هنر آواز ایرانی بازتاب درون فرد خواننده است در پیوند شعر و موسیقی،که کلام با نوا ترکیب میشود.آگاهی داشتن به روانشناسی ردیف موسیقی آوازی ایران یکی از ارکان اصلی موسیقی کلامی محسوب میشود ،که هر آهنگساز و خواننده بایستی آگاهی لازم از این بعد را دارا بوده تا بتواند درراستای اجرای عملی موسیقی قدم مثبت و صحیح بردارد.
مطالب مرتبط : نقش حافظ در موسیقی ایرانی
نقش موسیقی بر هنر ایران
هنر موسیقی از زمان پیدایش انسان همراه و همزاد بشر بوده و اثرات آن برتمامی آثار وجودی جوامع بشری به خوبی مشاهده و نمایان است. موسیقی علاوه بر تاثیرات عرفانی، فرهنگی و اجتماعی از زمان پیش از اسلام تاکنون تاثیرات شگرفی بر نحوه بوجود آمدن فضاهای جدید بوده است.بشر با درک زیبایی از طبیعت الهام گرفت و با تقلید از اشکال و آهنگهای طبیعی، هنر را یکی از عوامل مهم ابراز احساسات و بیان زیبایی است، به وجود آورد و آن را به صورتهای گوناگون منعکس نمود. انسان، انفعالات درونی، احساسات و متأثرات خود را به وسیله حرکات و کلمات که مناسب ترین وسیله، برای بیان هیجانات است.
مطالب مرتبط : فلسفه موسیقی کرمانجی
نیاز موسیقی ایرانی چیست؟
موسیقی دوران ساسانی، به نوعی موسیقی که با دست اجرا می شود، اشاره می کند.دستگاه را به معنای وسیعتر می توان به راژمان (System) تعبیر کرد. چه از این حیث نیز موسیقی ایرانی به راژمان کامل یونانی شباهت دارد که در موسیقی قدیم یونان شامل دستگاههای دورین، فریژین، لیدین و ملحقات آنها مانند هیپودورین و هیپوفریژین و غیره بوده است.یک دستگاه موسیقی از نظر قالب، قطعه ای کامل است و مانند سونات و سنفونی دارای قواعد و قسمتهای مختلفی است که با ساز و آواز اجرا می شود.در موسیقی غربی، معمولآ قطعاتی که به وسیله ساز یا ارکستر نواخته می شود با موسیقی آوازی فرق دارد. اما در دستگاه موسیقی ایرانی، آواز قسمت اصلی و مرکزی موسیقی است و قسمتهای پیشین آواز(پیش درآمد و چهار مضراب) و قسمتهای بعدی آواز(تصنیف و رنگ) در حقیقت به طور مقدمه یا خاتمه موسیقی، به آن بستگی دارد.موسیقی سنتی ایران دارای هفت دستگاه و پنج آواز است که از متعلقات و ملحقات آن شمرده می شود. از این آوازها چهار آواز متعلق به دستگاه شور، ویک آواز متعلق به دستگاه همایون است.
تکنوازی یکی از ارکان موسیقی اصیل ایرانی است و از دیرباز مورد توجه نوازندگان و مخاطبان موسیقی بوده اما این روزها حال و اوضاع خوبی ندارد و به سان گذشته به آن توجه نمیشود. این بخش مهم از موسیقی در دورههای مختلف تاریخ معاصر با فراز و نشیب همراه بوده که دوره اوج آن احتمالاً به دهههای 40، 50 و 60 بر میگردد و حالا شاید دوره نشیب خود را طی میکند.
تکنوازی در موسیقیهای دیگر هم متداول است و شیوهای است که در موسیقی هنری و غربی به عنوان سولو شناخته میشود و در آن شخص سولیست اقدام به تکنوازی میکند. تکنوازی یک شیوه انفرادی در اجرای موسیقی است که در آن یک نوازنده تمام بار نوازندگی را به دوش میکشد و باید فشارهای روانی اجرا را به تنهایی متحمل شود. نوازنده بر روی صحنه اجرای تکنوازی، خودش است و خودش. این کار اعتماد به نفس بالایی میخواهد و مهارتی ویژه در زمینه تسلط به دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی دارد.
نداشتن اعتماد به نفس، نداشتن مهارت کافی در تکنوازی و عدم توانایی کنترل صحنه شاید در کمتر شدن اجراهای تکنوازی نقش داشته باشد ولی دلیل اصلی آن احتمالاً به کم حوصله شدن مردم بر میگردد. در عصر حاضر که عصر تکنولوژی است، همه چیز به سرعت اتفاق میافتد و حتی تایم موسیقیهای تولیدی هم به ناچار کوتاه و کوتاهتر شده است چون مخاطب میخواهد خیلی سریع به هدفش که لذت رسیدن است برسد، در نتیجه برای نوازندگیهای طولانی و تکنفره وقت کمتری میگذارد و توجهش بیشتر به اجراهایی جلب میشود که در آن قطعات بیشتری با تایمهای کوتاهتر اجرا میشود. با این حال باز هم نمیتوان دلیل قطعی افول تکنوازی را در کم حوصله شدن مخاطب عنوان کرد و حتماً دلایل دیگری هم به این اتفاق دامن زده است.