تصور کنید میتوانستید ذهنتان را به اینترنت متصل کنید؛ هر اطلاعاتی که نیاز دارید، بهسرعت جستجو و مستقیم به مغزتان منتقل کنید. در این شرایط، حتی دیگر به تایپ کردن موضوعات مورد نظر نیازی پیدا نمیکنید؛ تنها در مورد آن فکر میکنید و بهراحتی به آن دسترسی پیدا میکنید.
واسط مغز و کامپیوتر یا BCI میتواند چنین آرزویی را به واقعیت تبدیل کند. واسط مغز و کامپیوتر، بزرگترین ارتقاء سختافزاری بشر خواهد بود. ظاهرا در حدود ۵۰ میلیون سال است که هیچ بهروزرسانی را دریافت نکردهایم. با کمک چنین فناوریهایی، توانایی نسل بشر بهشکل خارقالعادهای افزایش مییابد و همگام با رشد تکنولوژی، به پیش میتازد.
شاید تصور کنید، فکر کردن درباهی چنین موضوعاتی، احمقانه است. هر موضوع محیرالعقولی در ابتدا همین حالت را داشت و اغلب ایدههای اینچنینی، تصوراتی دیوانهوار قلمداد میشوند.
محققان در تلاش هستند بفهمند مغز انسان چگونه کار میکند تا دولتها و شرکتهای بزرگ بهوسیلهی آن بتوانند کنترل افکار عمومی را در دست بگیرند. لذا توجه به واسط مغز و کامپیوتر موضوع جدیدی نیست؛ ولی هنوز مشخص نیست که چگونه فناوری میتواند به دولتها و شرکتهای بزرگ کمک کند تا در حوزهی مغز و ذهن انسان بتوانند سریعتر به اهداف و آمال خود دست پیدا کنند.
اگر چنین اتفاقی بیفتد، زندگی بیش از پیش شبیه به یک نمایش عروسکی خواهد شد. آیا در این نمایش عروسکی، امکان دسترسی به محتوا و دادههای مغزی مردم وجود دارد؟ آیا این امکان وجود دارد، دولتها و شرکتهای بزرگ با کمک فناوریهای جدید بتوانند از افکار مردم مطلع شوند؟ آیا میتوانند در صورت تمایل افکار عمومی را تحت کنترل خود در بیاورند؟ آیا چنین روزی فراخواهد رسید؟ آیا روزی فرا خواهد رسید که فناوری بتواند بهجای انسانها فکر کند و قدرت تفکر را انسان سلب کند؟ در این صورت، حریم خصوصی انسانها دچار چه سرنوشتی خواهد شد؟ بگذارید چند دهه به عقب بازگردیم تا تصویر دقیقتری از آنچه در مورد آن صحبت میکنیم، برایتان بازگو کنم.
اهالی روستایی را تصور کنید که جمعیتی کمتر از ۲۰۰۰ نفر دارند. افراد سالخوردهای در بین آنها زندگی میکنند که حتی در زمان جنگ جهانی اول هم زنده بودهاند و میتوانند خاطرات آن زمان را بازگو کنند. با نگاهی دقیقتر به زندگی این افراد متوجه میشویم که افراد سختکوش و منضبطی هستند که قوانین را رعایت میکنند. آنها میدانند اگر قوانین را رعایت نکنند، کشته خواهند شد و حتی میدانند چگونه و به چه شکلی کشته میشوند. برخی از افراد ساکن در روستای کوچک، یادگرفتهاند هر حرفی را به زبان نیاورند و هر چیزی را بازگو نکنند. برای آنها، مفهوم حریم خصوصی یعنی افکار و اعتقادات خود را در درون خود همچون رازی سربهمهر نگهدار. آنها اصلا حرفهای دلشان را با کسی مطرح نمیکنند.
حریم خصوصی نه تنها برای خود این افراد، بلکه برای دیگران نیز محترم شمرده میشود. اهالی روستا میدانند در همه جای روستا جاسوس وجود دارد و بههمین دلیل باید همیشه و در همهجا مراقب آنچه میگویند باشند؛ وگرنه ممکن است جانشان بهخطر بیفتد. آیا حریم خصوصی نیز برای ما چنین معنا و مفهومی دارد؟
یکی دیگر از موضوعات مهم در مورد اهالی این روستای کوچک آن است که بسیار تحت تاثیر تلویزیون قرار میگیرند. تلویزیون میتواند دیدگاههای آنها را بهشدت تغییر دهد و تحتتاثیر خود قرار دهد. در جنگ ویتنام، دولت ایالات متحده از تلویزیون بسیار کمک گرفت تا تودههای مردم را برای شرکت در جنگ تهییج کند. تاثیر تلویزیون بر ذهن مردم آنقدر شدید بود که اصلا قابل باور نبود.
