طبق برخی آمارها، تنبلی ایرانیان بالاتر از متوسط جهانیست، به طوری که بر اساس آمارهای جهانی، ایرانیان بعد از اعراب و آفریقاییان جایگاه سوم تنبلی را در جهان به خود اختصاص دادهاند.
حسن قاضیمرادی نیز در کتابی با عنوان کار و فراغت ایرانیان به این مسئله پرداخته و در آن خاطرنشان میکند که «کار» و «تفریح» در بین ایرانیان، به شکل «زحمت» و «سرگرمیخواهی» نمود یافتهاست. از طرفی دیگر انتقادهایی به شیوه علمی به کار رفته در اینگونه پژوهش ها وارد شده است که تحلیل و استنتاج بر پایه داده های آماری پژوهش های انجام شده و حتی شکل، نحوه و نوع سوالات پرسیده شده را به چالش کشیده است.
اگر شما برای کارهایتان از خودتان علاقه نشان نمیدهید و مرتباً آن ها را به آینده موکول میکنید و احتمالاً انجامشان نمیدهید، با عرض معذرت یک انسان تنبل هستید! اکثر محققان هم بر این باورند که عدم فعالیت بدنی، به معنای تنبلی است.
بعضی از افراد معتقدند که عامل اصلی تنبلی، بی حوصلگی است و بعضی دیگر هم در مقابل میگویند تنبلی و بی حوصلگی در کنار همدیگر قرار دارند و نمیتوانیم دقیقاً بگوییم کدام یک باعث به وجود آمدن دیگری میشود. مهم نیست که تشخیص بدهیم کدام یک از این دو عامل بر دیگری مقدم هست. در واقع چیزی که برای ما اهمیت دارد این است که بتوانیم این تنبلی را از بین ببریم تا از مشکلاتی که ممکن است برای ما ایجاد کند جلوگیری کنیم. عقیده اصلی من این است که بی حوصله بودن باعث میشود تنبلی به دنبالش بیاید. در واقع شما زمانی که حال و حوصله انجام دادن کاری را ندارید به سراغش نمیروید و به این ترتیب تنبلی ایجاد میشود. پس مهم این است که ما بتوانیم عوامل بی حوصلگی را شناسایی بکنیم و برای هر کدام، یک راهکار مناسب پیدا کنیم.
ما هر روز تصمیم می گیریم تا تغییری ایجاد کنیم. از هر روز ورزش کردن گرفته تا هر شب مقداری مطالعه یا حتی ایجاد تغییراتی در سبک زندگی. قانون یک دقیقه یکی از روش هایی است که کمک می کند با تنبلی بجنگی و اهدافت را زنده نگه دارید و مهم تر از همه برای رسیدن به این اهداف تلاش کنی. ما این عادت بد را داریم که می خواهیم تغییرات بزرگ را در مدت کوتاهی به انجام برسانیم و فکر می کنیم مشکل از اراده امان است که اهداف بزرگی را به دوش می کشیم و نمی توانیم به سرانجام برسانیم در حالی که واقعیت چیز دیگری است؛ تو برای اینکه یک عادت را تغییر داده یا آن را جایگزین کنی لازم است عادت جدید را حداقل سه هفته تکرار کنی تا در ذهنت نهادینه شود به همین منظور در این مقاله قرار است با هم در مورد قانون یک دقیقه صحبت کنیم که به کمک آن می توانی عادت تنبلی را از روزمره هایت ریشه کن کنی.
قانون یک دقیقه
همانطور که از اسم این قانون پیدا است این روش بر پایه یک واحد کوچک زمانی استوار می شود. در اصل این روش در ژاپن برای تقریبا تمام مسایل کاری و زندگی شخصی مورد استفاده قرار می گیرد. این قانون می گوید که ما باید تغییرات را در بازه زمانی تنها یک دقیقه به زندگی هایمان وارد کنیم برای مثال اگر تصمیم داریم هر روز ورزش کنیم باید روزی یک دقیقه را به آن اختصاص دهیم، اما چیزی که مهم است این بوده که ما نباید حتی یک روز آن وظیفه را پشت گوش بیندازیم.
مطالب مرتبط : آثار تنبلی در کارهایمان چیست؟
از یک دقیقه به یک عمر
ضروری است زمانی که به انجام فعالیت جدید اختصاص داده ای به طور پیوسته افزایش پیدا کند. از یک دقیقه به پنج دقیقه. از پنج دقیقه به ده دقیقه و همینطور تا آخر. به طور ایده آل این قانون باید حداقل سه هفته متوالی به کار گرفته شود. این زمان برای تبدیل فعالیتی که در گذشته به طور کامل برایمان بیگانه بود به یک چیز آشنا کافی به شمار می رود. این چرخه می تواند ۲۱ روز به طول انجامد اما همیشه بستگی به آن مورد خاص دارد. برخی افراد برای تغییر آماده اند و می توانند به سرعت از سطحی به سطح دیگر بروند. در حالی که در مقابل افرادی نیز ممکن است به زمان بیشتری برای افزایش زمان فعالیت جدید نیاز داشته باشند چرا که ناخودآگاه در برابر هر گونه تغییر مقاومت می کنند.
قانون یک دقیقه برای کار هایی که چندان ما را جذب به شروع نمی کنند یا باعث می شوند احساس تنبلی کنیم مناسب است. این قانون برای انجام تمام کار هایی که دوست داریم آن ها را انجام دهیم کارگر است. بیایید از خودمان بپرسیم: با وجود روشی به این آسانی چرا یک بار آن را امتحان نکنیم؟
پس بیا با هم یک کاغذ و قلم برداریم و کار هایی که دوست داریم انجام دهیم یا عادت هایی که می خواهیم در آن ها تغییر به وجود اوریم یا از زندگی امان حذف کنیم را فهرست کرده و قانون یک دقیقه را روی آن ها اعمال گردانیم.
عواقب تنبلی چیست
از عواقب تنبلی، کاهش ارتباطات است. وقتی کاری به فرد تنبل واگذار میشود، آن را نیمه تمام رها میکند، اعتبار ارتباطی خود را از دست میدهد و دچار استرس میشود.
عوامل تنبلی چیست
عوامل گرایشی: مثل تمایلنداشتن به قبول زحمت یا ناراحتی، ترس از شکست، ترس از موفقیت، عزتنفس کم، افسردگی و خجالت و احساس مقصربودن.
موانع شناختی: مثل کافینبودن اطلاعات، مشخصنبودن اولویتها، تردیدداشتن، مطمئننبودن.
شرایط محیطی: مثل سردرگمی، نبود تشکیلات، سروصدا، فشار کاری بیش از حد، فعالیتهای بیش از حد، نبود ابزار لازم کار، دوستان و اقوامی که به شکلی به انجام کار کمک میکنند.
موانع جسمانی: مثل استرس، خستگی و بیماری.