اما به راستی چرا یک آهنگ، آن هم آهنگ درجه چندم به لحاظ هنری اینگونه با استقبال دانشآموزان حتی در مقاطع ابتدایی مواجه میشود!؟ چرا کسی قبل از آنکه از معلم تا وزیر آموزش و پرورش را زیر سوال ببرد، از خودش نمیپرسد که چرا این همه گرایش به یک آهنگ وجود دارد!؟ چگونه است که نسلهای سوم و چهارم بعد از انقلاب اینگونه کلمه به کلمه یک آهنگ دست چندم که نه محتوای قابل قبولی داشته و نه از لحاظ موسیقیایی جایگاه ویژهای دارد را حفظ کرده و گاهی حتی قشنگتر از خواننده آن را میخوانند!
قطعا این اتفاق تنها برای آهنگ ساسی مانکن رخ نداده است و همین افراد بخش قابل توجهی از آهنگهای خوانندگان درجه چندم کشور از حمید هیراد تا بهنام بانی گرفته و برخی دیگر که حتی همنسلان من و قبل از آن تلفظ درست نامشان هم بلد نیستند را از بَر بوده و هستند!
اوج این اتفاق در ماجرای مرگ #مرتضی_پاشایی بود. مرگی که اگر چه برای همه تلخ بود اما واکنشها به این مرگ و حضور میلیونی هواداران او در خیابان و همخوانی آهنگهای پاشایی باهم، اتفاق بسیار نادری بود که شاید هیچوقت تکرار نشود اما قطعا تحلیل آن اتفاق و دیگر اتفاقاتی شبیه حضور آهنگ ساسی مانکن در مدارس ایران، یک نیاز اساسی است و نباید ساده از کنار گزارههای این اتفاقات عبور کرد.
به تعبیری و به زبان ساده میتوانیم بگوییم آهنگ ساسی مانکن در مدارس ایران انقلاب کرد!؟ اما چرا این اتفاق افتاد؟ در حالی که چهل سال است از همه روشها برای حذف موسیقی در مدارس استفاده کردیم! در حالی که محتوای همه کتابهای آموزشی را تنها براساس سلیقه شخصی خودمان تغییر دادیم! در حالی که شاهنامه #فردوسی، بوستان و گلستان #سعدی، مثنوی #مولوی و دیوان حافظ را از نظام آموزش و پرورش کشور حذف کردیم! امروز باید شاهد این اتفاقات در مدارس ایران باشیم.
در تمام این سالها چه خوارک فرهنگی به دانشآموزان دادهایم که حالا انتظار داریم کودک خردسال ما با وجود آنکه معنای برخی کلمات ترانه ساسی از جمله «سکسی» را نمیداند اما کلمه به کلمه با خواننده تکرار میکند و در اوج لذت بردن از آهنگ، جیغ بنفش میکشد! امروز نوجوان ما حتی بسیاری از شاعران، نویسندگان و هنرمندان شاخص دوران معاصر را نمیشناسند، چرا که #تیغ_سانسور اجازه نداده حتی آنها حتی نام این بزرگان را بشنوند.
ترانه جدید ساسی مانکن تمثیلی از وضعیت کنونی فرهنگی جامعه ما است. جامعهای که در برهههای مختلف داشتههایش را انکار کرد، حالا باید بنشیند و نظاره کند آنچه از فرهنگ دیگران در بین مردمانش رخنه کرده و خودنمایی میکند.
همین روزها اگر کسی بگوید چرا ربنای #استاد_شجریان از صداوسیما پخش نمیشود، خیلیها بر او خرده خواهند گرفت و او را ضد فرهنگ خواهند نامید اما گویی خود را به خواب زده و نمیخواهند ببینند با این فضایی که ایجاد کردهاند، جایگزین امثال استاد شجریان کسی نیست چون ساسی مانکن، تتلو و....
چرا کسی نمیخواهد به جای متهم کردن این و آن، بپذیرد که راه فرهنگی که در این سالها طی کردهایم غلط بوده و امروز اگر نخواهیم در این راه بازنگری کنیم قطعا با شکست جدی مواجه خواهیم شد! امروز حضور پر رنگ ساسی مانکن در همه بخشهای جامعه به ویژه آموزش و پرورش نتیجه تصمیمات غلط فرهنگی است که پشت درهای بسته گرفته میشود و سردمداران فرهنگی ما نمیدانند در بطن جامعه چه میگذرد!؟
آهنگ ساسی مانکن و گرایش جوانان و به ویژه نوجوانان به این آهنگ نشان از تغییر ذائقه فرهنگی جامعه و نیز خلاء محتوای فرهنگی دارد که بیتردید همه ما در این اتفاق مقصریم.
البته هیچگاه نمیتوان کسی را بخاطر گوش دادن به یک آهنگ مورد مذمت قرار داد اما بحث اینجاست که در سرکوب موسیقی فاخر این مملکت، در حذف ادبیات غنی ایران و در نادیده گرفتن انگارههای فرهنگی یک جامعه، چارهای نیست جز آنکه شاهد انقلاب فرهنگی با انگارههای کم ارزش باشیم.
استقبال از آهنگ ساسی مانکن و امثال آن نشان از تشنگی جامعه دارد، جامعهای که میخواهد شاد باشد، با موسیقی ارتباط بگیرد و شادی حلقه مفقوده جامعه امروز ماست. اگر نتوانیم فکری برای نیازهای طبیعی این جامعه بکنیم، قطعا روز به روز شاهد افول فرهنگ و هنر و سطح سلیقه مردم خواهیم بود. اتفاقی که ترسناکتر از وقوع جنگ جهانی سوم است. همین.
مهردادحمزه- نویسنده و روزنامه نگار