کارما یا کَرمه که مفهومی در ادیان و فلسفه شرقی محسوب میشود، چگونه به فرهنگ عامه و جوامع سکولار غربی راه یافته است؟ و آیا برداشتهایی که این جوامع از کارما دارند، با مفهوم اصلی آن مطابقت دارد؟
امروزه مفهوم کارما چنان فراگیر شده است که حتی تأثیر آن را بر بیماران هم مشاهده میکنیم. بسیاری از افرادی که دچار بیماریهای خاص و سخت هستند، اعتقاد دارند در گذشته مرتکب اشتباه یا گناهی شدهاند و بیماری امروزشان عقوبت آن گناه است! گناهی که حتی ممکن است آن را به یاد نیاورند! به عبارتی، بسیاری از بیماران فکر میکنند گرفتار کارما شدهاند.
برخی افراد حتی از این هم فراتر میروند چنانکه در سال ۱۹۹۹ یک مربی فوتبال در انگلستان، به نام گلن هودل، به دلیل اظهار نظر توهینآمیزی که در یک مصاحبه، بر اساس برداشت خود از قانون کارما بیان کرده بود، از کار اخراج شد. این مربی که به تناسخ اعتقاد داشت گفت دلیل ناتوانیها و معلولیتهای جسمی و ذهنی مادرزادی، کارمایی است که افراد از زندگیهای قبلی با خودشان به همراه دارند. این اظهار نظر، چنان جنجالی به پا کرد و فشار افکار عمومی تا اندازهای شدید بود که انجمن فوتبال مجبور شد گلن هودل را اخراج کند.
کارما چیست؟
گفتیم که مفهوم کارما در باور عامه مردم، به ویژه در غرب، به معنی نظام جزا و پاداش جا افتاده است و برخی از افراد که دچار بیماریها و گرفتاریهای بزرگ میشوند، آن را ناشی از کارما میبینند. چنین برداشتی موجب احساس گناه در زمان گرفتاری خواهد شد که نه تنها مشکلی را از ما حل نمیکند بلکه باعث میشود با دشواریهای بیشتری روبهرو شویم. از سوی دیگر میدانیم که سختیها، بیماریها، از دست دادن عزیزان و هزاران مشکل دیگر برای هر کسی ممکن است اتفاق بیافتد، حتی برای انسانهایی که دائم در حال انجام دادن کارهای خوب هستند.
برای درک صحیح کارکرد این قانون در زندگی، باید بدانیم که از دیدگاه بودا اساس مفهوم کارما چیست و چگونه بر زندگی ما تأثیر میگذارد. معنای لغوی کارما در زبان سانسکریت، کردار و عمل است اما بودا آن را به معنای انگیزه و نیت به کار میبرد. او در جواب کسانی که میپرسیدند کارما چیست میگفت کارما انگیزه است. هر شخص کارما را با بدن، سخن و عقل خود انجام میدهد.
واژه کردار حرکت فیزیکی، سخن و فکر را دربرمیگیرد که برابر است با گفته بودا. یعنی فکر و سخن ما نیز جزئی از رفتار و کردار ما است.
برای فهمیدن این سخن بودا، باید رفتارهای آدمی را در دو بخش در نظر بگیریم. رفتار خام و نیت و انگیزهای که پشت آن رفتار است. برای مثال کسی که یک چاقو را تیز میکند، ممکن است آن را برای انجام یک جراحی نیاز داشته باشد، یا برای تهدید یک نفر یا برای آسیب زدن به شخصی.
بودا شش انگیزه را در پشت هر عمل معرفی میکند:
حسن نیت یا مهربانی
دلسوزی و همدردی
سخاوت
سوء نیت یا خشم
ستمگری و بیرحمی
حرص و طمع
سه انگیزه نخستین معکوس سه انگیزه بعدی هستند و انگیزههای مثبت به شمار میروند. این انگیزهها به ما و دیگران آسیب نمیرسانند و موجب تسکین درد و رنج میشوند. به همین ترتیب سه انگیزه پایانی موجب رفتارهای آسیبزننده و ایجاد درد و رنج میشوند.
کارما برای زندگی و رشد ما به عنوان یک انسان خردمند و با محبت، ضروری و حیاتی است زیرا رفتارهایی که با انگیزههای مثبت انجام شوند، باعث خواهند شد که در آینده هم به همین نحوه رفتار کنیم. به بیان دیگر ما با انجام هر کاری، یک بذر رفتاری در خود میکاریم و یک عادت را شکل میدهیم. آن بذر هر چه باشد احتمال این که در آینده نیز به همان صورت رفتار کنیم بیشتر است.
بودا میگفت هر چه با تکرار بیشتری به چیزی فکر کنیم، گرایش ذهنی ما نسبت به آن بیشتر میشود. اگر افکار و انگیزههای بد را به ذهن خود راه دهیم، حالت ذهنی خود را به سمت سوء نیت سوق دادهایم. واژه کلیدی در اینجا «گرایش» است. هر بار که نیت ما ناپسند باشد، گرایشی که نسبت به آن داریم بیشتر میشود و احتمال تکرار رفتارهای بد و آسیبزننده آتی در ما بیشتر میشود. به همین شکل با داشتن افکار و انگیزههای خوب و از روی دلسوزی و سخاوت، ما خود را به یک انسان مهربان، دلسوز و بخشنده تبدیل میکنیم. به عبارت دیگر ما همواره در حال شکل دادن به شخصیت خود هستیم.
قوانین کارما
در زیر به اصول کارما که بر زندگی روی زمین حکمرانی میکند اشاره میکنیم:
کارما با تجربه آموزش میدهد نه با تنبیه
بااینکه ممکن است مثل تنبیه به نظر برسد اما هدف کارما یاد دادن است نه تنبیه کردن. خیلیوقتها بهترین راهی که از طریق آن یاد میگیریم این است که همان نوع رنجی که به دیگران وارد کردهایم را تحمل کنیم.
