به گزارش تیتربرتر؛ سرقت از علی دایی در حوالی محل کارش در زعفرانیه تهران در حالی که دخترش نورا همراهش بوده است؛ خبرساز شد.
جزییات زورگیری از علی دایی
فیلم لحظه سرقت از علی دایی حاوی تصاویر شوک برانگیزی است.ویدئویی که نشان میدهد اسطوره فوتبال ایران در آن لحظات سعی داشته از فرزندش مراقبت کند.
دایی در آن لحظات البته که علاوه بر مراقبت از خودش باید از جان دخترش نورا نیز در برابر سارقی که با چاقو به سمت او حمله کرده بود نیز محافظت می کرد. قهرمان فوتبال ایران هرچند توانست خودش و فرزندش را از این مهلکه سالم خارج کند اما بی شک این سرقت می تواند تبعات ذهنی و روحی سختی نیز برای آنها داشته باشد.
این فیلم نشان می دهد که دو سارق برای سرقت از دایی در کمین بوده و او را زیرنظر داشتهاند. یکی از آن ها از موتورسیکلت پیاده شده و دایی که دست دخترش را گرفته و از اتومبیل پیاده شده را تعقیب و دیگری با موتور با فاصله حرکت می کند.
دایی از پشت فرمان به سمت راست میآید که دخترش را از ماشین پیاده کند که ناگهان سارق در نقطه کوراز پشت به او حمله می کند ، دایی سریع برمی گردد تا واکنش نشان دهد اما از طرفی باید دخترش را از مهلکه خارج کند، نورا به سمت خانه های کنار پیاده رو می دود و از صحنه دور می شود و دایی که غافلگیر شده با سارق که با چاقو به او حمله کرده درگیری کوتاهی پیدا می کند اما سارق تعادل او را بهم زده و می گریزد.
دایی بلند می شود و دنبالش می دود اما او سوار موتور شده و از صحنه فرار می کند. موضوعی که در مورد این سرقت وجود دارد این است که سارق از در زمان دزدی ماسک به صورت دارد هرچند شاید از طریق دیگر دوربین های کوچه بیشتر قابل شناسایی باشد.
سرقت از علی دایی شباهت زیادی به سرقتی داشت که در مردادماه سال گذشته از مسوت اوزیل و سئاد کولاسیناچ دو ستاره تیم فوتبال آرسنال منتشر شد که در لندن توسط دو سابق موتور سوار و با اسلحه سرد مورد حمله قرار گرفتند.
بنابر آنچه که به ورزش سه اطلاع داده شده بررسی این سرقت توسط نیروی انتظامی آغاز شده است.
اظهارات پلیس درباره نحوه سرقت از علی دایی
به دنبال اعلام سرقت گردنبند طلای علی دایی در منطقه زعفرانیه، سرکلانتر یکم پلیس پیشگیری تهران بزرگ توضیحاتی را در این خصوص ارائه کرد.
سرهنگ محمد کالوسی اظهارکرد: حوالی ساعت ۱۸ عصر روز چهارشنبه (۷ آبان ماه) علی دایی به همراه فرزندش در حال خروج از دفترکارش در خیابان آصف بود که ناگهان دو فرد سوار بر موتورسیکلت به او نزدیک شدند، گردنبند طلای او را به سرقت بردند و متواری شدند.
وی ادامه داد: دقایقی بعد از این سرقت و با اعلام موضوع به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، تیمی از ماموران در محل حاضر شدند و بررسی شواهد و اظهارات شاکی که علی دایی بود، پرداختند. طبق گفته او و بررسی تصاویر دوربین های در محل، دو نفر سوار بر موتورسیکلت از پشت به این فوتبالیست سابق کشورمان نزدیک شده و در عرض چند ثانیه گردنبند را از گردن آقای دایی کشیده و متواری بودند.
مطالب مرتبط:
سرکلانتری یکم پلیس پیشگیری تهران بزرگ درباره اینکه آیا دو سارق علی دایی را شناسایی کرده بودند یا خیر؟ گفت: با توجه به اینکه دو سارق از پشت به دایی و دخترش نزدیک شدند، به نظر نمی رسد که آنان از قبل شناسایی شده باشند یا حتی سارقان از این موضوع که از چه کسی سرقت میکنند، با خبر باشند و قصد قبلی درکار بوده باشد البته این موضوع در حال بررسی است و فعلا نمیتوان به شکل قطعی درباره آن اظهار نظر کرد.
ارزش گردنبند طلای علی دایی چقدر است؟
کالوسی درباره ارزش ریالی گردنبند علی دایی نیز اظهارکرد: ارزش گردنبند مسروقه به گفته علی دایی حدود ۸۰ میلیون تومان است اما نکته این است که متاسفانه گردنبند او کاملا نمایان و قابل رویت بوده در حالی که یکی از هشدارهای همیشگی پلیس این است که شهروندان اقلام و اشیای قیمتی خود را به نمایش نگذارند.
وی درباره وضعیت این پرونده نیز گفت: ماموران کلانتری اقدام به تشکیل پرونده کرده و با ثبت اطلاعات و مستندات، پرونده را برای رسیدگی تخصصی به پلیس آگاهی ارجاع داده اند.
