پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۰۹ مرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۱۵
۱۲
۰
نسخه چاپی

خاطرات خواندنی حجتی‌کرمانی از فوتبال بازی کردن با آیت‌الله هاشمی و دیگر رفقا در زمین‌های اطراف قم

حجتی کرمانی گفت: من و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی از دوستان صمیمی ربانی‌ املشی بودیم. یادم هست آقای هاشمی توپی خریده بود و در روزهای تعطیل دسته‎جمعی با دیگر رفقا فوتبال می‎رفتیم.

حجتی کرمانی گفت: من و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی از دوستان صمیمی ربانی‌ املشی بودیم. یادم هست آقای هاشمی توپی خریده بود و در روزهای تعطیل دسته‎جمعی با دیگر رفقا فوتبال می‎رفتیم.

 

نشریه حریم امام نوشت: حجتی کرمانی گفت: من و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی از دوستان صمیمی ربانی‌ املشی بودیم. یادم هست آقای هاشمی توپی خریده بود و در روزهای تعطیل دسته‎جمعی با دیگر رفقا فوتبال می‎رفتیم.

حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد حجتی کرمانی از شاگردان برجسته امام خمینی به حساب می‌آید. وی به دلیل سابقه طولانی در مبارزه با رژیم پهلوی و همراهی با نهضت، و همچنین به خاطر تألیفات و مسئولیت‌های مختلف از جمله نمایندگی مجلس خبرگان رهبری چهره‌ای شناخته شده است. حجتی کرمانی این روزها در کنار نویسندگی، به عنوان معاون حقوقی روزنامه اطلاعات مشغول به کار است.ایشان و مرحوم آیت‌الله ربانی املشی از دوستان صمیمی و همرزم یکدیگر بوده‌اند و در این گفت‌وگو مثل همیشه ساده و بی‌آلایش به تناسب حال و حوصله‌ای که داشت برایمان از مرحوم ربانی سخن گفت.

ظاهراً رفاقت شما با آیتالله ربانی املشی، رفاقتی دیرینه بود؟

بله. دوستی بنده با مرحوم آقای ربانی املشی به سال 1333 که جوانی 20 ساله بودم، برمی‎گردد. من و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی از دوستان صمیمی ایشان بودیم. یادم هست آقای هاشمی توپی خریده بود و در روزهای تعطیل دسته‎جمعی با دیگر رفقا فوتبال می‎رفتیم.

در کجا فوتبال بازی می‎کردید؟

زمین‎های خاکی اطراف قم بود. آنجا می‎رفتیم. خلاصه عرض کنم رفاقت ما از همان موقع با آقای ربانی املشی شکل گرفت و با ایشان مأنوس شدیم.

وجه امتیاز ایشان بر سایرین چه بود؟ چون در جایی دیدم که شما فرموده بودید ایشان از ما بهتر بود.

آقای ربانی خصوصیتی داشت که به تبع آن در بسیاری از امور دیگر ممتاز و برجسته بود و آن این بود که در هر کاری که وارد می‎شد، به بهترین وجه ممکن از عهده آن کار برمی‎آمد و لذا در درس و بحث بسیار جدی، باهوش و مصمم بود. شجاعت او به‎گونه‎ای بود که دوستان مبارز ما را تحت تأثیر قرار می‎داد و به آن‎ها روحیه می‎داد؛ بنابراین شجاعتی عجیب داشت. به قدری مؤدب، متین، بخشنده و جذاب بود که همه را جذب خود می‎کرد. بنده خودم را از مریدان ایشان می‎دانستم و می‎دانم.

از دوران تبعید و زندان با ایشان خاطره‎ای دارید؟

بنده در ایام مبارزه چند جایی تبعید بودم؛ از جمله در سنندج. قرار بود از سنندج به جیرفت منتقل شوم. آقایان معادی‎خواه و سید هادی خامنه‎ای هم به آنجا تبعید شده بودند؛ چون تحت الحفظ نبودیم، خودمان باید می‎رفتیم. عازم کرمان بودیم که در میدان مهدیه تهران بازداشت شدیم و پس از چهل روز زندانی شدن ما را به جیرفت فرستادند. در آنجا با آقای ربانی املشی و آقای ربانی شیرازی تبعیدی بودیم؛ چون این آخرین تبعیدی من در زمان شاه بود و با دو ربانی همراه شده بود. خاطره آن کاملاً در ذهنم هست. 10 روزی در جیرفت بودیم که از طریق مرحوم آقای زواره‎ای که آن موقع وکیل زندانیان سیاسی بود، باخبر شدیم که بقیه ایام تبعید بخشیده شده است.

بنده شیرین‎ترین و بهترین خاطرات دوران مبارزه با شاه را از ایشان دارم. خاطره شیرین مهرماه سال 1354 را هرگز فراموش نمی‎کنم. در زندان بودیم که آقای ربانی املشی را برای ملاقات با همسرش به سالن ملاقات بردند. وقتی برگشت دیدم خیلی خوشحال است. پرسیدم: «چه شده؟» گفت: «خبر خوشی برایت دارم. مژدگانی بده تا بگویم.» خیلی مشتاق بودم که ببینم چه می‎خواهد بگوید. عرض کردم: «هر چه بفرمایید، می‎دهم.» ایشان فرمود: «خداوند به شما پسری مرحمت فرموده است.» بنابراین خبر تولد فرزند بزرگم (ابوذر) را از زبان مرحوم ربانی املشی شنیدم.

