پنج شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۵۳

جنایت، بی‌مکافات!

جنایت، بی‌مکافات!
‏بارانِ زشت‌ترین تهمت‌ها و هجمه‌ی همه‌جانبه‌ی قبیله‌ی اصلاح‌طلبان، به خانواده‌ی مقتول مجال نداد که حتی تا رای قطعی صبر کنند. و شاید چه بهتر! عزیزت را مظلومانه و بی‌گناه بکشند، فاحشه و جاسوسه و مهدورالدم بخوانند و تازه اگر بنای بر تقاص بود، نیمه‌انسان بدانند و نیمی از پولِ دیه را طلب نمایند!

تلخ‌ترش این‌که آن‌قدر که زنانِ این جامعه، نادیده و نشناخته میترااستاد را با حدس‌ها و حسادت‌ها و تهمت‌ها و توهین‌هایشان به لجن کشیدند، مردها چنین نکردند. آن‌قدر که دختران تحصیلکرده‌ی شمال‌شهرنشین برای محمدعلی‌نجفی غش و ضعف رفتند و در باب تحصیلات و نبوغ و شخصیت و مهربانی و متانت او یاوه‌ها بافتند، کدام مرد عامی و روستایی چنین کرد؟

پشتِ ظاهر این شادی همگانی از رهاندنِ قاتل، پیشاپیش این تصوّر پنهان است که زن در هرصورت فریبکار و گناهکار است و مرد درهرحال فریب‌خورده و جایزالخطا. و می‌دانی؟ جامعه‌ای که چنین آبروی یکی  را با دندان می‌درد و گناه دیگری به دیده‌ی اغماض، خطاپوشی می‌کند، هزارسال دیگر هم راهی به رستگاری ندارد و خاصه زنان آن تا ابد توسری‌خور می‌مانند!

آیا باید قاتل را به دار می‌آویختند؟ چه پرسش خنده‌داری! کدام از ما انتظار داشت مجرمی را که با نوشیدنی و احترام و لبخند و دست به سینه در رمضانِ آگاهی تهران پذیرایی شده و پرونده‌اش مثل باد از آگاهی به دادسرا و از آنجا به دادگاه فرستاده و سر و ته‌اش را هم آورده‌اند، قصاص شود؟ پشتِ او چاهی از ثروت و کوهی از شهرت و گردانی از روزی‌نامه‌نویسان و لشکری از عوام‌الناس ایستاده بودند و در پس جنازه زن، پسرکی بود نوجوان و دیگر هیچ. نهایت توقع این بود که برای رهایی آن پیرمرد هوس‌باز، چندسالی مراعات و صبوری کنند تا کفنِ خونینِ زنی جوان و ناکام خشک شود، که آن‌هم  زهی خیال باطل!

حسین دهباشی

 

بیشتر بخوانید

بعد از بخشش چه حکمی در انتظار نجفی است؟