سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۵۱
در پی تحریم اقتصادی ترامپ:

چرا ترامپ جواب موشک ایران را با موشک نداد؟

در پی تحریم اقتصادی ترامپ:
ترامپ از مقابله نظامی با ایران سر باز زد، اما از یک گزینه روی میز باز هم استفاده کرد: تحریم.

به گزارش تیتربرتر، چهارشنبه گذشته، 19 ساعت پس از حمله بی‌سابقه ایران به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد، ترامپِ تروریست روبه‌روی دوربین‌ها قرار گرفت و به اظهارنظر پرداخت. فارغ از متنِ سخنان او، اساساً فرامتنِ این نشست یک پیام مهم به جهانیان مخابره کرد: «هیمنه آمریکا فروریخت».

ایالات متحده ــ و هر قدرت نظامی دیگری ــ اکنون از تهاجم نظامی به ایران عاجز است؛ نه الآن، که حتی از ابتدای انقلاب اسلامی نیز سربازهای پیچیده در زرورقِ آمریکایی که در پسِ توان تکنولوژیک و پروپاگاندای قدرتمند رسانه‌ای و سیاسی، محفوف و مستور بوده‌ و قدرتمند به‌نظر می‌رسیده‌اند، توانِ رویارویی مستقیم با ایران را نداشتند؛ که اگر جز این بود، لحظه‌ای درنگ در حمله به ایران، از سوی دستگاهِ محاسبه‌گر و دقیق استکبار بعید می‌نمود.

ایرانِ پس از انقلاب، به این دلیل ساده که «امنیتش را مردمی کرده»، سدی غیرقابل نفوذ است. مدل تهاجم آمریکایی‌ها را مثلاً در عراق ببینید؛ پس از 1. خلع سلاح عراق و 2. آتش بی‌امان موشکی و راکتی و تخریب زیرساخت‌های دفاعی، و 3. پروپاگاندای جدی رسانه‌ای، و 4. چند صد نفر را در فرودگاه بغداد هلی‌بورن کردند، و 5. آن چند صد نفر به‌همراه عناصر داخلی عراقی، مراکز حساس را به‌تصرف درآوردند و تمام!

خب، چنین مدلی در ایران جواب نمی‌دهد. ایرانی‌ها، در همان خونین‌شهرِ اول انقلاب، و در زمانی که ارتش ایران در حال بازیابی، سپاه ایران آفتاب و مهتاب ندیده، و مردمش در حیرانی تغییر ماهوی ناشی از انقلاب بودند، نشان دادند که چنین تهاجمی را منکوب می‌کنند؛ چه رسد به حالا که همه این سه جزء، سربند مقاومت چهل‌ساله، به بنیان مرصوص بدل شده است. و البته حالا یک چیز دیگر هم به آن «الگوی مردمی امنیت» اضافه شده است: توان تکنولوژیک! اکنون، ایرانی‌ها فقط دفاع نمی‌کنند، بلکه برایشان میسر شده هر هدفی را در شعاع 2000کیلومتری، بدون مزاحمت و رهگیری، و با دقت چندمتری منهدم کنند.

بیایید فکر کنیم که در اتاق آقای پرزیدنت، در آن 19 ساعت چه می‌گذشته است؛ با نگاه به حقایق بالا اقدام نظامی علیه ایران میسر نیست یا بسیار پرهزینه است، ضمن اینکه با هر اندازه بالا گرفتن جنگ، کفه به‌ضرر آمریکا و به‌خصوص به‌ضرر جناب پرزیدنت (که در انتخابات قبل، با شعارهای ضدجنگ رأی آورد) سنگین خواهد شد، پس گزینه نظامی منتفی است، و حتی بلوف برای این اقدام نیز در برابر ایرانی‌های زخم‌خورده، که گفته‌اند «از همه منطقه بیرونش می‌کنند» خردمندانه نیست. جناب پرزیدنت، از این زاویه تنها می‌تواند، و باید، با «کوچک‌نمایی شکست»، خیلی آرام از کنار این صحنه عبور کند؛ و عبور کرد!

اما در عین حال، با نگاه به نقطه ضعف ایرانی‌ها، تهدیدی کرد که قابل انجام بوده و هست. او گفت: «همزمان با بررسی گزینه‌ها در مواجهه با تهاجم ایران، تحریم‌های بیشتر را علیه آنها اعمال می‌کنیم». چرا آمریکا در صحنه نظامی شکست قطعی می‌خورد و مضحکه خاص و عام و خودی و ناخودی می‌شود، اما در جنگ اقتصادی آنچه را خواسته، تا حدی به کرسی نشانده است؟ این مسئله در سطوح گوناگون قابل بررسی است.

یشتربخوانید:ما در عملیات موشکی دنبال کشتن کسی نبودیم

الف. سبک زندگی

اولین و شاید سطحی‌ترین، و نیز قابل رفع‌ترین مسئله، سبک زندگیِ مسرفانه و گردش معیشتی نادرست ما مردم است، که ریشه در مشکلات فرهنگی‌مان دارد، ملتی که بسیار مسرفانه زندگی می‌کند، برای مثال به‌اندازه چین و در بخش خانگی همتراز با کل اروپا گاز مصرف می‌کند، یا سالانه 15 میلیارد دلار از محصولات غذایی‌اش را دور می‌ریزد، حتماً در برابر هر سیاست انقباضی کم‌طاقت خواهد بود.

ب. ساختار دولت

موضوع بعدی «ساختار غیرمولد» دولت است. ساختار تصمیم‌گیری اقتصادی کشور ــ خصوصاً به این دلیل ساده که از منبع نفت ارتزاق می‌کند ــ به فعالیت‌های بخش خصوصی وقعی نمی‌گذارد، و به‌دنبال همین اشکال بزرگ، بخش «جمهورِ» اقتصاد، جز بخش‌های کوچکی، تقریباً تعطیل یا رو به افول است.

این اشکال اساسی در تمام شئون اقتصادی دولت ــ از بودجه تا حسابرسی ــ کاملاً عیان و قابل ردگیری است. کندی اقدامات، صلب بودن و مقاومت در برابر تغییر، ضعف در بخش نظارتی (چه اینکه نیازی به این مهم نیست!)، رانتی بودن خیلی از بخش‌ها و مسابقه در تخصیص منابع (که در فصل تدوین بودجه عیان‌تر می‌شود، و بعضاً در مرحله بعدی با رشوه و فساد در تخصیص این منبع بادآورده در زیرشاخه‌های دولتی ادامه می‌یابد) و هزار مشکل فزاینده دیگر، همگی از منشأ همین بنیان‌سازی کج (وابستگی صدساله به نفت)، ایجاد شده است. البته اشکالات کوچکتر دیگر هست که می‌گذاریم و می‌گذریم.

یشتربخوانید: موشک‌های شلیک شده به عین‌الاسد

ج. انفعال در برابر پروپاگاندای تحریم

گذشته از این اشکالات، تاب‌آوری اقتصاد بزرگ و متنوع و بنیه‌دارِ ایران، ظرفیت‌هایی را فراهم می‌آورد که ایستادگی قطعی و موفق در برابر تحریم‌های خارجی را  میسر و ممکن می‌سازد؛ لکن، متأثر از پروپاگاندای دستگاه رسانه‌ایِ غرب، هستند وادادگانی که پیچ‌های تعیین‌کننده در اقتصاد را با انفعال به دشمن بسپارند. ریچارد نفیو ــ طراح جوان تحریم‌های پیشین ایران ــ در اهمیت ادراک‌سازی و پروپاگاندا، در تأثیر تحریم‌ها معتقد است:

«هنگامی که یک کشور اعتراف می‌کند مشکل تحریم دارد، تقریباً نیمی از کار انجام شده است.»  هنر تحریم‌ها ص72     

و بسیاری از مسئولان ما معترف بودند!

کشور، نیازمند تیم حاکمیتیِ قابل و کارآمد در این زمینه است.

بیشتربخوانید:  انتقام خون سردار سلیمانی

د. تولید «علم اقتصاد» بومی

ما در استفاده از علم اقتصاد غرب‌پایه، موفق نبوده‌ایم و موفق هم نخواهیم بود، چه اینکه بنیاد علم اقتصاد غربی، در نگاه به «عالم هستی»، «انسان»، «ارزش‌شناسی»، و اساساً نوع کسب معرفت و «شناخت»، با فرهنگ بومی و دینی ایران اسلامی مباینت‌های بنیادین دارد. اینجا حوزه نبرد علم و دین است، که درباره آن کتاب‌ها نوشته شده است، خب، حالا که آن ملاط، برای نظم اجتماعی بومی ما قابل استفاده نیست، چه باید کرد؟

واقعیت این است که ما ــ با احترام به آرای بزرگان این حوزه ــ هنوز الفبای نظم اقتصادی بومی را طراحی نکرده‌ایم. اکنون تمدن‌سازی بومی در شاخه اقتصادی (و سایر علوم رفتاری)، نیازمند تولیدات اندیشه‌ای در حوزه‌های بنیادین شناخت و راهبری انسان دینی است.