تیتربرتر، بوکس از جمله رشتههایی بود که بعد از انقلاب اسلامی، در سال ۵۸ تعلیق شد و دیگر به صورت کامل خبری از این رشته پرطرفدار و المپیکی، در ورزش کشور نبود. تعلیقی که ۱۰ سال به طول انجامید و دیگر امیدی هم برای بازگشایی دوباره این رشته مبارزهای نبود، اتفاقی که در سال ۶۸ به یکباره رخ داد و باعث و بانی اصلی آن نیز کسی نبود جز منوچهر مقصودی. مردی که شاید هیچگاه جایگاه نخست این رشته را در اختیار نگرفت، اما بدون شک یکی از تاثیرگذارترین افراد در تاریخ ورزش کشور و خصوصا رشته بوکس است.
منوچهر مقصودی فرودین سال ۱۳۲۵، از یک خانواده غیر ورزشی در محله مختاری - شاپور و در کوچه تهرانچی متولد شد. محلهای از جنوب شهر تهران که در آن زمان اکثر قهرمانان رشتههای رزمی مثل بوکس و کشتی، از آنجا ظهور کردند. او در ۱۵ سالگی از مسابقات آموزشگاهی تهران فعالیت در رشته بوکس را شروع کرد و حتی در مسابقات آموزشگاهی کرمان و شیراز هم به روی رینگ رفت که از تیم آموزشگاههای تهران انتخاب شده بود. او از همین مسیر به تیم ملی رسید و در سنین نوجوانی برای تحصیل راهی آلمان شد.
مقصودی در لیگ بوکس آلمان هم به عنوان یکی از نخستین لژیونرهای ورزش ایران، به روی رینگ رفت و برای تیمهای استانی هسن و بایرن نیز مشت زد که در مسابقات قهرمانی جنوب غرب آلمان، عنوان قهرمانی را از آن خود کرد تا در تیم ملی آلمان نیز به صورت دوستانه با بوکسورهای این کشور بوکس کند. او پس از گذراندن یک دوره تحصیلی در رشته تخصصی ماشین آلات راه و ساختمان به تهران برگشت که پس از طی یک اتفاق، باعث بازگشایی مجدد بوکس ایران شد.
میزبان منوچهر مقصودی بودیم تا پای صحبتها و خاطرات بیش از ۳۰ سال حضور او در بوکس ایران بنشینیم که در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
برای شروع، بفرمایید که بازگشایی مجدد فدراسیون بوکس چگونه رخ داد؟
- «از سال ۵۸ بنا به دلایلی که دوست ندارم الان به آنها اشاره کنم، بوکس را تحریم کردند و سال ۶۸ بوکس مجددا بازگشایی شد. تقریبا میتوانم بگویم که سازنده اصلی فدراسیون بوکس، مرحوم دکتر غفوریفرد، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی بودند. در آن زمان تهیه کل بتن مترو تهران در اختیار شرکت ما یعنی شرکت راه ماشین بود که بنده آن را تاسیس کرده بودم و صادق علیاکبرزاده، یکی از قهرمانان به نام بوکس ایران را هم که در المپیک رم و هلسینکی حضور داشت، به عنوان سرپرست کارگاه مترو آزادی (اولین کارگاه مترو) انتخاب کرده بودم.
- یک روز در حال سرکشی به کارگاه آزادی بودم که دکتر غفوریفرد (رئیس وقت سازمان تربیت بدنی) را آنجا دیدم. دلیل این اتفاق هم این بود که مهندس ابراهیمی (رئیس وقت فدراسیون دوچرخه سواری) مدیر کل مترو تهران بودند و او با ایشان دیدار داشت. به یاد دارم که آقای مهندس رحیمی هم رئیس فدراسیون شمشیر بازی بود. وقتی غفوریفرد را آنجا (کارگاه مترو آزادی) دیدم به علیاکبرزاده گفتم که غفوریفرد رئیس سازمان تربیت بدنی شده است و بهتر است از او بخواهیم که بوکس را مجددا راه بیندازد.
- پیش مرحوم غفوریفرد رفتم و گفتم چرا نمیگذارید بوکس را راه بیندازیم که گفتند ما پول و بودجه نداریم. آنجا بودم که ناخوداگاه گفتم بودجه نمیخواهیم و خودمان پول جور میکنیم. با شنیدن این صحبت من؛ او گفت که به شما خبر میدهم. بعد از یکی دو هفته رئیس دفتر ایشان به بنده زنگ زدند که گویا غفوریفرد بنده را خواسته است. آن زمان دفتر آقای غفوریفرد استادیوم آزادی بود و وزارت ورزش وجود نداشت. آنجا حضور یافتم که دیدم با مهندس ابراهیمی نشستهاند. به محض دیدن من گفتند که چطور است که شما برای تاسیس فدراسیون بودجه نمیخواهید؛ من هم گفتم خودمان با ایادی خود آن را راه می اندازیم. پس از آن به بنده گفتند که هفته آینده ایادی خود را بیاورید که دوستان بنده هم آقایان سرهنگ هویتدوست، حسین نهرودی، محمود مصاریان و حسن پاکاندام بودند که با هم به دفتر آقای غفوریفرد رفتیم.»