طی یک هفته اخیر بورس تهران، همچون فضای عمومی جامعه، شاهد تجربهای جدید بود. از شامگاه شنبه هفته گذشته، دسترسی به اینترنت تا حدود زیادی محدود شد و این مساله در فضای دادوستدهای بورسی نیز آثار قابلتوجهی داشت. به این ترتیب بازار سهام یک هفته معاملاتی را بدون دسترسی به منابع اطلاعاتی مهم سپری کرد و از آن مهمتر رایزنیها و تعاملات بورسی که نقش قابلتوجهی در تعیین جهت دادوستدهای این بازار دارد جای خود را به سکوت داد. این اتفاق جوانب بیشماری در پیداشت. از بارزترین نقصهایی که بورس تهران در این هفته با آن مواجه بود، میتوان به عدم دسترسی لحظهای به قیمت کالاهای پایه در بازار جهانی اشاره کرد.
به این ترتیب بورس تهران که میرفت تا واکنش لحظهای به اطلاعات عمومی را به یک قالب تبدیل کند با چالشی غیرمنتظره روبهرو شد. به این ترتیب به مدت یک هفته، رصد تحولات بازار جهانی برای قسمت عمدهای از سرمایهگذاران ناممکن شد و تنها بخش کوچکی از بازار که البته بیشتر بازیگران بزرگ را شامل میشد، به این اطلاعات دسترسی داشتند.
نکته جالبتوجه آنکه بازار جهانی طی هفته گذشته شاهد رویداد مهمی نبود و این مساله سبب شد مزیت اطلاعاتی بازیگران بزرگ شکاف چندانی میان کلیه بازیگران ایجاد نکند. در غیر اینصورت بازیگران خرد بازار باید از کنشهای بازیگران بزرگ روند قیمتها را در بازار جهانی حدس میزدند یا آنکه به کسب دادههای غیرزنده اکتفا میکردند و تنها شاهد دادوستدهای بازار میبودند. ضمن آنکه عدم تقارن اطلاعاتی بیشک عدم جذابیت بورس را در پی میداشت و خروج بیش از پیش نقدینگی از این بازار را رقم میزد.
حرکت محتاطانه در بورس
عدم اطلاع سرمایهگذاران از اخبار غیراقتصادی و ریسکهای سیستمی نیز خود به خود سبب میشود تا روند دادوستدهای پیشین به قیمتهای بعدی جهت دهد. در فضایی که دادههای چندانی در رابطه با ریسکهای محاط بر بازار وجود ندارد، برخی معاملهگران محافظهکار راه خروج از بازار را در پیش میگیرند (که ثمره آن فشار بر قیمتها در روز ابتدایی قطع اینترنت بود) و بعد از آن سهامدارانی که با احتیاط در سمت خرید قرار گرفتند بیش از هر چیز به روند دادوستدها تکیه میکنند.
بیشتر بخوانید: نوبت بازنگری در تحلیلهای بورسی
این رویه معاملات بیش از هر چیز به کورمال راه رفتن در تاریکی میماند. البته باید بر این موضوع نیز تاکید کرد که بازیگران سهام همچنان به رسانههای داخلی دسترسی داشتند و از همه مهمتر باید نقش کلیدی «کدال» را در معاملات در نظر داشت. با وجود این، این موضوع نیز غیرقابلانکار است که بسیاری از اخبار و تحلیلهای بورسی از طریق گروههای تلگرامی رد و بدل میشد و در نبود آن نقش اینگونه رسانههای داخلی نیز کمتر به چشم میآید.
شاید تصور بازار سهام بدون جریان مستمر و لحظهای اطلاعات تا هفته پیش ناممکن بود. به این ترتیب برآورد اثرات چنین تغییری در بازارها نیز تا حدودی ناشناخته بود. فرضیههایی همچون «حرکت سهامداران به سمت گروههای کمریسکتر و سهام ارزنده»، «کوچ نقدینگی از بازار سهام به بازارهای موازی همچون ارز» و «پیگیری معاملات بر اساس سبقه قیمتی» در این برهه فرصت آزمون پیدا کردند و بهنظر میرسد در مقطع فعلی فرضیه سوم مصداق بیشتری پیدا کرده است. نکته آنجاست که منبع عمده تحلیلهای نموداری، اخبار رانتی و سیگنالفروشیها نیز گروههای تلگرامی است؛ حال باید این سوال پاسخ داده میشد که در نبود چنین منابع، تحلیلها و شایعاتی، بازیگران خردی که بر این مبنا معامله میکنند چه مسیری را در پیش میگیرند؟ لازم به تاکید است که در ماههای اخیر این دسته از بازیگران، سهم قابلتوجهی از دادوستدها را به خود اختصاص دادهاند و رفتار ایشان کلیت بازار سهام را تحتتاثیر قرار میدهد. روند معاملات هفته گذشته نشان میدهد بیشترین ارزش معاملات بورسی در نمادهایی جریان داشت که پیش از این کمتر در مرکز دید بازار بودند اما روند قیمتی آنها در هفتههای اخیر عموما بر محور رشد قابلتوجه بوده است. اینچنین به نظر میرسد که نقدینگی که پیش از این با سیگنال، اخبار رانتی و برخی تحلیلها به سمت این نمادها حرکت کرده بود عجلهای برای خروج نداشته و در عین حال صعود ممتد قیمت باز هم به جذب نقدینگی منجر شده است.
در عین حال باید به این نکته نیز توجه داشت در بورس تهران که عموما نقد روند صعودی قیمت سهام جایگاه خاصی ندارد، روندهای صعودی قیمت در چنین نمادهایی معمولا بدون توقف خاصی پیش میرود وگویی کسی نمیداند که این روند کجا متوقف خواهد شد. در این بین مطرح نشدن گزینههای دیگر و همچنین نبود معدود نقدهای موجود نیز، تمرکز را بر آخرین سیگنالها بیشتر میکند.