استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی این دیدگاه که دارالفنون "نیا"ی دانشگاه تهران است را به چالش کشید و تاکید کرد: دانشگاه تهران بعد از تصویب قانون لغو الغای القاب و مناصب، قانون ممیزی مالیات و بازنگری در قانون دارسی به وجود آمد و کارکرد تولید و توزیع نمادهای مشروعیت بخش را بر عهده گرفت که تا به امروز نیز ادامه دارد.
به گزارش تیتربرتر، رضا ثمین در همایش از مدارس نوین تا دانشگاه در ایران که امروز در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد در ارائه خود با عنوان «آیا دارالفنون نیای دانشگاه تهران است» این موضوع را به چالش کشید و توضیح داد: میتوان رویکرد غالب دارالفنون را به عنوان مبدا در نظر گرفت و دانشگاه تهران را ترکیبی از مدارس آموزش عالی و در جهت تکمیل دارالفنون دانست. این در حالی است که دانشگاه تهران آموزش عالی مدرن را ممکن کرده و آغازی نو در آموزش عالی ایران به حساب میآید. اما نقش استراتژیکی آن تولید علم نیست.
وی لحظه پدیداری آموزش عالی مدرن در ایران را زمان اجرای مصوبه مجلس شورای اسلامی مبنی بر لغو القای القاب و قوانین دانست و گفت: در این زمان کل امتیازاتی که کسب آن دست خود فرد کنشگر نیست از بین میرود، چیرگی امر عمومی اتفاق میافتد و با حضور مشارکت در مناسبات اجتماعی بدون پیش شرط پیش بینی محقق میشود.
استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه دو اتفاق دیگر نیز باید میافتاد تا دانشگاه تهران تأسیس شود تشریح کرد: دولت بعد از قانون لغو الغای القاب و مناصب دیگر گروه خاصی را نمایندگی نمیکند بلکه نهاد روحانیت و بازار سنتی را که از قبل به جا مانده نمایندگی میکند.
ثمین افزود: بنابراین پول بازار با ساز و کار مالیاتی به دولت تزریق میشود اما تا این زمان نیز شرایط برای تأسیس مداوم و مکرر نهادهای عمومی فراهم نشده است.
وی شرط دوم محقق شدن تأسیس نهادهای عمومی را بازنگری در قانون دارسی عنوان کرد و گفت: در سال ۱۳۱۳ دانشگاه تهران به عنوان نخستین نهاد عمومی در مناسبات اجتماعی ایران تأسیس میشود این در حالی است که در این زمان دربار وجود ندارد و دانشگاه تهران به جای دربار نمادهای مشروعیت بخش همچون دکتر، مهندس، مجتهد و غیره را تولید میکند که این کارکرد تا به امروز نیز ادامه دارد.
مدارس جدید؛ از آغاز تا حکومت پهلوی
به گزارش تیتربرتر، اقبال قاسمی پویا نیز در همایش «از مدارس نوین تا دانشگاه در ایران» که امروز در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد به موضوع مدارس جدید از آغاز تا حکومت پهلوی پرداخت و توضیح داد: مبارزه مدرسه جدید با مکتبخانه در دوره قاجار، کارزاری بود که حتی گاهی به قیمت کشته شدن مدیر مدرسه تمام میشد. پس میتوانیم بگوییم مدارس جدید با رویارویی با مدارس قدیم آغاز شد که در این میان عامل داخلی یعنی مکتبخانهها و نیز وضعیت اجتماعی و اقتصادی و همچنین تحولات غرب مؤثر بود.
این استاد پژوهشگاه تعلیم و تربیت تشریح کرد: در آن زمان ایرانیها شیفته مدرسه و دبستان شدند. رویارویی ایرانیان با بورژوازی غرب دو رویه کارشناسی و استعماری دارد. در این میان سه برخورد صورت گرفت که یکی قبول بیچون و چرای غرب، دیگری رد کردن آن و برخورد سوم نیز در نظر گرفتن گزینشی غرب بود که این خود جای سوال دارد.
وی اظهار کرد: طالبزاده، مستشارالدوله، ملکمخوان، میرزا تقیخان کاشانی و غیره جزو گروه سوم بودند و ایرج میرزا در طنز انتقادی خود به انتقاد از مکتبخانه پرداخته بود.
قاسمی پویا با اشاره به اینکه کعبه آمال روشنفکران، غرب است، افزود: در آن زمان میرزاحسن رشدیه معتقد بود که با روش جدید آموزشی نمیتوانیم سوادآموزی را گسترش دهیم. در این خصوص او هم به خارج کشور روی آورد و روش نوینی را آموخت که بر طبق آن بچهها در عرض سه چهار ماه خواندن و نوشتن یاد گرفتند.
وی تصریح کرد: در آن زمان تفکر بر این بود که بچهای که در عرض چهار ماه خواندن و نوشتن را یاد میگیرد نمیشود کنترل کرد و باید بلاهت را در سطح جامعه حفظ کرد، بنابراین با میرزاحسن رشدیه مخالفتهای زیادی شد اما در نهایت مدرسهسازی شروع شد.
قاسمی پویا اظهار کرد: بزرگترین مشکل این دوره مساله تربیت معلم بود. در سالهای ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۷، ۳۶ سال بعد از تأسیس دارالفنون مدرسه جدید تأسیس شد؛ دارالفنون اسم دانشگاه بود و کاری به آموزش عمومی نداشت.
وی در پایان اضافه کرد: رضاشاه پا به پای آتاتورک حرکت میکرد و سعی داشت جامعه را از طریق گسترش آموزش سکولار کند؛ این نوع آموزش که دربار به آن علاقه داشت تا سال ۱۳۲۰ ادامه پیدا کرد. او در زمان خود ۴۱ مدرسه ساخت و همچنین دستور داد اسم تمام مدرسهها حذف شود و در عوض به جای آنها شماره گذاشت.