در دههی ۱۹۶۰، اطلاعات زیادی در مورد چگونگی عملکرد مغز و چگونگی تاثیرگذاری بر افکار تودهی مردم وجود نداشت. اگر هم اطلاعاتی در مورد تاثیرگذاری بر ذهن وجود داشت، بسیار محدود بودند. در قرن بیستویکم و جنگ ایالات متحده با عراق و پس از واقعهی ۱۱ سپتامبر، ابعاد جدیدی از عملکرد ذهن آشکار شد و موضوعاتی همچون تاثیرگذاری بر افکار عمومی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفتند.
در حال حاضر شواهد مستدل وجود دارد، که ثابت میکند عملکرد مغز و تاثیرگذاری بر افکار عمومی، بسیار مورد توجه دولتهای بزرگ بوده و هنوز هم هست. در جنگ ویتنام و جنگ داخلی اسپانیا، موضوعات قابلتوجهی وجود داشت که به برخی از آنها میپردازیم:
۱- بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ، امکان کنترل افکار تودههای مردم وجود داشت. همچنین اطلاعات بسیاری در مورد کنترل افکار مردم در دسترس بود. حتی در عمل و با کمک ابزارهایی جدید، این دانش تئوری، قابلیت اجراییسازی پیدا کرده بود.
۲- ما تصور میکنیم که در شرایط غیرجنگی و در حالت صلح قرار داریم؛ و بههمین دلیل توجهی به ردپای دیجیتال نداریم و فراموش میکنیم که در جامعه و بین عموم مردم زندگی میکنیم. اما هر رویکردی، گامهای خودش را دارد. شرایط فعلی هم، فضا را برای فعالیتهای آتی باز میکند.
در طی سالهای قبل نیز همین اتفاق افتاده و کارهایی انجام شده است که ما امروز متوجه آنها شدهایم. شاید نسلهای آینده نیز روزی متوجه اسرار پشتپردهی شرایط فعلی شوند.
ذهن انسان چگونه کار میکند؟
یکی از سوالاتی که ممکن است برای هرکسی پیش بیاید، این است که دولتها و حتی شرکتهای بزرگ چگونه میتوانند پس از بروز شرایط حاد و حتی خشونتآمیز کماکان به مسیر خود ادامه بدهند؟ در سال ۲۰۰۷ میلادی، در برخی کشورها، بحران مالی شدیدی بهوجود آمد؛ ولی در نهایت دولتهای آن کشورها توانستند اقتدار خود را حفظ کنند و تودههای مردم نیز در نهایت از آن مقطع سخت عبور کردند.
شاید با خودتان بگویید حتما مسایل مالی مردم در آن مقطع حل شده است؛ اما یکی از مسایل مهم در آن مقطع زمانی، کنترل ارتباطات بود. آنها میدانستند که چگونه باید فرآیند ارتباطات را کنترل کنند. اگر نحوهی ارتباطات مغز انسان و روش متقاعدکردن آن روشن شود، بهراحتی میتوان از شرایط بحران عبور کرد. قبل از ورود به موضوع اینترفیسهای کامپیوتری مغز، ابتدا بهتر است با موضوعات دیگری آشنا شویم.
عملکرد ما مشابه ماشینهایی عقلانی نیست
انسانبودن، سخت است. انسانها، ماشینهایی دارای عواطف هستند و اعمال غیرمنطقی زیادی انجام میدهند. علیرغم تصور ما، انسان، کنترل مناسبی بر تصمیمگیری خود ندارد.
در سال ۲۰۱۱، دنیل کانمن، برندهی جایزهی نوبل در اقتصاد و نویسندهی کتاب «کتاب تفکر، سریع و کند»، دو سیستم تفکری را تحت عنوان سیستم یک و سیستم دو معرفی کرد. سیستم یک، پاسخ اتوماتیک مغز است. نوعی واکنش غریزی نسبت به موارد مختلف که عموما بلادرنگ و عاطفی است.
سیستم دو، پاسخ منطقی مغز است. واکنشی کند (بهدلیل استفاده از نوقِشر یا نئوکورتکس مغز که بخش منطقی آن بهشمار میرود) و آگاهانه. سیستم دو، صدای درونی ذهن انسان است. در نهایت، تصور میشود که سیستم دو کنترلکنندهی انسان است ولی در حقیقت سیستم یک، همهی امور را تحت کنترل دارد.