لینک کوتاه کپی لینک

 

نشریه حریم امام نوشت: حجتی کرمانی گفت: من و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی از دوستان صمیمی ربانی‌ املشی بودیم. یادم هست آقای هاشمی توپی خریده بود و در روزهای تعطیل دسته‎جمعی با دیگر رفقا فوتبال می‎رفتیم.

حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد حجتی کرمانی از شاگردان برجسته امام خمینی به حساب می‌آید. وی به دلیل سابقه طولانی در مبارزه با رژیم پهلوی و همراهی با نهضت، و همچنین به خاطر تألیفات و مسئولیت‌های مختلف از جمله نمایندگی مجلس خبرگان رهبری چهره‌ای شناخته شده است. حجتی کرمانی این روزها در کنار نویسندگی، به عنوان معاون حقوقی روزنامه اطلاعات مشغول به کار است.ایشان و مرحوم آیت‌الله ربانی املشی از دوستان صمیمی و همرزم یکدیگر بوده‌اند و در این گفت‌وگو مثل همیشه ساده و بی‌آلایش به تناسب حال و حوصله‌ای که داشت برایمان از مرحوم ربانی سخن گفت.

ظاهراً رفاقت شما با آیتالله ربانی املشی، رفاقتی دیرینه بود؟

بله. دوستی بنده با مرحوم آقای ربانی املشی به سال 1333 که جوانی 20 ساله بودم، برمی‎گردد. من و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی از دوستان صمیمی ایشان بودیم. یادم هست آقای هاشمی توپی خریده بود و در روزهای تعطیل دسته‎جمعی با دیگر رفقا فوتبال می‎رفتیم.

در کجا فوتبال بازی می‎کردید؟

زمین‎های خاکی اطراف قم بود. آنجا می‎رفتیم. خلاصه عرض کنم رفاقت ما از همان موقع با آقای ربانی املشی شکل گرفت و با ایشان مأنوس شدیم.

وجه امتیاز ایشان بر سایرین چه بود؟ چون در جایی دیدم که شما فرموده بودید ایشان از ما بهتر بود.

آقای ربانی خصوصیتی داشت که به تبع آن در بسیاری از امور دیگر ممتاز و برجسته بود و آن این بود که در هر کاری که وارد می‎شد، به بهترین وجه ممکن از عهده آن کار برمی‎آمد و لذا در درس و بحث بسیار جدی، باهوش و مصمم بود. شجاعت او به‎گونه‎ای بود که دوستان مبارز ما را تحت تأثیر قرار می‎داد و به آن‎ها روحیه می‎داد؛ بنابراین شجاعتی عجیب داشت. به قدری مؤدب، متین، بخشنده و جذاب بود که همه را جذب خود می‎کرد. بنده خودم را از مریدان ایشان می‎دانستم و می‎دانم.

از دوران تبعید و زندان با ایشان خاطره‎ای دارید؟

بنده در ایام مبارزه چند جایی تبعید بودم؛ از جمله در سنندج. قرار بود از سنندج به جیرفت منتقل شوم. آقایان معادی‎خواه و سید هادی خامنه‎ای هم به آنجا تبعید شده بودند؛ چون تحت الحفظ نبودیم، خودمان باید می‎رفتیم. عازم کرمان بودیم که در میدان مهدیه تهران بازداشت شدیم و پس از چهل روز زندانی شدن ما را به جیرفت فرستادند. در آنجا با آقای ربانی املشی و آقای ربانی شیرازی تبعیدی بودیم؛ چون این آخرین تبعیدی من در زمان شاه بود و با دو ربانی همراه شده بود. خاطره آن کاملاً در ذهنم هست. 10 روزی در جیرفت بودیم که از طریق مرحوم آقای زواره‎ای که آن موقع وکیل زندانیان سیاسی بود، باخبر شدیم که بقیه ایام تبعید بخشیده شده است.

بنده شیرین‎ترین و بهترین خاطرات دوران مبارزه با شاه را از ایشان دارم. خاطره شیرین مهرماه سال 1354 را هرگز فراموش نمی‎کنم. در زندان بودیم که آقای ربانی املشی را برای ملاقات با همسرش به سالن ملاقات بردند. وقتی برگشت دیدم خیلی خوشحال است. پرسیدم: «چه شده؟» گفت: «خبر خوشی برایت دارم. مژدگانی بده تا بگویم.» خیلی مشتاق بودم که ببینم چه می‎خواهد بگوید. عرض کردم: «هر چه بفرمایید، می‎دهم.» ایشان فرمود: «خداوند به شما پسری مرحمت فرموده است.» بنابراین خبر تولد فرزند بزرگم (ابوذر) را از زبان مرحوم ربانی املشی شنیدم.




+ 12
مخالفم - 4
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری