پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: جمعه, ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۴۲
۱۲
۰
نسخه چاپی

دست يافتن به دنياي شاد مستربين

در دنياي کمدي، هنرپيشه اي انگليسي وجود دارد که او را با نام مستربين مي شناسيم. از آنجا که فيلم هايش در تلويزيون خودمان هم بارها پخش شده است، حتما شما خواننده عزيز هم او را مي شناسيد و حداقل چند کليپي از او ديده ايد؛ بحث ما درباره نوع نگاهي است که اين شخصيت به زندگي دارد.موفقيت مي نويسد: مستربين مردي است که نه تحصيل کرده، نه پول دارد و نه خوش قيافه است. او نه هنري دارد، نه خانواده اي، نه خانه اي از خود و نه حتي دوست و آشنايي. دائم خراب کاري مي کند، اما شاد است.در همان دنياي کوچک و به چشم ما خالي خودش، خوشحال است. به خاطر از دست دادن چيزي غصه نمي خورد، حسرت چيزي را ندارد. تنها کس و کار او يک خرس عروسکي کهنه است که با تخيل خودش به او موجوديت مي بخشد، با او حرف مي زند و او را همه جا با خود مي برد.البته که مستر بين کاراکتري ساخته و پرداخته ذهن نويسنده و کارگردان است و نقطه ضعف هاي بسياري هم دارد، اما دروغ محض نيست. در واقع همه ما در زندگي روزمره با کساني مواجه مي شويم که به زعم ما چيزي ندارند، اما احساس شادي و خوشبختي دارند؛ راستي راز شادماني اين افراد چيست؟

۱ - در لحظه زندگي کردن

آنچه شادي ها را از ما مي گيرد و پاي غصه ها را به زندگي ما باز مي کند، فارغ بودن از لحظه حاضر و پرداختن به گذشته و آينده است. خاطرات تلخ، حسرت ها، آرزوهاي بر بادرفته، خوشبختي از دست رفته در گذشته و نيز رنج ها و مخاطرات هنوز نيامده، ترس هاي مبهم، اضطراب هاي نامعلوم، نگراني هاي بي اساس در آينده باعث مي شود از زمان حال غايب باشيم و نتوانيم خوبي هاي لحظه را ببينيم و از آن لذت ببريم. فرض کنيد در يک روز بهاري در خيابان راه مي رويد که ناگهان باد و باراني شروع مي شود که زمين و زمان را به هم مي ريزد.ممکن است وقوع چنين رخدادي، خرابي، خسارت يا ترسي را به يادتان آورد. ممکن است با مقايسه اوضاع کشوري که پيش از يک زلزله وحشتناک چنين آب و هوايي در آنجا ديده شده بود، بترسيد که مبادا اين آب و هوا هم زلزله بدي به دنبال داشته باشد يا نگران شويد که نکند لباس هاي روي بند رختتان را باد ببرد و...در صورت چنين تصوراتي در لحظه حضور نخواهيد داشت و نمي توانيد لطافت هوا و خنکاي باران را روي پوست صورتتان احساس کنيد. پرواز شکوفه ها و برگ هاي نورس را در هوا و تغيير رنگ و حالت دم به دم آسمان را ببينيد و به اين ترتيب يکي از زيباترين تابلوهاي سمعي و بصري طبيعت را از دست خواهيد داد.مستربين در لحظه زندگي مي کند. به هر اتفاقي در همان لحظه اي اهميت مي دهد که وجود دارد. وقتي گذشت فراموشش مي کند و به دنبال لحظه بعد مي رود؛ لذا مزه هاي تلخ زير زبانش نمي ماند و ترس از آينده عيشش را منقص نمي کند.

۲ - کم توقع بودن

رشته آرزو، دراز است و هرگز به آخر نمي رسد. همواره آنچه را داريم نمي خواهيم و آنچه را نداريم مي خواهيم. واضح است که ناکام مي شويم، خشمگين مي شويم. افسرده مي شويم و شادي از کفمان مي رود. هر چه از دنيا کمتر توقع داشته باشيم، روزگار بر ما خوش تر خواهد گذشت.مستربين از هيچ کس توقع ندارد و البته خودش را هم ملزم نمي داند که ضرورتا همه توقعات ديگران را برآورده کند.

۳ - آسان گيري

بعضي از ما آدم ها گويي آفريده شده ايم زندگي را بر خود و ديگران سخت بگيريم و تلخ کنيم. کمال گرايي از آن صفاتي است که متاسفانه نزد خيلي ها حسن محسوب مي شود و به آن مباهات مي کنند، اما کمال گرايي در اصل نوعي نقطه ضعف است. وقتي ما دلمان مي خواهد که همه چيزمان در حد کمال باشد، خانه مان بسيار تميز، مرتب و لوکس باشد. کارمان در حد اعلا، ظاهرمان بي نقص، فرزندمان شاگرد اول، همسرمان همه چيز تمام باشد، يعني ما خود را بي نقص و کامل تر از ديگران مي دانيم و انتظار نداريم نقصي در خود و زندگي مان وجود داشته باشد. حال آنکه آنچه بي نقص تصور مي کنيم، در ظاهر امر است و نقص ها همه در جايي قرار دارند که ديده نمي شوند. نقص هايي مانند تکبر، خودخواهي، خودمحوري و...

تلاش براي بي نقص بودن باعث مي شود نسبت به خود و ديگران سخت گير شويم و به همه چيز بيش از حد اهميت بدهيم و دائم نگران به وجود آمدن نقصي در هر قسمت از مجموعه زندگي مان شويم، همين شادي را از ما مي گيرد و تنش و اضطراب را جايگزين آن مي کند. فرض کنيد خانواده دور ميز جمع باشند و بخواهند با لذت و شادي غذاي خوشمزه اي را دور هم بخورند و مثلا خانم خانه مدام نگران باشد که مبادا غذا روي روميزي بريزد و آن را لک کند. «مواظب باش»، «نريزي ها»، «دست کثيفت را روي ميز نگذار»... آيا ديگر لذت و شادي باقي مي ماند؟ مستربين آسان گير است، نسبت به چيزي تعصب و حساسيت ندارد، هميشه ساده ترين راه حل را انتخاب مي کند و از آن بسيار لذت مي برد.

۴ - براي خود زندگي کردن

بسياري از ما براي خود زندگي نمي کنيم، بلکه براي جلب رضايت ديگران زندگي مي کنيم، خود را جوري مي آراييم که ديگران خوششان بيايد، لباسي مي پوشيم که باب طبع ديگران باشد، خانه را جوري تزيين مي کنيم که ديگران بپسندند، از موضوعاتي حرف مي زنيم، کتاب هايي مي خوانيم، به چيزهايي علاقه نشان مي دهيم... که ديگران دوست داشته باشند. ديگران بپسندند و مورد تاييد ديگران باشد. مي دانيد که برآوردن همه اينها، چه حجمي از تلاش، وقت، انرژي و استرس را طلب مي کند و اين همه فقط به خاطر اين که ديگران از ما راضي باشند خود ما چه مي شويم؟ اگر براي خود زندگي نکنيد و فقط در پي جلب رضايت ديگران باشيد، نعمت شادي از کفتان خواهد رفت.

مستربين براي خود زندگي مي کند، نه ديگران.

۵ - شاکر بودن

و بالاخره به مهم ترين بخش مطلب يعني شاکربودن مي رسيم. يکي از چيزهايي که بيشتر از همه ما را از شادي ها و لذت هاي زندگي دور مي کند، ناشکري است. ناشکري يعني نديدن نعمت هاي زندگي و ديدن آن چيزهايي که مي خواهيم و نداريم و معلوم هم نيست که خواسته هايمان الزاما به خير و صلاح ما باشد. ناشکري يعني ظاهرمان را جور ديگري بخواهيم، نه آن جور که هست، آرزوي خانواده و همسر و فرزند ديگري داشته باشيم، نه آن هايي که هستند. خواستار کار ديگري، شهر و کشور ديگري، شرايط ديگري... باشيم. چطور مي توان از کسي که مدام از وضعيتش شکايت دارد و ناراضي است، توقع شاد بودن داشت؟ چنين شخصي محکوم به ناکامي و نارضايتي هميشگي است. لذت بردن از هرچه داريم، شکر عملي است، جداي از شکر زباني. ما نمي توانيم دنيا را تغيير دهيم، اما مي توانيم نگرش خودمان را تغيير دهيم و از دنيا همان طور که هست لذت ببريم. مستربين از کوچک ترين جزئيات زندگي اش لذت مي برد و با آن خوش است. حتي از موشي که در ديوار اتاقش لانه کرده است.




+ 12
مخالفم - 3
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری