به گزارش تیتربرتر؛ معاملات شنبه با افت ۵/ ۳ درصدی شاخص کل بورس به پایان رسید و نماگر سهام به کمترین سطح از ۲۵ خردادماه نزول کرد تا علاوهبر شکستن مرز مقاومتی ۲/ ۱ میلیون واحد، برای دومین بار در سالجاری، شاهد تغییر روند بازار و ورود به فاز خرسی باشیم.
بررسیها نشان میدهد در نیمقرن فعالیت بورس تهران، این بازار تنها ۵ فاز نزولی را به خود دیده و تاکنون سابقه تجربه دو دوره خرسی در یک سال وجود نداشته است.
شکسته شدن پیدرپی کفهای حمایتی، فعال شدن حد ضرر معاملهگران در بسیاری از نمادها، هراس از تداوم افت قیمت سهام و جو هیجانی ناشی از کاهش نرخ دلار از مهمترین دلایلی است که برای وضعیت این روزهای بورس تهران میتوان عنوان کرد. در این میان سیاستگذار بورسی نیز با نگاه پوپولیستی خود سبب فرسایشی شدن اصلاح قیمتها شده است. جایی که عزمی برای حذف دامنه نوسان و رسیدن سریع قیمتها به تعادل دیده نمیشود.
شاخص کل بورس بورس پس از آنکه افتی سه ماهه را تجربه کرد و بیش از ۴۲ درصد از ارتفاع خود را از دست داد، در دوم آبان به کف یک میلیون و ۲۱۱ هزار واحد رسید. پس از آن شاهد بازگشت مجدد این نماگر به مدار صعودی بودیم. بهطوری که تنها در ۱۴ روز کاری، با رشد بیش از ۲۰ درصدی از کف، بازار سهام تغییر فاز داد و به اصطلاح «گاوی» شد.
این شرایط اما دوام چندانی نداشت و تنها هشت روز دیگر شاهد ثبت ارقام مثبت در کارنامه این بازار بودیم. شاخص تا محدوده یک میلیون و ۵۲۷ هزار واحد پیش رفت اما مجال برای رشد بیشتر نیافت و سهام باز هم کاهشی شدند. حال پس از گذشت ۲۵ روز بار دیگر بورس تهران وارد فاز خرسی شد.
بورس چه زمانی متعادل می شود؟
هم اکنون قیمت سهام بسیاری از شرکتها به زیر ارزش ذاتی آنها رسیده است، اما عدم اعتماد بخصوص در میان سهامداران تازه وارد باعث شده است تا طی هفتههای اخیر بازار با افت شدیدی مواجه شود.
اما در کنار دلایلی که باعث بروز شرایط فعلی شده است، یکی از مهمترین پرسشها این است که در آینده بازار به کدام سمت میرود؟ آیا همچنان به روند نزولی خود ادامه خواهد داد یا دوباره برخواهد گشت؟
فردین آقابزرگی کارشناس بازار سرمایه می گوید: برخلاف نظر برخی که اعتقاد دارند بازار سرمایه ایران در وضعیت ناگواری بهسر میبرد، باید گفت بورس تهران باوجود تمام افتهای شدیدی که طی ماههای اخیر تجربه کرده است همچنان از ابتدای سال جاری تاکنون 130 درصد بازدهی داشته است بدین ترتیب ماهانه به طور متوسط 13 درصد بازدهی به همراه داشته است که نسبت به دورههای قبلی بازار و همچنین بازارهای دیگر رقم قابل قبولی است.
این درحالی است که در سال 1396 بازدهی کل بورس 24 درصد و در سال 1395 منفی 4 درصد بوده است. اما درخصوص اینکه چه عواملی باعث شد تا بازار با نوسان و افت و خیرهای بسیار مواجه شود، میتوان به دلایل متعددی اشاره کرد. در این زمینه عدم تطابق زیرساختهای بازار با ورود خیل عظیم سهامداران جدید (حدود 50 میلیون سهامدار)، سطح آگاهی پایین تازه واردان، ورود به روش مستقیم و بدون مشورت، گستردگی شبکههای غیرمجاز و سیگنال فروشی ازجمله عواملی است که تأثیر زیادی درعدم ثبت بازار داشته است.
در چهار ماه نخست سال جاری، سهامداران جدید به محض ورود به بازار با بازدهی شیرین 40 تا 50 درصدی مواجه شدند، اما درخصوص ریسکهای بازار و ضرورت داشتن نگاه بلندمدت برای سرمایهگذاری به آنها کمتر گفته شد.همواره یکی از متغیرهای اصلی رشد بازار سرمایه، نرخ ارز است و این درحالی است که تعیین نرخ هدف 15 هزار تومان برای دلار تأثیر زیادی برانتظار سودآوری از بازار سرمایه داشت. در کنار آن مؤلفههای دیگری مانند گشایش در سیاست خارجی و لغو تحریمها، نحوه تأمین کسری بودجه نیز جزو متغیرهای اثرگذار در بازار است.
درمجموع با توجه به تغییر شرایط در بازار به طور قطع روند رشد شاخص همانند چهارماه ابتدایی سال نخواهد بود و شاخص با روند کندتری به رشد خود ادامه خواهد داد. با این حال تمام متغیرهای بازار حاکی از این است که پس از عبور از وضعیت فعلی و فروکش کردن هیجانات درمیان مدت و بلندمدت بازار به مسیر تعادلی خود بازخواهد گشت.
