در اغلب اوقات اینطور به نظر می رسد که نقاط قوت خاصی در یک رابطه وجود دارد که سبب می شوند ما عاشق طرف مقابلمان شویم، اما این امر گر چه امکان پذیر است اما لزوما صحیح نیست. ما در اغلب اوقات مدت ها قبل تر از آنکه روح یا بدنمان متوجه شود به دام عشق گرفتار شده ایم اما خودمان از ان بی اطلاع هستیم.
قسمت جالب عشق این است که کم کم در درون وجودمان رسوخ می کند و زمانی پدیدار می شود که ما اصلا انتظارش را نداریم. همه ما تا کنون چنین احساس مشابهی را تجربه نموده ایم. در واقع همه ما زمانی احساس کرده ایم که حسی بیش از یک دوست ساده نسبت به طرف مقابلمان داریم. فرقی نمی کند که این جرقه ها و کشش ها زمانی که دو عاشق برای اولین بار یکدیگر را ملاقات می کنند نمایان شوند یا زمانی که مدت ها از دوستی آنها می گذرد و نسبت به هم احساساتی پیدا کرده اند زیرا، این احساس منحصر به فرد اولین نشانه ای است که می تواند نشان دهد فردی به دام عشق افتاده است.
شیفتگی
هنگامی که شما عاشق می شوید و فرد دیگری برایتان اهمیت پیدا می کند، همواره بدون اینکه بخواهید مدام به او فکر می کنید. پس باید بدانید وقتی که فکر کردن به فرد دیگری تمام ذهنتان را پر کرد و کنترل ذهنتان را به دست گرفت، این امر نشانه واضحی دال بر این است که به دام عشق افتاده اید.
در حالی که شیفتگی همیشه به این معنا نیست که شما به دام عشق افتاده اید، اما مسیری است که می تواند به عاشق شدن ختم شود.
بت سازی
هنگامی که ما در دام عشق طرف مقابل گرفتار می شویم می خواهیم تمام کارهایی را که او انجام می دهد همانند یک برده شایان ستایش، هیجان انگیز و منحصر به فرد بدانیم. این که او چگونه غذا می خورد و یا چگونه صحبت می کند، برای فردی که عاشقش شده جزو زیباترین کارهای عالم به حساب می آیند و از نظر ما هیچ کس مانند طرف مقابلمان نمی تواند این گونه غذا بخورد یا این گونه حرف بزند.
در این مرحله، علاقه شما به طرف مقابلتان در بالاترین حد خود است، و شما هر روز بیشتر و بیشتر در دام عشق فردی که با او در ارتباط هستید گرفتار می شوید بدون اینکه خودتان خبر داشته باشید.
صمیمیت
در حالی که بسیاری از افراد صمیمیت را در رابطه جنسی جست و جو می کنند، چنین عشقی به معنای چیزی فراتر از این مباحث است. صمیمیت عبارت است از داشتن احساس راحتی با طرف مقابل از هر نظری که فکرش را بکنید.
از آنجایی که شما می توانید در یک رابطه ی عاشقانه، علاوه بر روح، جسم خود را نیز به طرف مقابلتان نزدیک و نزدیک تر کنید، همان طور که در دام عشق فرو می روید، بی آنکه خودتان اطلاع داشته باشید هر دو به هم نزدیک و نزدیک تر می شوید. این ساختار مبتنی بر صمیمیت یکی از مهم ترین جنبه های سقوط در دام عشق است. این نقطه لحظه ای است که هر دو شما صادقانه با خود واقعی طرف مقابلتان که در پشت ماسک روزمرگی پنهان شده ارتباط برقرار خواهید کرد.
اعتیاد به عشق
اعتیاد به روابط عاطفی، برخلاف نام لطیفش، شکلی از اعتیاد است که ممکن است بسیار ویرانکننده باشد.
