ماه قبل به صراحت گفت آرزویش این بوده که ترامپ پیروز شود تا فشار حداکثری بر مردم ایران ادامه یابد واقعا تصور میکند که باید تایید صلاحیت شود؟! در ضمن فائزه هاشمی حال و روز خود را به تمام زنان این سرزمین تعمیم ندهد بهتر است، چرا که طبق گفتههای مادرش در این سرزمین زنانی مانند مرحوم دباغ بودهاند که برای کشور و مبارزه با دشمن جانشان را بر کف دست گرفتند. این را مقایسه کنید با آرزوی فائزه هاشمی برای پیروز شدن دشمن یک ملت!
مطالب مرتبط:
صحبت های عفت مرعشی درباره نامزد شدن فائزه هاشمی در انتخابات 1400
عفت مرعشی همسر مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در گفتگویی که بهتازگی همراه با دخترش فائزه هاشمی انجام داده، اظهارات عجیبی بیان کرده است که این گفتگو را بیشتر به یک گفتگوی طنز تبدیل کرده است.
بخشهایی از متن این گفتگو را که در روزنامه شرق منتشر شده است، میخوانید:
بخشهایی از گفتوگوی جدید همسر (عفت) و دختر (فائزه) مرحوم هاشمی و ایدههایشان درباره سیاست را بخوانید:
فائزه هاشمی: «مامان، من کاندیدای ریاستجمهوری بشم بهم رأی میدی؟»
عفت مرعشی: «نه!»
خبرنگار: چرا؟!!
عفت مرعشی: «اذیتش میکنند. فحشش میدهند، حوصله ندارم... اصلاً کی به تو رأی میده آخه؟»
خبرنگار: «اینطور نگویید خانم مرعشی، فائزه خانم خیلی طرفدار دارد...»
عفت مرعشی: «فائزه طرفدار داره؟ راستی؟ خب، اگر میتونه کار کنه، کار از دستش برمیاد، بره کاندیدا شه... منم فکرام رو میکنم بهش رأی بدم یا نه...»
عفت مرعشی: «خب چرا زنان میخوان کاندیدا بشن؟»
فائزه هاشمی: «اینهمه مرد اومدن و هیچ کاری نکردن. کار رو بسپرن دست زنها که نشون بدن کشورداری یعنی چی... حالا مامان نظرت چیه؟ بهنظر شما خوبه یک زن رئیسجمهور بشه؟»
عفت مرعشی: «من هیچوقت فکر رئیسجمهورشدن رو نکردم، اما اگر رئیسجمهور میشدم میساختم. کشور را آباد میکردم. گرانی را برمیداشتم...».
خبرنگار: «خانم مرعشی، اگر من کاندیدای ریاستجمهوری بشوم شما به من رأی میدهید؟»
عفت مرعشی: «تو جوانی، فرصتش را داری. من به تو رأی میدهم.»، بعد میخندد و میگوید: «برات تبلیغ هم میکنم».
عفت مرعشی: «پیش از انقلاب خواب بدی دیدم، خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه میکردم که :من دوست ندارم تو شاه باشی". این خواب را برایش تعریف کردم... او شاه نشد، اما در همه سالهای پس از انقلاب خدمت کرد، هرچند سالهای آخر مزدش را کف دستش گذاشتند...»
عفت مرعشی: «ما سفر مکه رفته بودیم، به کسی هم اطلاع نداده بودیم و ماجرا تشریفاتی نبود. اما همسر ملک عبدالله باخبر شد و آمد هتل پیش ما. ما را شام خانهشان دعوت کرد... خیلی خانواده خونگرمی بودند، درواقع روابط ایران و عربستان از یک رابطه خانوادگی آغاز شد...، بعد ما اونها رو دعوت کردیم و همسرانمان هم با هم ارتباط گرفتند و مسئله سیاسی شد...»
عفت مرعشی: «(هاشمی) از سر کار که میآمد همانطور که مینشستیم و چای میخوردیم همهچیز را تعریف میکرد، بعد من میگفتم "من اگر بودم اینجا این کار را میکردم."، سرش را تکان میداد، یکوقتهایی میگفت "چیزی که گفتی را پیش بردم و بهتر شد"...».
آنچه دیگران می خوانند:
گزارش از علی اکبر رضایی