مطالب مرتبط:
تأثیر نرخ ارز بر بازار بورس
عظیم ثابت کارشناس بازار سرمایه در ایران نوشت: بازار سرمایه در بلندمدت همواره برترین بازار از نظر بازدهی بوده است. درکنار آن این بازار به دلیل نقدشوندگی بالا، شفافیت و پاسخگو بودن نسبت به سایر بازارها ارجحیت دارد. سال جاری یک سال ویژه و نقطه عطف برای بازار سرمایه محسوب میشود. از اواخر سال 1398 افزایش قیمت بنزین، کاهش نرخ سود بانکی درکنار بالا رفتن نرخ ارز موجب افزایش انتظارات تورمی شد و باعث شد تا بازار سرمایه در کانون توجه قرار گیرد. به دنبال آن آزادسازی سهام عدالت عرضه صندوقهای قابل معامله و شیوع کرونا نیز تأثیر زیادی داشت.
هماکنون عمده نگرانی موجود از ناحیه مردم عادی و سهامداران تازه وارد است. طی ماههای گذشته به دلیل نبود سازوکاری برای جلوگیری از ورود مستقیم مردم به بازار و نبود آموزش مؤثر، برخی از سهامداران به دلیل هیجانات موجود مجبور به حراج سهام خود میشوند و زیان میبینند.
طی هفتههای اخیر نیز برخی تصمیمگیریهای غیرکارشناسی مانند قیمتگذاری دستوری فولاد آسیب زیادی به بازار وارد کرد. چرا که این قیمتگذاری تنها به نفع عدهای خاص تمام میشود. همواره چنین تصمیمگیریهایی از فروش 5 هزار دلار به نرخ دولتی به هر فرد در سالهای دور تا حراج سکه و قیمتگذاری دستوری تنها به نفع عدهای خاص بوده است. بازار سرمایه بازاری ترسو است که هر تصمیمی در آن تأثیر میگذارد. سرمایهگذاری باید دارای دو مؤلفه امنیت و سود معقول باشد و هر متغیری که دراین دو موضوع اثر منفی داشته باشد به زیان سهامداران میشود.
یکی دیگر از مسائلی که باعث رشد نوسان در بازار شده است، اعلام نرخ هدف 15 هزار تومانی دلار است. این درحالی است که هیچ شرکت بورسی برنامهها و صورتهای مالی خود را براساس دلار بالای 20 هزار تومان تنظیم نکرده است و همه شرکتها برمبنای دلار زیر20 هزار تومان برنامهریزی کردهاند، بنابراین حتی در صورت کاهش نرخ ارز نیز شرکتهای بورسی آسیب نمیبینند.
درمجموع با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای موجود در بازار سرمایه و در شرایط خاص اقتصاد ایران که تنها راه آن رونق تولید است، این بازار میتواند محلی برای تأمین مالی و انباشت سرمایه باشد و نقدینگی را نیز کنترل کند و برهمین اساس سیاستگذاران باید توجه ویژهای داشته باشند و با همگرایی قوا بخصوص مقننه و مجریه شاهد تحقق آن باشیم.
نقدینگی مردم بعد از بورس کجا سرمایه گذاری می شود؟
در روزی که شاخص کل بورس تهران بیشترین افت از ۲۵ آذرماه را ثبت کرد، ششمین خروج سنگین حقیقی در تاریخ این بازار رقم خورد. به این ترتیب روز شنبه سهامی به ارزش ۲ هزار و ۶۱ میلیارد تومان از سبد سهام معاملهگران خرد بازار به پرتفوی حقوقیها منتقل شد. اما آیا این پول در حال حرکت به دیگر گزینههای سرمایهگذاری است.
نگاهی گذرا به رقبای بازار سهام نشان میدهد در حال حاضر هیچ گزینه جذابی پیشروی سرمایهگذاران قرار ندارد. دلار و سکه با کاهش ریسکهای سیستماتیک در حال تخلیه حباب به وجود آمده در ماههای گذشته هستند. مسکن و خودرو نیز شرایط مشابهی را تجربه میکنند و آمار و ارقام از کاهش قیمتها در این دو بازار حکایت دارد. بازار طلا نیز نه تنها به پول بزرگ نیاز دارد بلکه از جذابیت چندانی نیز برخوردار نیست.
تنها گزینه پیشرو سرمایهگذاری در سپردههای پسانداز با سودهای کمتر از ۱۰ درصد است. به نظر میرسد پولهای خارج شده از گردونه معاملات سهام ، بهطور کامل از این بازار پرریسک دل نکندهاند و در حال ارزیابی بازار و قیمتها و پیدا کردن نقطه ورود مجدد هستند.
در این میان برخی کارگزاریها بهطور خودکار مانده حساب مشتریان خود را در صندوق زیرمجموعه سرمایهگذاری میکنند. شاید به این دلیل است که آمارها حکایت از ورود نقدینگی طی روزهای گذشته به صندوقهای با درآمد ثابت داشته است.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: الهام خلیلی خو