این شکل از اعتیاد به فراوانی در فیلمها و داستانهای بهظاهر عشقی به تصویر کشیده میشود. با توجه به نیاز طبیعی و فطری انسان به روابط اجتماعی و عاطفی و انتظار بروز پدیدهٔ عشق، بویژه در دورهٔ جوانی، گاهی تشخیص نمونههای اعتیاد به روابط احساسی و عاشقانه بسیار دشوار میشود.
افراد معتاد به روابط عاشقانه، درگیر روابطی میشوند که نهتنها از نگاه روانشناختی سالم نیست و برای فرد، شادی و تکامل عشق سالم را به همراه ندارد، بلکه در نهایت موجب آزار و زیانِ وی شده و بر کولهبار تجربههای طرد شدن، تنهایی و به عبارتی شکستهای عشقیاش اضافه میشود.
در حالت کلی، تقریباً در همهٔ انواع اعتیاد، فرد معتاد، عادت به فرارکردن از احساسات غم و غصه، خشم و تنهایی دارد.
بیشتر بدانید:امید؛ دوگانه کنش و انفعال
معتادان به روابط عاطفی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در واقع، آنها بر روابط عاطفی تمرکز میکنند تا از پرداختن به مشکلات و هیجانات منفی زندگی خودشان بگریزند.
معمولاً افرادی که در کودکی، از مهربانی و مهر کافی بهرهمند نبودهاند، در دام اعتیاد به روابط عاطفی گرفتار میشوند.
متخصصان بر این باورند که «خودکمبینی و کمبود عزتنفس» در افرادی که در کودکی مهر و محبت کافی دریافت نکردهاند، در بزرگسالی آنها را به وابستگی شدید و اعتیاد عاطفی سوق خواهد داد.
بسیاری از این افراد، در کودکی تنها گذاشته شده یا رها شدهاند و به همین دلیل، با تمام وجود میکوشند تا به روابط عاطفی خود «بچسبند» و از ترکشدن دوباره به هر قیمتی جلوگیری کنند. این افراد گاهی، در گرداب روابط عاطفی ویرانکنندهای میافتند، ولی به جهت ترس از ترکشدن و تنها ماندن، از تمامکردن این رابطه دوری میگزینند.
نشانه های اعتیاد به عشق
تنها در صورتی که توسط افراد دیگر دوست داشته و تأیید شوند، احساس خوبی نسبت به خودشان دارند. آرزوهای آینده برایشان، معمولاً آرزوهای شخصی خودشان نیست و وابسته به آرزو و هدف دیگران است؛ چراکه درواقع از طردشدن و خشم طرف مقابل نسبت به خودشان میترسند.
معمولاً میکوشند تا دیگران را کنترل کنند.
با تمامشدن یک ارتباط عاطفی، بلافاصله وارد رابطهٔ عاطفی دیگری میشوند.
چنانچه زمانی را دور از شریک عاطفیشان سپری سازند، دچار احساس گناه میشوند.
بودن در اجتماع و صحبت در مهمانیها بدون شریک عاطفیشان، برایشان دشوار است.
در دوران رشد، معمولاً احساس تنهابودن و دوربودن از پدرومادر و خانواده داشتهاند.
آنها قرابت و نزدیکی عاطفی یا صمیمیت را با شدت و افراط در رابطهٔ عاطفی اشتباه میگیرند.
دچار درد و خشم پنهانی هستند که معمولاً ریشه در ندیدن محبت کافی در کودکی دارد.
گاهی دچار انواع دیگر وسواس و اعتیادها نیز میباشند.
هنگام بروز مشکلات، نیاز بسیار شدیدی به روابط عاطفی یا جنسی حس میکنند و از این ابزارها برای تسکین دردهای عاطفی خود بهره میبرند.
ناتوان از ایجاد تمایز بین جذابیت ظاهری و عشق هستند؛ به همین دلیل همواره درگیر «عشق در نگاه اول» میشوند.
معمولاً از رشد و استقلال شریک عاطفی خود در هراساند و آن را تهدیدی برای رابطهشان میبینند.