همه ما اینجاییم تا درسهایی که کارما یادمان میدهد را یاد بگیریم
همه ما اینجاییم تا درسهایی را بعنوان موجوداتی معنوی در شکلی انسانی یاد بگیریم. این درسها برای کمک به رشد ما به سطوح بالاتری از عشق، لذت و هوشیاری طراحی شدهاند. این درسها به ما یاد میدهند که «همیشه عشق را انتخاب کنیم»، «همه را ببخشیم» و «شاد زندگی کنیم».
وقتی نمیتوانیم عشق را انتخاب کنیم، بخشش از خودمان نشان دهیم، تحمل و بردباری را یاد بدهیم یا دلسوزی کنیم. کارما برای برگرداندن ما به راه این درسها مداخله میکند.
ما کارما را «فراموش میکنیم» تا ببینیم یاد گرفتهایم یا نه
قبل از اینکه وارد این جهان شویم، قبول کردهایم که خودمان را در راه همه چیزهایی که باید یاد بگیریم قرار دهیم. وقتی به اینجا رسیدیم، قبول کردیم که آن را «فراموش کنیم». هدف «فراموش کردن» این است که دلمشغول جامعیت گذشته نشویم و در عین حال مطمئن شویم که درسهایمان را یاد گرفتهایم.
کارما غیرشخصی، منطقی و قابلپیشبینی است
کارما به شما این فرصت را میدهد که به استقبال سطحهای بالاتری از عشق و محبت بروید. کارما غیرشخصی عمل میکند: برای همه، همیشه و بدون استثنا صدق میکند. بسیار منطقی است: چیزی که برداشت میکنید دقیقاً به همان اندازهای است که کاشتهاید. کارما به همان اندازه قوانین جاذبه قابلپیشبینی است: چیزی که برای شما اتفاق افتاده است، نتیجه خالص چیزی است که در حق دیگران کردهاید.
کارما کاملاً عادلانه است و عدالت عمومی ایجاد میکند
هر موقعیتی که ظاهراً ناعادلانه به نظر میرسد دقیقاً در موقعیت تناسخ قرار دارد. بعنوان مثال، امروز هیچ فرد معصومی در زندان وجود ندارد، همه آنها به دلیلی آنجا هستند. اگر در زندگیشان معصوم به نظر میرسند، به این دلیل است که در زندگی گذشتهشان گناهکار بودهاند. آنها نمیتوانند درک کنند که علت این زندگیشان، تاثیر زندگی قبلیشان بوده است که گناهکار بودهاند.
کارما باعث میشود اعمالمان را با عواقب آن مرتبط بدانیم
علت این زندگی(های) همیشه تاثیر زندگی گذشته است. هدف کارما این است که اطمینان یابد اعمالمان (علت) را با عواقب آن (معلول-اثر) مرتبط بدانیم. این خداوند متعال است که به هر روح کمک میکند خود را با تجربه کسب کردن به بالاترین درجه توان معنوی خود برساند. این تجربیات ماست که به ما قانون عشق را میآموزد.
کارما به ما مسئولیتپذیری میآموزد
هدف کارما این است که همه تجربیاتی که برای وارد شدن به سطحهای بالاتری از عشق، لذت، هوشیاری و مسئولیتپذیری نیاز داریم، به ما بدهد. کارما به ما یاد میدهد که برای همه شرایط زندگیمان، چه گذشته، چه حال و چه آینده، مسئول هستیم.
کارما عشق و محبت به همه را به ما میآموزد
خودتان را مرکز دنیا ببینید. همه چیز را بخشی از خودتان ببینید. وقتی تصور کنید کاری که در حق دیگری انجام میشود در حق خودتان انجام شده است، حقیقت بزرگ را خواهید فهمید. تحمل و شکیبایی در عشق و محبت را باز میکند.
کارما ما را به سمت یکپارچگی با جهان سوق میدهد
کارما مجبورمان میکند فراتر از خودمان را ببینیم تا خودمان را همانطور که هستیم ببینیم (شناخت خود). وقتی خود را کامل فهمیدیم، میتوانیم الوهیت خود (شناخت خدا) و یکپارچگیمان با کل هستی را ببینیم.
کارما ما را به سمت خدمت کردن و بعد عشق ورزیدن سوق میدهد
کارما ما را به سمت خدمت کردن سوق میدهد. خدمت کردن–همکاری با خدا–بهترین نمایانگر عشق است. عشق یعنی خدمت: خدمت کردن انتخاب خودتان است. وقتی مسئولیت کامل زندگیتان را پذیرفتید، خود را روحی در خدمت به زندگی خواهید دید. وقتی اینکار را بکنید، یک همکار واقعی خدا خواهید شد.
درک کارما رمز هماهنگی است
اعتقاد به کارمـا زندگی را پاک، قوی، آرام و شاد میکند. فقط اعمال خودمان میتوانند مانع ما شوند؛ فقط کارهای خودمان میتوانند مقیدمان کنند. وقتی بگذاریم این واقعیت را تشخیص دهیم، آزاد خواهیم بود. طبیعت نمیتواند روحی را که با خرد قدرت یافته است را به بردگی بکشد.
برای هر سوالی، پاسخ همیشه عشق است
عشق محل تولد ما، پناه آخرمان و دلیل زندگیمان است. اگر تشخیص دهیم که محبت و عشق مقصد نهایی سفر ماست، قلب جهان به ما پاسخ میدهد. کارما به ما نشان میدهد که عشق پاسخ همه سوالهاست.