تابستان نزدیک است و سه ماه فرصت ارزشمند برای بسیاری از نوجوانان زیر 20 سال به وجود خواهد آمد.
حدوداً دوازده ساله بودم که در مسجد با مرد بزرگی آشنا شدم که قریب به پنجاه و اندی سال سن داشت (بخوانید مرشد) و هنوز هم که هنوز است و قریب به 70 سال سن دارد، باید او را هر هفته ببینم تا از تجربیاتش برایم بگوید و راهنمایم باشد.
یکی از چیزهایی که همیشه به خاطر آن خود را مدیون او میدانم این است که از ابتدای دوستیمان، هر چند روز یک بار یک جمله را با تأکید خاصی به من میگفت:
فلانی! فقط تا 20 سالگی فرصت داری خودت را بسازی!
موقع خداحافظی دوباره میگفت: یادت نرود که فقط تا 20 سالگی فرصت داری!
معتقد بود: بعد از 20 سالگی آنقدر مشغلهها و درگیریهای ذهنی برایت پیش میآید که ورودیهایت را به صفر نزدیک میکند و فقط خروجی خواهی داشت. اگر قبل از 20 سالگی خود را خوب ساخته بودی، خروجیهایت ارزشمند خواهد بود وگرنه تا آخر عمر خروجی مفیدی نخواهی داشت.
بیشتر بدانید
من بارها و بارها در روز این جمله در گوشم زمزمه میشد: فقط تا 20 سالگی فرصت داری!
به همین دلیل، تمام سعیم را میکردم که تا 20 سالگی شخصیتم را به بهترین نحو بسازم.
الان که نگاه میکنم، میبینم حقیقتاً راست میگفت!
شخصیت اصلی من قبل از 20 سالگی ساخته شد و تقریباً قسمت عمدهای از دانستههایم برای آن دوران است. بعد از آن درگیر تدریس و کار شدهام و بیشتر، خروجی داشتهام تا ورودی. دقیقاً 20 ساله بودهام که مدرس شدم و از آن به بعد تقریباً قسمت اعظمی از زندگیام خروجی بوده است تا ورودی.
به هر حال، مواردی که به نظرم میرسد که یک نوجوان باید قبل از 20 سالگی انجام دهد را اینجا لیست میکنم. اگر شما فرصت را از دست دادهاید، هر چند بعید میدانم بتوانید به آنها عمل کنید، اما اگر توانستید ماهی را همین الان از آب بگیرید، وگرنه برای فرزندانتان شاید مفید باشد:
1- درسهای راهنمایی و دبیرستان را با جدیت بخوانید و یاد بگیرید:
باید دقت کنید که این دروس بسیار بسیار ارزشمندتر از آنی هستند که فکر میکنید. تمام چیزهایی که گفته میشود، در آینده مفید خواهد بود. درسها را سرسری نخوانید تا نمره بگیرید. دروس مهمی مثل ریاضی، فیزیک، شیمی، علوم و حتی فارسی و امثالهم را با جدیت بخوانید.
اگر فکر میکنید مدرسهای که در آن هستید، دانشآموزانی دارد که علاقهای به درس ندارند یا معلمانی که بیشتر برای پول کار میکنند تا عشق، هر چند شما میتوانید راه خودتان را بروید، اما اگر فکر میکنید مدرسه غیرانتفاعی و بهتری وجود دارد، به آن مدرسه بروید.
2- یادگیری مکالمه زبان انگلیسی را از اوائل دبیرستان شروع کنید:
فراموش نکنید که زبان انگلیسی زبان مشترک بین ملتهاست. هر کس در هر نقطهای بخواهد بهترین مطلبش را عرضه کند، آنرا به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر میکند. تمام منابع در همه زمینهها به انگلیسی ترجمه شده است و این یعنی اگر انگلیسی را بدانید، میتوانید از تمام زبانهای دنیا برای یادگیری استفاده کنید.
بخواهید یا نخواهید، تمام رشتهها این روزها پر شدهاند از کلمات و عبارات انگلیسی. پس اگر میخواهید منابع مرجع را در دست داشته باشید، مجبورید به بهترین شکل، زبان انگلیسی را یاد بگیرید.
یک مؤسسه را که فکر میکنید مدرسین بهتری دارد، انتخاب کنید و تا انتها به آن پایبند بمانید. سعی کنید هر طور شده و با تمام سختیهایی که ممکن است سر راه پیش آید، یادگیری زبان انگلیسی را رها نکنید و تا انتها بروید.
هر چند سعی خواهم کرد در یک مطلب جداگانه نکاتی در مورد یادگیری زبان بگویم، اما به طور خلاصه، چند نکته را بیان میکنم:
- هیچ کس تا به حال نشده در خانه و با کتاب و سی.دی و امثالهم بتواند مکالمه زبان را یاد بگیرد! هر چند آنها مفید هستند، اما بدون کلاس رفتن، به هیچ کجا نخواهید رسید! بیخود زمان را از دست میدهید.
- هرگز از این مؤسسه به آن مؤسسه نپرید! یک جا بمانید و ادامه دهید.
- کلاس مکالمه بیش از هر چیز، بهانه است. پس نگویید مدرس خوب نبود، مؤسسه خوب نبود!! همه چیز به خودتان بستگی دارد و کلاس فقط یک بهانه برای مجبور شدن شما به یادگیری است.
- یادگیری مکالمه ممکن است 3 تا 5 سال طول بکشد. در این مدت صبور باشید و اجازه دهید به مرور یاد بگیرید.
- ممکن است تا ترمهای آخر احساس کنید هیچ پیشرفتی نداشتید! این طبیعی است و نباید کلاسها را رها کنید. در ترمهای آخر و در موقعیتهایی که پیش میآید، متوجه میشوید که نسبت به ترمهای اول چقدر پیشرفت داشتهاید.
3- به زبان عربی به خوبی مسلط شوید:
ما ایرانیها خوشبختانه به خاطر نزدیکی زبانمان به عربی، این شانس را داریم که بهترین زبان دنیا را در مدت کوتاهی یاد بگیریم. خوشبختانه دروس دوران راهنمایی و دبیرستان تا حد کافی عربی را یاد دادهاند. اگر آنها را با عشق (و بدون توجه به چرت و پرتهای انسانهای بیسواد که سعی میکنند عربی را بد جلوه دهند) یاد بگیرید، مطمئناً از زندگی خود احساس رضایت بیشتری خواهید داشت.
من خودم را همیشه مدیون معلمان عزیزی دانستهام که باعث شدند من به زبان عربی در حد بسیار خوبی مسلط شوم. (خدا همهشان را در دنیا و آخرت سعادتمند کند)
هر طور شده، عربی را یاد بگیرید تا جایی که هر حدیث یا آیهای که خواندند، بتوانید به راحتی به فارسی ترجمه کنید.
از آنجا که بسیاری از کلمات زبان فارسی از زبان عربی وارد شده است، دانستن زبان عربی، زندگی شما را متحول میکند. حتی اگر شما یک فیزیکدان شوید من شک ندارم که زبان عربی فیزیک شما را متحول میکند.
در نکات بعد خواهم گفت که یکی از رموز موفقیت در زبان عربی، یادگیری قرآن و خواندن آن و احادیث است.
باید قبل از 20 سالگی به مرحلهای برسید که یک متن عربی تقریباً مثل یک متن فارسی برایتان قابل فهم باشد.
شاید بزرگترین اشتباه من این بود که در همان سنین برای مکالمه عربی اقدام نکردم. البته در شهر ما یک کلاس مکالمه عربی هم وجود نداشت و ندارد، اما به هر حال، اگر همت میکردم، به قم میرفتم و مکالمه عربی را هم یاد میگرفتم. (دقت کنید که مکالمه عربی و هر زبان دیگری خیلی با متون کتابی فرق میکند)
اگر امکانش برای شما وجود داشت، بعد از اینکه به انگلیسی مسلط شدید، به سراغ عربی بروید.
4- به مطالعه عادت کنید:
یکی دیگر از مواردی که شخصیت شما را میسازد همین است. باید در این سنین به مطالعه عادت کنید. باید تندخوان شوید. در این سنین، هیچ مشغله فکری نخواهید داشت! مشغلههایی مثل دانشگاه، شغل، ازدواج، درآمد، فرزند و دهها مشغله دیگر که خیلیها را آنقدر درگیر خود کرده که صبح ساعت 7 تا 7 شب وقتشان را میگیرید و بعد از آن هم مثل جنازه به خانه میرسند و میخوابند که فردا را دوباره به همین صورت شروع کنند!
