به گزارش تیتربرتر؛ پخش سریال قورباغه از هفته گذشته تاکنون در شبکه نمایش خانگی طوفان به پا کرده است. گفته میشود قسمت اول این سریال در عرض دو روز ۴۸ میلیون دقیقه دیده شده است.
پیش از این سریال آقازاده توانسته بود در چهار روز به رکورد ۲۵ میلیون دقیقه تماشا و در کی قسمت به ۶۰ میلیون دقیقه تماشا برسد.
حالا قسمت دوم سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی و تهیه کنندگی علی اسدزاده دوشنبه ۸ دی ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
قورباغه اگرچه با قدرت داستان خودش را شروع کرده است، اما برای قضاوت در بارهی آن زود است و باید به انتظار نشست و مشاهده کرد که قسمتهای آیندهی آن چه سرنوشتی به خود میگیرند.
نگاهی به سریال قورباغه
سریال قورباغه پس از حواشی های زیاد و تاخیر در پخش بالاخره توانست از پلتفرم نماوا پخش شود.کارگردانی این سریال به عهده هومن سیدی است که او را با فیلم های سینمایی چون خشم و هیاهو ، مغزهای کوچک زنگ زده ،سیزده و.. می شناسیم.در این سریال بازیگران مطرحی چون نوید محمدزاده ، صابر ابر ،سحر دولتشاهی ، فرشته حسینی ، نوید پورفرج و… به ایفای نقش پرداخته اند.
این بار هومن سیدی که سبک فیلمسازی اش کاملا متفاوت با دیگران کارگردانان ایرانی است با سریال قورباغه آمده تا شاید آغازگر سبکی نو و خشن در سریال های ایرانی باشد و بتواند ما را تا حدودی به سریال های ایرانی دلگرم کند.
البته این بدان معنا نیست که دیگر سریال های ایرانی تا الان موفق نبوده اند و حتی می توان در این زمینه به سریال هم گناه و سریال در حال پخش آقازاده هم اشاره کرد.
بنابر نوشته وارونه؛ تیتراژ سریال و حتی موسیقی آن شباهت بسیار زیادی به سریال کارآگاهان حقیقی دارد و این خود نوعی تقلید از سریال های جنایی و خارجی است البته شاید تقلید کلمه صحیحی نباشد و بهتر است از کلمه الهام استفاده شود.
آغاز قسمت اول سریال قورباغه با معرفی سه جوان خلاف در شهرک اکباتان آغاز می شود ،صابر ابردر نقش (رامین)،اشکان حسن پوردر نقش (فرید) و شهروز دل افکاردر نقش (جواد) به ما معرفی می شوند.
فرید و جواد از لحاظ شخصیتی نزدیک به هم هستند اما رامین (صابر ابر ) کمی متفاوت با دو شخصیت دیگر است و شاید این تفاوت کمی غلو آمیز باشد و این سوال را در ذهن به وجود آورد که ترکیب این سه کاراکتر در کنار هم کمی نا همگون است البته شاید این خواسته خود نویسنده (هومن سیدی ) باشد که بخواهد این تفاوت بارز میان کاراکترها را با هدفی به تصویر کشد.
داستان از جایی آغاز می شود که رامین ، فرید و جواد شاهد کشته شدن مامورلباس شخصی می شوند و به جای کمک به او سعی می کنند که فرار کنند و خود این فرار هزاران حرف برای گفتن دارد.
در ادامه سریال شاید شما هم مانند من منتظر حضور نوید محمد زاده باشید کسی که در این سریال در لحظات پایانی و با کاراکتر نوری ایفای نقش می کند و کارگردان به زیبایی هر چه تمام تر قسمت اول را با هیجان و خشونت به پایان می رساند و شما را ترغیب می کند حتی اگر از دیدن قسمت اول لذت نبرده باشید حتما برای فهمیدن سکانس آخر قسمت بعدی را مشاهده کنید.هومن سیدی در این سکانس به خوبی می تواند مخاطب را در بهت فرو برد که چنین چیزی تا کنون در سریال های ایرانی مشاهده نشده است.
