سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۵:۵۵

سواستفاده یک شرکت آرایشی از نام هوشنگ ابتهاج

سواستفاده یک شرکت آرایشی از نام هوشنگ ابتهاج
یک شرکت تبلیغاتی در حراج یکی از لوازم آرایشی خود از نام امیرهوشنگ ابتهاج ،شاعر بلندآوازه ایرانی که چندی پیش چشم از جهان فروبست، سود استفاده نمود.

به گزارش تیتربرتر ؛ یکی از فروشگاه های آنلاین ایرانی در صفحه مجازی خود با انتشار تصویر یک کالا (سایه چشم) و اعطای کد تخفیف با نام کوچک ابتهاج (هوشنگ "hooshang") 70 درصد تخفیف بر روی کالا اعمال می کند.

به نظر می‌رسد سازندگان این تبلیغ در عین حال هم از نام یک شاعر برجسته و هم از اعتبار یک شرکت استارتاپی سوء استفاده کرده‌اند و یک تبلیغ جعلی ساخته‌اند، شاید هم به‌دنبال ایجاد یک موقعیت طنز بوده‌اند. این در حالیست که این شرکت اذعان داشته که این تبلیغ متعلق به آن ها نبوده است. باید توجه داشت که جرم استفاده از علامت تجاری دیگری بنا بر اصول کلی صلاحیت در امر کیفری در صلاحیت دادگاهی می باشد که جرم در حوزه آن دادگاه اتفاق افتاده است. اما با توجه به اینکه رسیدگی به این جرایم تخصصی می باشد، با توجه به ماده ۱۷۹ آیین نامه اجرایی قانون ثبت اختراعات، طرح های صنعتی و علائم تجاری در صلاحیت دادگاه های تهران می باشد.

سو استفاده یک شرکت تبلغاتی از نام هوشنگ ابتهاج
سو استفاده یک شرکت تبلغاتی از نام هوشنگ ابتهاج

 

این در حالی است که پیش از این، در مردادماه ۱۳۹۹ یلدا ابتهاج، فرزند این شاعر، در جریان انتشار و دست به دست شدن یک متن جعلی منسوب به امیرهوشنگ ابتهاج، متن مسئله‌ای بحث‌برانگیز را مبنی بر این‌که "فردوسی تکلیف پر سوم را مشخص نکرده" مطرح می کند؛ نسبت به تجارت با نام و عکس پدرش هشدار داده و در بخشی از آن نوشته بود: «این روزها بیش از حد، نقل قول و سخن از قول شاعران و نویسندگان، به جعل دست به دست می‌شود. هر شاعری کتابی دارد و نوشته واقعی اهل کتاب سند است، نه این نقل‌قول‌های ساختگی و جعلی. هر مخاطبی که خود در انتشار این گفته‌ها نقش دارد و حتی صفحات جعلی با نام و عکس این افراد شناخته شده را به اصل می‌گیرد، خود در این خطا سهم بزرگی دارد. این روزها نوشته‌ای از قول سایه از پر سوم در شاهنامه دست به دست می‌شود که به صراحت اینجا می‌نویسم #جعلی ست. گفته‌های ایشان فقط سروده‌هایشان است که در کتاب‌هایشان چاپ شده است. کپی برابر اصل نیست. با نام و عکس سایه و دیگر بزرگان تجارت نکنید! هر فردی دارای صورتی‌ست و عکسی. با عکس دیگران صفحه نسازیم. خود واقعی خود باشیم!»

مطالب مرتبط :

هوشنگ ابتهاج

امیرهوشنگ ابتهاج در تاریخ 19 مردادماه 1401 بر اثر نارسایی کلیه و کهولت سن در سن 94 سالگی چشم از جهان فروبست. رضاحمیدی، کارشناس مسائل فرهنگی و ادبی، اظهار داشت: "پیکر استاد امیر هوشنگ ابتهاج روز جمعه ۲۸ مرداد با تشییع مردم فرهنگ دوست و ادب پرور ایران اسلامی در باغ محتشم رشت آرام می‌گیرد. پیکر استاد ابتهاج چهارشنبه به ایران منتقل و پنجشنبه از کنار درخت ارغوان واقع در میدان فردوسی تشییع و سپس به رشت انتقال داده شده و جمعه صبح در باغ محتشم این شهر بخاک سپرده می‌شود."

گفته می‌شود که دلیل نفوذ اشعار ابتهاج در میان طبقات مختلف اجتماعی چند نسل گذشته و امروز، توسل خوانندگان موسیقی به اشعار اوست. این جمله ادعای بی‌راهی نمی‌نماید اما باید بر این گفته افزود که تسلط، مهارت و شناخت ابتهاج بر موسیقی چنان است که با اشعارش بارها به موسیقیدان‌های ایرانی سرشناسی چون محمدرضا شجریان و لطفی و... جهت واقعی را نمایانده است. این کار او تنها از طریق همان شعر صورت پذیرفته است. نه از طریق زد و بند و نصیحت و نقد و غیره.
روزنامه اعتماد نوشت: «هیچ‌ سخنی بالاتر از سخن استاد شفیعی کدکنی نمی‌تواند اوج هنر و توانایی هوشنگ‌ ابتهاج را نمایان کند. استاد کدکنی می‌گوید: «ابتهاج تکه‌ای از حافظ است که به دوران ما پرتاب ‌شده.» علاقه‌مندان استاد ابتهاج می‌دانند که او در روز ششم اسفند پا به جهان خاکی گذاشته و تقریبا می‌توان گفت کل عمر پرثمر خود را صرف اعتلای ادبیات فارسی کرده است. از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح غزل‌های حافظ است. این اثر با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین‌ بار در سال ۱۳۷۲ از طرف نشر کارنامه به ‌چاپ رسید. بار دیگر نیز با تجدید نظر و اصلاحات جدید منتشر شد. سایه سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرد. این کتاب حاصل تمام آن تلاش‌ها و زحمات است که در مقدمه آن را به همسرش آلما پیشکش کرده‌ است. شاعری چون سایه همواره خود را جزیی از مردم دانسته و این همگامی گاه با روند ادبی جامعه هم پیوند خورده است. شعرهای نوی سایه گرچه به لحاظ مضمون در ردیف همان نگرش همیشگی‌اش یعنی لذت‌بخشی در کنار فهم نکات ظریف قرار می‌گیرند. در پایان یکی از سروده های ایشان را می خوانیم:

«آفتابا چه خبر؟
این همه راه آمده‌ای
که به این خاک غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سر راه؟
مثل من پیر شده ست؟
چه به او گفتی؟
او با تو چه گفت؟
نه، چرا می‌پرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهی است که او خاموش است
آشنایان زبانش همه رفته‌ند
ارغوان ویران است
هر دومان ویرانیم»
روحش شاد و یادش گرامی

آنچه دیگران می خوانند :