واکنش ها به سرقت مسلحانه از علی دایی
این اولین باری نیست که از علی دایی دزدی میشود. یک بار منزلش را دزد زد و سال ۹۰ هم وقتی در جاده اصفهان-تهران تصادف کرد و بیهوش بود نوشتند که رندانی ساعت و پول و دلارهایش را دزدیدند. حتی ماجرای گردنبند طلایش هم تازگی ندارد. سال ۹۱ وقتی به بیمارستانی در فرمانیه میرفت، دو موتورسوار تقلا کردند تا گردنبند او را بدزدند. این بار اما موفق شدند، پیش چشم دخترش «نورا» او را پخش زمین کردند، گردنبند را دزدیدند و رفتند.
علی دایی نه اولین چهره مشهوری است که از او سرقت میشود و نه آخرین نفر. در همین ایران هم مال و منال عادل فردوسی پور را بردند و هم به احمدرضا عابدزاده پاتک زدند، هم کت و شلوار کیروش را قاپیدند و هم استوکهای جواد نکونام را! دایی فوتبالیست سرشناس و درخشانی بود که اتفاقاً نسل من هم به او افتخار کرد و هم حسابی از خجالتش درآمد. وقتی درجام جهانی ۲۰۰۶ یک ضربه سر را به بیرون از چارچوب دروازه آنگولا زد، عادل فردوسیپور که یکی از منتقدان زیرپوستی او بود گفت: «اگر دایی ۱۰ سال جوانتر بود این توپ را گل میکرد». ما ریزریز خندیدیم!
بنابر نوشته ورزش سه؛ انتقاد از دایی آن روزها روی بورس بود. بیشتر ما گمان میکردیم که علی دایی حق خیلیها را خورده است. از رضا عنایتی تا وحید هاشمیان و آرش برهانی و ... خیال میکردیم بازنشسته شود حریفانمان را پرپر میکنیم. گفتیم و نوشتیم که جاهطلب و دیکتاتور است. برانکو توی مشتاش است و اوست که ارنج میچیند و دوستانش را بازی میدهد و اصلاً فوتبال بلد نیست و دو تا روپایی نمیتواند بزند و شانسی توپهایش گل میشوند و یک تیر برق هم باشد این توپها به او میخورد و گل میشود و ...
ما به عادت شرقی از له کردن کسی که یک روز او را به عرش برده بودیم لذت میبردیم. خودش هم گاهی پاس گل میداد. با داد و فریاد، با اعتراض و چشم غره. لابد پیمانهاش پر میشد ولی ما میگفتیم حق ندارد، باید تحمل کند، ما او را ستاره و اسطوره کردهایم و ...
او اولین نفری نیست که طعمه زورگیرها میشود. همه اندازه دایی خوش شانس نیستند و گاهی با قمه و تیزی پاره پاره میشوند. این شکل سرقت خشونتآمیز اتفاق دردناکی است که تا مدتها اثر آن روی روان آدم میماند. یک گردنبند طلا احتمالاً پرکاهی است در میان خرمن داراییهای او و علی دایی برخلاف دانشجو و کارگری که گوشیاش را به همین شکل میدزدند و ورشکست میشود، بعید است غصهاش را بخورد اما نکته آزاردهنده برای من واکنش بسیاری از کاربران در شبکههای اجتماعی است. جایی که ریاکاری معمول ایرانی در پر کردن پرسشنامهها یا پیش چشم دوربین را کنار میگذارند و حرف دلشان را میزنند. اینجا برای کسانی که علاقهمند به شناخت جامعه هستند یک دانشگاه است.
برخی زیر ویدئوی ترسناک این زورگیری نوشتهاند «در جامعهای که گرسنه است دایی باید بداند که گردنبند طلای به آن بزرگی دزدها را وسوسه میکند، پس خودش مقصر است»، عدهای مزه پراندهاند و با لکنت زبان دایی شوخی کردهاند که «گلدنبندم لو دزدیدن»! و عجب استقبالی از آن شده!، برخی نوشتهاند نه تنها او را رئیس فدراسیون نکردیم که وسط خیابان مال و اموالش را دزدیدیم!، در مورد عدم امنیت در کشور و ... هم نظرهای زیادی نوشتهاند که اینجا قابل نقل نیست! البته که همدردی با او هم بسیار است اما انگار دل بعضیها هم خنک شده است. خوشحال شدن از اینکه حالا که من پول ندارم، بگذار از پولدارها هم بدزدند! خرمن سوخته، خرمن دیگران سوخته خواهد. لبخند زدن به زخم دیگران، پهن کردن فرض قرمز برای کسانی است که یک روز سراغ خود ما هم میآیند. با قمه یا بیقمه!
این ماجرا دو روز دیگر زیر یک خبر مرگ، دزدی، اختلاس یا یک مکافات دیگر دفن میشود و از یاد میرود اما حال همه ما بد است. چه ما که هر روز با این خشم اجتماعی چهره به چهره میشویم و چه علی دایی که احتمالاً این کامنتها را میبیند و داغش بیشتر میشود که چرا باید بخشی از جامعه آن قدر پر از کینه نفرت شده باشد که با زورگیر همدلی کند؟ و چه آنها را بیخ گوشش پچ پچ میکنند که برای چی موندی توی این کشور؟ برای چی در ورزقان و کرمانشاه پولت رو خرج میکنی که بعدش احضار بشی؟ برای چی هزینه بچههای بی سرپرست رو میدی؟ دست زن و بچه ات رو بگیر برو یه گوشه دنیا لذتت رو ببر. جایی که جلوی دخترت با قمه زنجیر گردنت رو ازت ندزدن و وحشت نندازن به جون خودت و خانواده ات؟! ول کن ...
گردآورنده: الهام خلیلی خو
آنچه دیگران می خوانند: