محور اصلی این سریال داستان زندگی جوانی به نام امیرعلی (محمد صادقی) اســت که به دلیل عدم توانایی در پرداخت بدهی مالی به زندان میافتد. پس از آزادی ســراغ دختر مورد علاقه خود الناز با بازی میترا رفیع میرود که دختری متمول اســت. پدر او مهرداد (مهدی سلطانی) مانع از ازدواج اســت که البته در این مسیر چند اتفاق دیگر هم رخ میدهد. رقبای امیرعلی که در شرکت مهرداد هستند، با دسیسه یک قتل را گردن او میاندازند. امیرعلی در زندان است، اما ذرهای از عشق میان او و الناز کم نشده.
سپند امیر سلیمانی
سپند امیرسلیمانی، بازیگر سریال «بی همگان» بیشتر از اینکه به فکر موفقیت این مجموعه باشد، این روزها حال خوب و آرامش را برای مردم کشورش آرزو می کند. او می گوید: باید کمی زمان بدهیم تا بتوانیم «بی همگان» را قضاوت کنیم اما در شرایطی که اوضاع پیچیده است، گرفتن یا نگرفتن سریال اولویت ندارد و مهم حال خوب مردم و آرامش است.
این بازیگر درباره حضورش در سریال «بی همگان» گفت: کمی باید بگذرد تا سریال را قضاوت کنیم. من به عنوان بازیگر از کار راضی ام ولی به هرحال اتفاقاتی در پروژه افتاد مثل فوت بازیگرمان (زهره فکور صبور) و تغییر کارگردان که طبیعتا برایمان دشوار بود. برای خود من شخصا باید کمی بگذرد و زمان داده شود تا بتوانیم نتیجه ای از کار بگیریم.
وی سپس در واکنش به این جمله که سریال «بی همگان» در شرایطی روی آنتن رفت که ممکن است آنطور که باید و شاید دیده نشود، چنین اظهار کرد: امیدوارم مردم کار را ببینند و دوست داشته باشند اما قبل از اینکه «بی همگان» برایشان کار خوبی باشد، اول امیدوارم و آرزو می کنم مردم به تماشای تلویزیون برگردند؛ چون متاسفانه بیننده تلویزیون کم شده است.
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داستان سریال «بیهمگان» مصداق بارز این مصرع از غزل مشهور مولاناست: بیهمگان به سر شود بی تو به سر نمیشود. هم میتوان گفت منظور همان وجود مقدس الهی است که اصل هستی و مرکز دایره آفرینش است و بدون او بنده هیچ است، امیرعلی قطعاً اگر اعتقادات قوی و توکل نداشت در کوران حوادث تلخ زندگی تسلیم میشد.
بازیگران مشترک با سریال افرا
تعدادی از بازیگران سریال افرا و بی همگان مشترک هستند. این اتفاق شاید در نگاه اول کاملا طبیعی به نظر برسد اما وقتی می بینیم این بازیگران مشابه همان نقش ها را تکرار کرده اند جای انتقاد به وجود می آید.
محمد صادقی در سریال افرا پسری نخبه اما بی پول بود که عاشق دختری پولدار شده بود. او در نقش امیرعلی در سریال بی همگان نیز نقشی مشابه را برعهده دارد. او بار دیگر جوانی باهوش و نخبه است که وضع مالی خوبی ندارد و همین شرایط مالی باعث شده در رسیدن به عشقش با مانع مواجه شود.
این بار هم مانند سریال افرا نقش پدر دختر مورد علاقه امیرعلی بر عهده مهدی سلطانی است. این بزگیر نیز در سریال افرا نقشی مشابه سریال بی همگان را برعهده دارد؛ مردی کارخانه دار و مغرور که در افرا نسبت به خواسته های پسرش بی تفاوت بود و این بار با خواست دخترش الناز با بازی میترا رفیع سرسختانه مخالفت می کند.
بیشتر بخوانید:
نسرین بابایی نیز در هر دو مجموعه بازی کرده است. این بازیگر گیلانی که با سریال وارش بسیار شناخته شد در افرا و سریال بی همگان نقش هایی تقریبا مشابه برعهده دارد. زنی ساکت و آرام و مادری دلسوز که البته چندان قوی نیست و بیشتر شاهد انفعال او در برابر حوادث زندگی هستیم.
نقد فنی سریال
جدا از فضای عاشقانهای که بر داستان حاکم است و نخ تسبیح این قصه است ما درگیر دو خانوادهی متفاوت هستیم که دو پدر با طبقات و جایگاه اجتماعی مختلف در آن حضور دارند و هر کدام موثر بر آنچه در قصه اتفاق میافتد سعی بر این دارد که منویات مد نظرشان را در مدیریت اعضای خانواده خرج کنند.
اگر به تعاریفی که از هر دو کاراکتر پدر در کاراکتر «بی همگان» وجود دارد دقت کرده باشید به این نکته میرسید که هر دو در لحظاتی از زندگی و تصمیم هایشان دچار هامارتیا (اشتباه دراماتیک) میشوند، اما مسیر هر دو اشتباه متفاوت و نحوه مدیریت آن متفاوتتر است.
اگر در ساخت سریال «بی همگان» در مقام اول به فیلمنامه نگاهی جدیتر داشته باشیم مشخص است که نویسنده در خلق شخصیتهای سریال به دنبال دو جنس خانواده گشته است؛ که هریک در شرایط بحران مدیریتی مدل خودشان را دارند و البته در جایی که چالشها به یکدیگر در میآمیزد با سبک خودشان به ماجرا ورود میکنند.
ما در سریال «بی همگان» انسانهای فرازمینی نمیبینیم گویا برشهایی از زندگی قابل باور برای مخاطب در سریال چیدمان شده است و شخصیتها بر اساس آنچه مدام درکنارمان اتفاق میافتد طراحی شده اند و در کارگردانی و تولید هم شاهد این هستیم که رگههایی از زندگی موثر بر باور مخاطب بر کلیت کار حاکم است و به همین دلیل است که روابط و محصول آن حوادث آن قدر قابل لمس است که هر تماشاگری با هر ایده و جایگاهی میتواند خودش و اطرافیانش را در سیر قصه پیدا کند و حس همذات پنداری برگ برنده موفقیت هر درام است شکل بگیرد.
سریال در بیان ناهنجاریهای روابط عاشقانه دو جوان قصه جسور عمل کرده است و جدا از برداشتهای شخصی هرگز به سمت شعار زدگی نرفته است که میتواند نقطه قوت یک اتفاق نمایشی در این ژانر باشد.
جمع بندی
در پایان باید گفت «بیهمگان» یک درام خانوادگی است که گرچه با داستانی تکراری و تلخ و کشدار آغاز شد اما توانست در ادامه با محوریت قرار دادن زندگی جوانان و پرداخت به مسائلی چون نقد رانت و رانتخواری و مفاسد اقتصادی، نقد پولهای شبهه دار و حرام، توجه ویژه به تولیدات دانشبنیان بهعنوان راه برونرفت از فشار تحریمها و بیان موانعی که بر سر راه جوانان خلاق و کارآفرین است، مخاطب تلویزیون را با خود همراه سازد.