به گزارش تیتربرتر؛ تمرکز امروز رسانه های ورزشی روی باشگاه استقلال به ویژه سرمربی این تیم یعنی محمود فکری است. بیشتر خبرها درباره عدم اخراج سرمربی استقلال است و از این گفته شده که هیات مدیره به او وقت داده اند.
ابقای محمود فکری در استقلال
محمود فکری که سالها بازوبند کاپیتانی آبی های پایتخت را بر بازو می بست، حالا که سرمربیگری این تیم را برعهده گرفته است عملکردش در لیگ بیستم مورد نارضایتی قرار گرفته است.
در حالی که نیم فصل لیگ برتر صدرنشین شده بود در آخرین بازها بازیکنانش ضعیف ترین عملکرد خود را به نمایش گذاشتند تا حدی که شایعاتی مبنی بر برکناری فکری از استقلال به اوج خود رسید.
بر این اساس هیئت مدیره باشگاه استقلال تحت تاثیر نارضایتیهای هواداران از محمود فکری تا حد زیادی قطع امید کرده اند و قرار است تکلیف فکری با نظر نهایی وزارت ورزش مشخص میشود. اما هر چه هست فکری استعفا نخواهد داد مگر اینکه هیئت مدیره این مربی را برکنار کند که در آن صورت باید تمام پول قرارداد دو سالهاش را بپردازد.
اما بعد از شایعات فراوانی که پیرامون برکناری محمود فکری از هدایت استقلال مطرح شد، اما در نهایت در نشست آنلاین هیات مدیره این باشگاه برکناری و پایان همکاری فکری رای نیاورد و به این ترتیب این مربی به کار خود در این تیم ادامه خواهد داد. قرار است هیات مدیره استقلال از محمود فکری تا حد ممکن به حمایت بپردازد.
تمرین امروز تیم فوبتال استقلال در ۲ نوبت برگزار میشود و آبی پوشان صبح و بعد از ظهر برای دیدار با مس رفسنجان به تمرین خواهند پرداخت.
مطالب مرتبط:
دلایل ناکامی استقلال چیست؟
افرادی در باشگاه در محافل خصوصی شائبه کمکاری بازیکنان را هم مطرح کردهاند. در فوتبال ایران و تیم استقلال اولین بار نیست که چنین شایعاتی مطرح میشود؛ نظریهای که هیچوقت نمیتوان اثبات کرد، ولی برای کسانی که طرفدار تئوری توطئه هستند خوراک خوبی است تا داستانهای پیچیده و پر رمز و رازی بسازند. بعید نیست این بدبینی از طرف کادر فنی به مدیران باشگاه سرایت کرده باشد.
مربیان استقلال هرچند در مصاحبهها به این موضوع اشاره نکردند، ولی ممکن است بعد از نمایش ضعیف تیم در اصفهان در پس ذهنشان به این سناریو هم فکر کرده باشند. پخش شدن این شایعه میتواند کادر فنی را هم بابت این شکست تبرئه کند و نوک انتقادات متوجه بازیکنان شود. مانور رسانهها روی این ماجرا محمود فکری و دستیارانش را در جایگاه قربانی قرار میدهد و این بازیکنان هستند که مقصر شکست شناخته میشوند.
بیهیچ اغماضی محمود فکری سهم کمی در نتایج استقلال ندارد و باید از جنبههای فنی مؤاخذه شود. استقلال او در نیمفصل نخست لیگ بیستم نتایج ضعیفی مقابل مدعیان قهرمانی رقم زد و هیچگاه نتوانست در مقابل تیمهایی که شانس قهرمانی دارند، مقتدر باشد. تغییرات پیدرپی تاکتیکی و فقدان ثبات، عمده ایرادی است که به سرمربی استقلال وارد میشود که چندان هم بیراه نیست...
با وجود این اما فکری حتی اگر دوست نداشته باشد درباره بیثباتی ترکیب خود به خبرنگاران توضیح دهد باید منصفانه مورد نقد قرار گیرد؛ نقدهایی که برخاسته از آگاهی از تمام اتفاقات ریز و درشت استقلال باشد نه اینکه او را سیبل قرار دهند و تمام کاسه کوزههای شکست مقابل سپاهان (بازیهای بزرگ) را سر این مربی بشکنند.
سهم بازیکنان استقلال در شکست مقابل مدعیان
سؤالی که نباید از یافتن پاسخش غافل بود این است که سهم بازیکنان در شکست مقابل مدعیان چه اندازه است؟ آیا بازیکنی همچون عارف غلامی توانسته به نقطه اطمینانبخشی در بازیهای بزرگ تبدیل شود؟ بازیکنی که در دربی نیز آن نمایش فاجعهبار را به اجرا گذاشت و در بازی با سپاهان نیز یکی از ضعیفترین بازیکنان تیمش بود.
سیاوش یزدانی نیز یکی دیگر از ضعیفترین بازیکنان میدان بازی با سپاهان بود که پشت انتقادهای دامنهدار از کادرفنی استقلال پنهان ماند. از سیاوش یزدانی چند بازی خاطرهانگیز در یاد دارید؟ آیا او جز مصدومیتهای مکرر و دوری از ترکیب حاصل دیگری برای استقلال داشته است؟ استقلال بابت چه کار شاقی به این بازیکن مزد میدهد؟
محمد دانشگر نیز فرسنگها با روزهای اوج خودش فاصله دارد. لااقل دانشگر در بزنگاهها با گلزنیهایش به داد استقلال میرسید و تیم را از چالشهای احتمالی بیرون میآورد اما او نیز به حدی از روزهای شکوفایی فاصله گرفته که تا آستانه گلزنی به دروازه استقلال هم پیش میرود (اشاره به صحنه دقایق پایانی مقابل سپاهان). آقای دانشگر دروازه را اشتباه گرفتهای!
درباره دیگر بازیکنان نیز هیچ اغماضی جایز نیست؛ حتی اگر وریا غفوری باشد. آقای کاپیتان را باید یکی از بزرگترین سهامداران شکستهای اخیر دانست. بازیکنی که با آن رفتار بچگانه و ناپخته خود در بازی با نساجی سازمان فکری مجموعه استقلال را بر هم ریخت. وریا هر اندازه در مسائل مالی فیمابین خود و باشگاه محق باشد که هست، هرگز مجاز نیست اینگونه نظم تیمش را لگد مال کند. نتیجه بازی با سپاهان هرگز نمیتواند بیارتباط با آن رفتار باشد، هرگز!
از حق نگذریم برخی بازیکنان نهایت تلاش خود را در روزهای بد اخیر نیز به کار گرفتهاند تا شاید کمک حال تیم خود باشند. بازیکنانی که کمتر در رسانهها حاضر میشوند. نمونهاش مسعود ریگی که به رغم بیرون شدن از ترکیب اصلی همواره در خدمت تیم است و تلاش دارد ولو به عنوان بازیکن تعویضی برای تیمش بازیکن مفیدی باشد. مرادمند و مرادی نیز میتوانند در این قاب قرار بگیرند. این خصیصه البته در مواجهه با رشید مظاهری هرگز صدق نمیکند. دروازهبانی که بعد از یک بازی نیمکتنشینی مصاحبهای را هم علیه کادرفنی استقلال انجام داد و با صحبتهای خود دخالتی آشکار داشت در تصمیمهای فنی تیمش.
فرشید اسماعیلی و فرشید باقری نیز هرگز نیمی از آنچه خود در روزهای اوج برای استقلال رقم زدهاند نبودهاند. اولی پرفراز و نشیب پیش میرود و دومی هم انگار در باد جدایی در نیمفصل خوابیده و خودش را دیگر بازیکن استقلال نمیداند. از مهدی مهدیپور که با هیاهوی بسیار به استقلال آمد هم عملکرد خیرهکنندهای ندیدهایم. مهدی مهدیپور چند بازی دیگر باید از محمود فکری فرصت بگیرد تا خود را به عنوان مردی محوری در مرکز زمین در افکار استقلالیها جا بیندازد و به بازیکنی کلیدی بدل شود؟ آیا نمایش او در بازیهای بزرگ نیز قابل تأیید است؟ مهدیپور به خودش در این ایام چه نمرهای میدهد؟
از مهدی قایدی که باور داریم بیگمان یکی از بهترینهای فوتبال ایران است نیز شبحی بیش نمیبینیم. حال شاید تغییر تاکتیک و این مسائل در شکل بازی او اثرگذار بوده باشد اما قایدی نیز مانند گذشته در خدمت تیم نیست و گاهی در خط آتش تیمش خودخواهی را به تیم محوری ترجیح میدهد.
ارسلان مطهری هم هرگز نتوانسته از غیبتهای دامنهدار دیاباته که روی آن هم بحثهای بسیاری است، استفاده کند. مطهری فصل پیش مربیان استقلال را به واسطه آنکه در ترکیب اصلی قرارش نمیدادند به نقد میکشید اما حالا که در ترکیب اصلی قرار گرفته، هرگز نمیتواند مهاجمی همواره گلزن باشد. او نیز انگار از اطمینان به فیکس بودن بیشترین لطمه را دیده و عمیقاً غره شده است.
بازیکن استقلال بودن قواعد و مختصات خودش را دارد، همانگونه که مربی و مدیر استقلال باید در شأن و قامت این باشگاه باشد اما بعد از بازی با سپاهان بین اعضای کادر فنی صحبت از این است که برخی بازیکنان کمکاری کردهاند و داغی عمیق بر دل سرمربی خود گذاشتهاند! حتی خبرش هم برای استقلال اسباب خجالت است.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: الهام خلیلی خو