در قسمت دوم سریال قورباغه چه گذشت؟
قسمت دوم سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی و تهیه کنندگی علی اسدزاده دوشنبه ۸ دی ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
در خلاصهی داستان این قسمت آمده است: «پدرم همیشه میگفت تو هزار تا جون داری. فکر نمیکنم کسی به اندازه من، مرگ رو به چشم دیده باشه...»
در قسمت دوم ماجرای رامین، جواد و فرید کمی پیشتر میرود. بعد از این که فرید به رامین، جواد و خودش شلیک میکند. رامین چند ساعت بعد خود را غرق در خون خود و دوستانش مییابد. آدمهای نوری که رامین را زنده میبینند با تیری در قلبش او را خلاص میکنند، اما اختلالی مادرزادی سبب میشود تا رامین از گلولهی دوم نیز جان سالم به در برد.
از این جاست که وارد زندگی سروش میشویم. شکارچی سگهای ولگرد اطراف کهریزک که بعد از شلیک اشتباه به یک مرد و کشتن او مجبور میشود پسر بیمار او را سرپرستی کند. این همزیستی اجباری زندگی هر دوی آنها را دستخوش تغییرات اساسی میکند. آنها پس از مدتی خلافهای خرد با نوری آشنا میشوند و حالا بازوهای اجرایی او برای ارتکاب هر گونه جنایت اند.
همهی آن چه در پایان قسمت اول به نظر میرسید که خواب و خیال رامین است در قسمت دوم مشخص میشود که واقعیت دارد. نوری قدرتی عجیب دارد (نوید محمدزاده) که میتواند روی آدمهای مقابلش تاثیر گذارد و آنها را به فرمان خود در آورد. رامین با اختلالات فیزیکی بدنش از گلولههایی که میخورد جان به در میبرد. سروش مردی را به جای یک سگ هدف گلوله قرار میدهد و برای آزاد شدن تصمیم میگیرد که با پسر مقتول زندگی و از او مراقبت کند.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی قسمت دوم سریال قورباغه
تصادف پشت تصادف و استثنا پشت استثنا چرخ روایت قورباغه را به حرکت در میآورد. قورباغه تجربهی جدیدی در فضای فیلم و سریال سازی ایرانی است. فضایی که چه سازندگان و چه مخاطبانش خیلی تمایلی به این گونه داستان پردازیها ندارند و ترجیح میدهند که در فضای قصههای با رگههای اجتماعی شان بمانند.
طبیعتا بسیاری از حرف و سخنها و نظرات تا مدتی پیرامون امکان پذیر بودن یا نبودن اتفاقات سریال خواهد چرخید. اگرچه در سکانسهایی مانند صحنه سازیای که برای قتل انجام میدهند ایراداتی وارد است و اگر پروندهی این قتلها بدون توجه به رد خونها در ماشین پی گیری شود اشتباهی اساسی در این سکانس محسوب میشود. اما در کلیت ماجرا قدرت رمز آمیز نوری یا خوش شانسیهای رامین به روایت قورباغه ابعاد جذابی میدهد که پیش از این در سریال ایرانی دیگری ندیده ایم.
در همین قسمت دوم سریال باید به ساخت موسیقی و طراحی صداهای فوق العادهی بامداد افشار اشاره کرد. او که سابقهی دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را برای فیلم پوست از جشنوارهی فیلم فجر دارد، با کارش در قورباغه به طور حتم جزء نقاط قوت سریال محسوب میشود.
قورباغه اگرچه با قدرت داستان خودش را شروع کرده است، اما برای قضاوت در بارهی آن زود است و باید به انتظار نشست و مشاهده کرد که قسمتهای آیندهی آن چه سرنوشتی به خود میگیرند.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: الهام خلیلی خو