اطلاعات و دادهها تا چه اندازه اهمیت دارند؟
موضوعی که در مقابل ما وجود دارد این است که همهی شواهد و قراین نشان میدهند کنترلی بر اذهان و افکارمان نداریم؛ اما باز هم تصور میکنیم که خودمان تنها کسانی هستیم که بر ذهنمان کنترل دارند. ما واقعیتهای اصلی را در مورد ذهن و مغزمان نادیده میگیریم. اعتراف کردن در مورد اینکه تسلط کافی بر روندهای تصمیمگیری و آنچه در مغزمان رخ میدهد، نداریم برایمان سنگین و البته دردناک است.
شرکتها و دولتها از این وضعیت ما بهترین منفعیت را میبرند. این روزها در مورد اطلاعات و دادهها مطالب زیادی میشنویم؛ ولی واقعا نمیدانیم این حجم دادهها و اطلاعات واقعا چه کاربردی دارند و چه اتفاقی برای آنها میافتد. جری کاپلان، استاد دانشگاه استنفورد در مستندی تحت عنوان «آیا شما به رایانهها اعتماد دارید؟» توضیح میدهد:
مردم متوجه نیستند ولی هر روز در حال ارتباط با ماشینها و سیستمها هستند. وقتی محصولاتی را در سبد خرید اینترنتی خریداری میکنید، وقتی اتاقی را در یک هتل بهصورت اینترنتی رزرو میکنید، وقتی برای سفر بلیط هواپیما را بهصورت آنلاین خریداری میکنید و بسیاری دیگر از کارهایی که هر روز انجام میدهید، با کمک الگوریتمهای یادگیری ماشین، تجزیه و تحلیل میشود. درنهایت مشخص میشود که شما واقعا حاضر هستید برای چه خدماتی پول پرداخت کنید. همین تجزیه و تحلیلها، فرآیند قیمتگذاری و بازار فروش آتی را روشن و شفاف میکند.
مقاله مرتبط:یادگیری ماشین بحرانی برای نسل بشر
مایکل کاسینسکی، استاد دانشگاه استنفورد، در مستند «آیا شما به رایانهها اعتماد دارید؟» در مورد این الگوریتمها اعلام کرد:
سیستمهای کامپیوتری میتوانند بهصورت همزمان، دادههای اطلاعاتی میلیونها کاربر را مورد بررسی قرار دهند. همهی اطلاعات اعم از لیست موسیقیهایی که خریداری میکنید تا کتابهای کهنهای که برای فروش به آمازون پیشنهاد میدهید، توسط الگوریتمها مورد تجزیهوتحلیل قرار میگیرند و همهچیز تبدیل به اطلاعاتی دقیق میشود.
ما به نقطهای رسیدهایم که شرکتها، اطلاعات بسیار ارزشمندی دربارهی ما و خواستهها و نیازهایمان دارند. اکثر مردم تصور میکنند پخش آگهیهای تبلیغات، تنها صرف هزینهی بیشتر برای شرکتها را بهدنبال دارد؛ ولی در اصل اینطور نیست. اطلاعات و دادهها، ارزش زیادی دارند.
بهروزرسانی برنامه رابط خوانش مغز و کامپیوتر توسط فیسبوک
فیسبوک به لطف تیمی از دانشمندان تحت حمایت لابراتور واقعیت مجازی (Facebook Reality Labs-backed) در دانشگاه کالیفرنیا سان فرانسیسکو (University of California, San Francisco) بهروزرسانی برنامههای بلندپروازانهی رابط خوانش مغز و کامپیوتر خود را منتشر کرده است. پژوهشگران UCSF بهتازگی نتایج جدیدترین آزمایش خود را در رمزگشایی گفتار افراد با استفاده از الکترودهای ایمپلنت شده منتشر کردند. این پژوهش روشی برای «خواندن» سریع کلمات و عبارات از مغز است و بهنظر میرسد فیسبوک درحال نزدیکتر شدن به رویای دستیابی به سیستم تایپ افکار غیرتهاجمی (noninvasive thought-typing system) خود است.
هماکنون امکان تایپ افکار با استفاده از رابط مغز و کامپیوتر وجود دارد، اما این سیستمها اغلب نیازمند هجی تکتک کلمات با استفاده از یک صفحه کلید مجازی است. در آزمایش جدید فیسبوک که در Nature Communications منتشر شده است، آزمودنیها به سوالات چند گزینهای گوش میکردند و پاسخها را با صدای بلند بیان میکردند. سپس، یک آرایه الکترود فعالیتهای مرتبط با بخشهای تولید و درک گفتار در مغز را ثبت میکرد و بهطور همزمان بهدنبال الگویی برای مطابقت کلمات و عبارات خاص بود.
