برای تبدیل شدن به یک برند در عرصه های گوناگون از صنعت، تجارت، فرهنگ تا سیاست زحمات و هزینه های زیادی صرف می شود؛ هر کدام نیازمند تخصص و مهارت های بسیاری هستند تا در میان جامعه ی هدفِ خود صاحب جایگاه محبوبی شوند و این محبوبیت نمایی کلی از برند شدن است.
اما موضوع بسیار مهم که اغلب صاحبان برندها با آن مواجه بوده اند و حتی گاهی اوقات باعث نابودی یک برند نیز شده است، عدم محافظت از آن بوده است.
معمولا در کشور ما کپی برداری یکی از علت های اصلی تضعیف برندها بوده است به گونه ای که جامعه زمانی که مشاهده کرده است یک نام تجاری خاص در حال پیشرفت است و اصطلاحا برند شده است، سریعا کپی برداری از آن توسط افراد مختلف شروع می شود.
یکی دیگر از علت‌ها حسادت رقبا بوده که متاسفانه با ضد تبلیغ و راه اندازی جو تخریب، سعی در از بین بردن یا تخریب آن برند داشته‌اند. علت های دیگری مانند نقدینگی و پشتیبانی مالی ضعیف، نبود تیم مناسب در ادامه کار و همسو نشدن با تحولات تکنولوژی در بازار و ارائه خدمات را می توان در نابودی یک برند نام برد.
حال از همین منظر به برند سیاسی یک حزب یا یک شخص می نگریم:
در مثالی کلی با نگاه به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ میبینیم که رقبا در عین حال که مشغول ارائه برنامه های تبلیغاتی خود بودند، از راه اندازی جو روانی و تخریب کاندیدای رقیب نیز کوتاهی نمی کردند؛ این عمل از لحاظ اخلاقی و انسانی و حتی بار روانی منفی که برای جامعه در پی دارد صحیح نیست، اما متاسفانه در اکثر کشورهای دنیا مرسوم است. این موضوع در عمل دقیقا منجر به تخریب برند سیاسی یک حزب یا شخص می شود که سال ها برای آن زحمت کشیده شده است و حتی گاهی در دراز مدت نیز احیاء آن غیر ممکن یا بسیار سخت می شود.
در اینجا نکته مهمی که مورد نظر ماست وفاداران آن برند سیاسی هستند که او در میان آن ها صاحب محبوبیت و جایگاه بالایی است که در صورت تخریب از طرف رقبا نیز، آن شخص جایگاه محبوب خود را در میان هوادارانش از دست نخواهد داد.
برای رسیدن به این جایگاه محبوب و هوادارانی وفادار؛ داشتن مهارت و تجربه کافی در آن حوزه که شخص در آن برند است، داشتن سابقه فعالیتی درخشان و شفاف، رفتار و گفتار صادقانه با جامعه هدف خود، حفظ ارتباط موثر با آنان، درک جامعه از جهات مهم به گونه ای که مردم بدانند فرد محبوب آن ها درک بالایی از وضعیت زندگی، شغلی، معیشتی و ... آن ها دارد، اشراف به علوم روز در حوزه ای که به عنوان برند سیاسی خود را مطرح کرده است و مهم تر از همه ی این ها داشتن تیمی خلاق و متخصص است که بتواند تمامی این موارد را مدیریت کند و بتواند حیات سیاسی آن شخص را در هر کارزاری حفظ کند؛ نیاز است.
بدیهی است عرصه ی سیاست عرصه ای پیچیده است که تبدیل شدن به برند سیاسی در آن نیازمند برنامه ریزی قدرتمند و بلند مدت است و داشتن تیم پشتیبانیِ قوی از نیازهای اصلی آن است.
*وحید مایلی