تا میتوانید کتب مهم و مرجع را مطالعه کنید. کتب دینی، تاریخی، ادبی و غیره. البته سیر مطالعاتی داشته باشید و بیگدار به آب نزنید!
خیلی از جوانان به اشتباه و ندانسته یک کتاب (مثل کتابهای دکتر شریعتی و صادق هدایت و امثالهم) را خواندند و تمام زندگیشان نابود شد! مراقب باشید.
در این زمینه، از یک مرشد مثل شخصیتی که در ابتدای مطلب اشاره کردم استفاده کنید.
به هر حال، باید به هر نحوی شده، خود را عادت به مطالعه دهید. باید عادت کنید که اگر نیم ساعت بیکار هستید، یک مجله یا یک برگه یا یک کتاب بردارید و بخوانید. (من حتی در دوران سربازی در بین کلاسهای خسته کننده که همه میخوابیدند، کتاب جیبی از جیبم در میآوردم و مطالعه میکردم. آنقدر سرم توی کار خودم بود و مطالعه میکردم که چند تا از بچهها روز آخر میگفتند: حاجی! آدم عجیبی بودی!!!)
هیچ چیز مثل مطالعه روح شما را پرورش نمیدهد. شما را در هر زمینه، قوی و صاحب بیان میکند.
خلاصهنویسی کنید و سعی کنید سررسیدهایی از جملات برگزیدهی آنچه خواندهاید، پر کنید.
به مرور باید بتوانید یک صفحه کتاب را با یک نگاه مطالعه کنید. به مرور با نگاه به یک مقاله یا کتاب، سریعاً متوجه میشوید که کدام بخشها ارزش خواندن دارد و با توجه به آن جمله زیبا از نویسنده خارجی که گفت: "صحیحترین راه مطالعه آن است که فقط بخشهایی از کتاب را بخوانید که باید بخوانید" میتوانید کتابهای زیادی بخوانید و مغزتان را پر کنید از مطالب مفید که هر کدام، آینده شما را خواهد ساخت.
5- تا حد ممکن از کامپیوتر دوری کنید:
من فکر میکنم کامپیوتر برای یک دانشآموز (به خصوص، قبل از دوم دبیرستان) یک سم به تمام معناست! هرگز به آن عادت نکنید! تمام وقت شما که میتواند صرف بهترین کارها شود را میگیرد. کامپیوتر برای زمانی است که شما خودتان را به اندازه کافی از دانستههای مفید که در کتب هست، پر کردهاید و به استفاده مفید از وقت، عادت کردهاید و حالا برای تکمیل آنها از کامپیوتر استفاده میکنید. اگر قبل از این سنین به کامپیوتر رو بیاورید، معمولاً معتاد بازی کردن و چت کردن و کارهایی که آینده شما را تخریب میکند میشوید. فرصت برای یادگیری کامپیوتر، بسیار زیاد است.
6- تمام مسافرتهای گروهی مدارس و کانونها را بروید:
بعد از 20 سالگی یکی از آرزوهایتان برگشتن به دوران قبل از 20 سالگی و رفتن به مسافرتهای دسته جمعی با دوستانتان خواهد بود! پس فرصت را از دست ندهید!
تجربه خودم: قبل از دوزاده سالگی، به اتفاق برادران، هر تابستان در یک کانون فرهنگی زیر نظر ارشاد که نزدیک خانهمان بود ثبت نام میکردیم و تمام اردوها و کلاسهایش را میرفتیم. بعد از آن هم که در کانون فرهنگی مسجد و پایگاه بسیج، خودمان اردوبرنده شدیم! و به خیلی از نقاط ایران سفر کردیم. هر چند که خیلی از جاها هم ماند.
الان در این سنین حاضرم تمام رگهای بدنم را بکشید اما صحبت از مسافرت نکنید! اما آن زمان، نمیفهمیدم سختی و خستگی یعنی چه! هر چه بود، زیبایی و لذت بود. از طرفی، الان یک دوست پیدا نمیشود که با او دو قدم راه بروی! چه برسد به مسافرت! (همه باید از خانمهایشان اجازه بگیرند!!)