برای نمونه، اگر آزمودنیها میشنیدند که کسی از آنها میپرسد: «چه ساز موسیقیایی را برای شنیدن دوست دارید؟» و شرکتکنندگان به یکی از چندین گزینه موجود مانند «ویولن» یا «طبل» پاسخ میدادند درحالی که فعالیت مغزی آنها در طول پرسش و پاسخ این آزمایش درحال ثبت شدن بود. این سیستم میتوانست حدس بزند چه زمانی سوالی از آزمودنیها پرسیده میشود و چه زمانی آنها به این سوالات پاسخ میدهند؛ یعنی سیستم جدید قادر به پیشبینی محتوای هر دو وقایع گفتاری بود. پیشبینیهای انجام شده براساس محتوای گفتار قبلی شکل میگرفت؛ زمانیکه سیستم تعیین میکرد چه سوالی برای آزمودنی هنگام شنیدن پخش شود، سپس براساس سؤال طرح شده، مجموعه پاسخهای احتمالی را محدود میکرد. این سیستم موفق شد تا نتایجی با دقت ۶۱ تا ۷۶ درصد را به دست آورد در حالیکه بهطور تصادفی انتظار میرفت، به میزان دقت ۷ تا ۲۰ درصدی دست یابد.
ادوارد چانگ، نویسنده اصلی و استاد جراحی مغز و اعصاب UCSF، گفت:
با استفاده از سیستم جدید، توانستیم ارزش رمزگشایی هر دو طرف مکالمه را نشان دهیم، هم زمانیکه فردی سوالی را میشنود و هم هنگامی که پاسخ سؤال مطرح شده را میگوید.
این درحالی است که چانگ بیان کرد، این سیستم تاکنون فقط مجموعه بسیار محدودی از کلمات را تشخیص میدهد و از شرکتکنندگان فقط ۹ سؤال با ۲۴ گزینه پاسخ احتمالی کلی پرسیده شده است. افراد مورد مطالعه این پژوهش از ایمپلنتهای بسیار تهاجمی استفاده کردند؛ این آزمودنیها کسانی بودند که برای جراحی صرع آماده شده بودند. افراد مذکور در طول انجام آزمایش، نهتنها به پاسخ سوالات فکر میکردند بلکه با صدای بلند جواب میدادند.
عملکرد این سیستم با سیستمی که فیسبوک در سال ۲۰۱۷ معرفی کرده بود، تفاوتهای بسیاری دارد. در سال ۲۰۱۷ فیسبوک سیستم غیرتهاجمی، بهشکل کلاهی هوشمند را معرفی کرده بود که این امکان را به افراد می داد تا بیش از ۱۰۰ کلمه در دقیقه را بدون ورود متن بهصورت دستی یا رونویسی گفتار به متن تایپ کنند. همچنین فیسبوک از هدست واقعیت مجازی که با حمایت لابراتور ساخته شده بود، یاد کرد که میتواند فعالیت مغزی را با استفاده از نور مادون قرمز نزدیک بخواند و ثبت کند.
فیسبوک افزود، عینک واقعیت مجازی و افزوده میتواند از خوانش مغز حتی در ظرفیتهای بسیار محدود استفاده کند.
فیسبوک تنها شرکت بزرگی نیست که در زمینه رابط مغز و کامپیوتر فعالیت میکند. نئورالینک (Neoralink) شرکت مرموز ایلان ماسک بهتازگی کارهای جدیدی را روی ایمپلنت رشتهای برای خوانش مغز انجام داده است. حتی اگر فیسبوک هرگز نتواند تکنولوژی خوانش مغز را به محصولات خود اضافه کند (چیزی که در صورت به واقعیت پیوستن با نگرانیهایی نیز همراه خواهد بود)، پژوهشگران میتوانند از این تکنولوژی برای بهبود زندگی افرادی که به دلیل فلج حرکتی یا مواردی از این دست نمیتوانند صحبت کنند، استفاده کنند.
چانگ افزود:
درحال حاضر، بیماران مبتلا به افت گفتاری به دلیل فلج حرکتی، محدود به هجی کردن کلمات به آهستگی هستند. درحالی که در بسیاری از موارد، اطلاعات بیشتری در مغز این بیماران وجود دارد که برای تولید گفتار روان و بدون نقص مورد نیاز است. امیدواریم که با دستیابی به این تکنولوژی، امکان صحبت کردن برای این بیماران فراهم شود.