یکی از سریال های پرطرفدار این روزها سریال جیران است که از داستان واقعی ناصرالدین شاه و سوگلی محبوبش جیران ساخته شده است.
تیتربرتر: این سریال سوالات زیادی را در ذهن مخاطبان ایجاد کرده که آیا داستان جیران و شاه صاحبقران واقعی است و شخصیتی به نام جیران در زمان ناصرالدین شاه وجود داشته است یا خیر.
جیران واقعی حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار کیست؟
عکس جیران واقعی
ناصرالدینشاه قاجار، معروف به قبله عالم و صاحبقران یکی از شاهان ایران است که پس از پدرش به حکومت رسید. او در طول زندگیاش یکی از معروفترین و اسرارآمیزترین حرمسراهای تاریخ را داشت به طوری که بر اساس سخن عینالدوله، وی دارای 112 زن عقدی و صیغهای بوده است.
جیران یکی از زنان دربار ناصرالدین شاه و سوگلی او بوده و در سال های ابتدایی حکومت ناصر الدین شاه زندگی می کرده و شخصیتش در تاریخ وجود داشته است.
خدیجه نام اصلی جیران بوده است
نام اصلی جیران خدیجه خانم تجریشی دختر باغبانی به نام محمدعلی از اهالی تجریش و قریه کوهسار بود. خدیجه تجریشی که در آن سالها که عمده زنها به کارهای خانه مشغول بودند، دختر جسور، بی پروایی و بلندپرواز بود که مدام به اسبسواری و شکار می پرداخت. او لباس و چکمه مردانه میپوشید و روبندهاش را به گرد سر میپیچید و بسیار چالاک سوارکاری می کرد.
نحوه ملاقات ناصرالدینشاه با جیران در کتاب اعلمالسطلنه (تقی دانشور) اینگونه ذکر شده است
نحوه ملاقات ناصرالدین شاه با جیران
«شاه روزی در اطراف شمیران و تجریش سواره به شکار بلدرچین رفته بود. غفلتاً چند بلدرچین روی درخت توتی پریدند و شاه برای زدن آنها زیر درخت توت رفت. دختری دهاتی بالای درخت رفته و مشغول خوردن توت بود. دخترک اعتنایی به شاه نکرد.
ولی شاه فریفته جمال دختر دهاتی شد و بر سبیل مزاح خطاب به وی گفت:دختر! زن من میشی؟ دخترک شانههایش را بالا انداخت و بدون آنکه بداند طرف صحبتش شاه مملکت است، گفت:تو که داخل آدم نیستی.
من زن شاه میشم! و بعد با لفظ برو گم شو! مکالمه را تمام شده حساب کرده بود. اما وقتی ملازمان شاه ترسان و لرزان او را شیرفهم کردند که این مرد با این لباس و این خدم و حشم شاه مملکت است، جیران از درخت پایین پرید و با رفتاری مؤدب و شرمسار، عذرخواهی کرده بود. شاه جوان که از همان ابتدا شیفته سکنات و وجنات او شده بود، او را به ارگ سلطنتی دعوت کرد و از او خواست تا با وی ازدواج کند.»
نقل دیگری نیز درباره ملاقات شاه و جیران توسط عباس امانت ذکر شده است:
جیران ابتدا به جهت فراگرفتن رقص و آواز به حرمسرای شاهی آورده شد و نخستینبار ناصرالدینشاه او را اندکی پس از قتل امیرکبیر در جمع ملازمان مهدعلیا دید و همانجا به او دل بست.
اسم واقعی جیران، فروغ السلطنه
بر اساس گفته ها علاقه به شکار و رفتار ِ خارج از عرف زمانه خدیجه تجریشی دلِ شاه را برد و شاه به خاطر درشتی و زیبایی چشمانش، به او لقب جیران داد. جیران به ترکی به معنای غزال است، خدیجه خانم تجریشی که به نام فروغالسلطنه نیز معروف بود.
جیران پس از ورود به دربار در سال 1230 ابتدا بهعنوان یکی از زنان صیغهای وارد حرمسرا شد، اما علاقه و عشق شاه به جیران سبب شد که او عقد دائم یکی از زنان خود به نام ستاره خانم را تبدیل به متعه کند تا بتواند جیران را به جای او به عقد نکاح دائمی دربیارود.
سرانجام جیران واقعی چه شد؟
جیران زنی کنجکاو، جسور و پرجنبوجوش و جوش و از پرنفوذترین زنان عهد ناصری بود که چهار فرزند به نام های سلطان محمد میرزا، محمدقاسم میرزا، رکنالدین میرزا و خورشید کلاه خانم دنیا آورد.
جیران برای ولیعهدی پسرش تلاش فراوان کرد و برای تحتفشار قراردادن میرزا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدینشاه) فهرستی از جرائم میرزا آقاخان تنظیم کرده و شخصاً آن را به شاه تحویل داد.
میرزا آقا خان نیز برای افشا نشدن هر چه بیشتر فساد و جرائمش نزد شاه با کمک پزشک دربار تایید کرد که مظفرالدین میرزا به دلیل ضعف عقلی و جسمی شایستگی به سلطنت رسیدن پس از ناصرالدینشاه را ندارد و تباری جعلی تهیه کرد که او را به ایلخانان مغول و شاهان ساسانی نسبت میداد.
همین کارها باعث شد جیران عقد دائم شاه شود و در شهریور 1226 امیرنظام بهصورت رسمی بهعنوان ولیعهد ناصرالدینشاه، سلطان صاحبقران، اعلام گردد اما بر اساس نوشته ها یک هفته بعد نوری ولیعهد را مسموم کرد و سبب بیماری و مرگ او شد.
ماجرای ولیعهدی امیرنظام چه بود؟
محمدقاسم که فرزند دوم جیران بود در پنجسالگی از سوی پادشاه به لقب امیرنظام و فرماندهی کل قشون ایران منصوب شد! در آن زمان ناصرالدینشاه ولیعهدی به نام سلطان معینالدین داشت که فرزند خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیفالله میرزا بود. فوت این پسر در مهرماه ۱۲۳۵ عرصه را برای ولیعهدی زودتر امیرنظام آماده کرد. اما با توجه به اینکه جیران نسبی غیر قاجاری داشت و در آن زمان هنوز به عقد دائم شاه در نیامده بود، امکان اعلام ولیعهدی امیرنظام وجود نداشت، به همین دلیل جیران با تحتفشار قراردادن میرزا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدینشاه) و همدستی با مستوفی الممالک و عزیز خان مکری، فهرستی از جرائم میرزا آقاخان تنظیم کرده و شخصاً آن را به شاه تحویل داد. البته در اینجا جیران از هوش خود استفاده کرده و تنها بخشی از جرائم را به نزد شاه برد تا میرزا آقا خان مجاب شود موافقت شاه را برای ولیعهدی امیرنظام بگیرد. میرزا آقا خان هم برای افشا نشدن هر چه بیشتر فساد و جرائمش نزد شاه تمام توان خود را به کار گرفت و با دولتهای روسیه و بریتانیا سر این موضوع مذاکراتی کرد، همچنین پزشک دربار یاکوب پولاک را راضی کرد تائید کند که مظفرالدین میرزا به دلیل ضعف عقلی و جسمی شایستگی به سلطنت رسیدن پس از ناصرالدینشاه را ندارد (مظفرالدین میرزا به خاصر نسب قاجاری و عقدی بودن مادرش گزینه بعدی ولیعهدی بود).
قدم بعدی جیران برای ولیعهدی پسرش تهیه تباری جعلی بود که او را به ایلخانان مغول و شاهان ساسانی نسبت میداد. همه این موارد بهعلاوه عقد دائم جیران توسط شاه زمینه کامل ولیعهدی برای امیرنظام را فراهم ساخت.
باید متذکر شوم این رویدادها در حالی اتفاق میافتاد که مهدعلیا بههیچوجه از هیچکدام آنها راضی نبود و تنفر عمیق از جیران در دل او ریشه دواند. سرانجام در شهریور ۱۲۲۶امیرنظام بهصورت رسمی بهعنوان ولیعهد ناصرالدینشاه، سلطان صاحبقران، اعلام شد.
چیزی نگذشت که امیرنظام بیمار شد و برخی از اقوال بر این است که نوری ولیعهد را مسموم کرده بود. عمر ولیعهدی امیرنظام فقط یک هفته دوام داشت و مرگ او صدمه بسیاری به روح و روان جیران و البته شاه زد. شایعات بسیاری در خصوص مرگ امیرنظام و دخالت میرزا آقاخان نوری بر سر زبانها بود که همین شایعات باعث شد مخالفت جیران با نوری بار دیگر آغاز شود و زمانی که او در سال ۱۲۳۷ از صدارتش عزل شد به درخواست جیران تمام بستگانش اعم از بچهها،عموها و بردار و برادرزادههایش نیز از دربار رانده شدند.
مرگ جیران
جیران پس از فوت امیرنظام دچار افسردگی بسیاری شد او که هر چهار فرزندش یعنی سلطان محمد میرزا، محمدقاسم میرزا، رکنالدین میرزا و خورشید کلاه خانم را از دست داده بود دیگر امیدی به آوردن فرزند دیگر نداشت و از سوی دیگر مدام تحتفشار و کینه مهدعلیا بود. او خیلی زود و در سال ۱۲۳۸ و تنها یک سال پس از مرگ امیرنظام جان باخت. در خصوص بیماری جیران گمانهزنیهایی نیز وجود دارد ازجمله اینکه او دچار بیماری سل بود و تا لحظه آخر پادشاه از کنار تخت بیماریاش تکان نخورد.
بیاغراق میتوان ادعا کرد مرگ جیران تراژیکترین اتفاق زندگی ناصرالدینشاه بود. او با مرگ جیران بهطورکلی تغییر کرد و هیچگاه نتوانست داغ جیران را فراموش کند. او به هیچکس دیگر اجازه اقامت در عمارت جیران را نداد و برای جیرانش مقبرهای در حرم شاه عبدالعظیم ساخت که خودش نیز بعدها و پس از ترورش به دست میرزا رضای کرمانی در همان مقبره به خاک سپرده شد. پس از جیران شاه به وصیت او با انیس الدوله که دستپرورده جیران بود ازدواج کرد و از انیسالدوله روایتهایی درباره جیران وجود دارد ازجمله اینکه ناصرالدینشاه پرترهای از جیران با سیاهقلم کشیده بود که دائم به آن نگاه میکرده است.