به گزارش تیتربرتر؛ آخرین قسمت سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و طراحی و تهیه کنندگی حامد عنقا روز جمعه 19 دی ماه ۱۳۹۹ وارد شبکه نمایش خانگی می شود و پرونده آقازاده های بد و خوب بسته می شود و این سریال پرهیاهو به اتمام می رسد.
سریال پرهیاهوی «آقازاده» به پایان راه نزدیک شده و حالا بهتر و دقیقتر از قبل میتوان حاصل کار فیلمنامهنویس و تهیهکننده اثر و کارگردان آنرا قضاوت و ارزیابی کرد.
سریالی که تبلیغات پیدرپی محیطی و رسانهای باعث بالا رفتن توقعات از آن شده بود، اما حقیقت این است که «آقازاده» نتوانست آنچنان که انتظار میرفت، رضایت مخاطبان خاص و عام سینما و تلویزیون را جلب کند.
آشنایی با سریال آقازاده
سریال آقازاده همانطور که از نامش پیداست در مورد افرادی است که با سوءاستفاده از موقعیت و مقام خود دست به فساد گسترده و زد و بندهای غیراخلاقی میزنند. همانند پروژه پیشین حامد عنقا در شبکه نمایش خانگی، یعنی قلب یخی، داستان فیلم آقازاده پرفراز و نشیب و پرماجرا است.
سریال آقازاده داستان زندگی پرحاشیه یک آقازاده به نام نیما بحری (امیر آقایی) را روایت میکند. نیما که با تکیه بر پول و موقعیت سیاسی پدرش به تمام خواستههای خود رسیده و جاهطلبیاش حد و مرزی ندارد با زد و بندهای غیراخلاقی و دور زدن قوانین بهدنبال برداشتن قدمهای بزرگتر است.
پدر نیما، امیر بحری (مهدی سلطانی) یکی از مسوولانی است که قرار است در آینده نزدیک بر مسند وزارت بنشیند و او نیز مانند پسرش با باندبازی و توطئه قصد دارد رقبای خود را از سر راهش کنار بزند.
نیما در جریان فیلم آقازاده، با تکیه بر پست آینده پدرش بهدنبال آغاز یک پروژه عظیم، پولساز و البته غیرقانونی در زمینهای شمال کشور است. اما در این مسیر با دختری به نام راضیه آشنا میشود و وقتی میخواهد همان بلایی را که سر دختران دیگر آورده بر سر او هم بیاورد، با حامد (نیروی اطلاعاتی امنیتی) روبه رو میشود.
مطالب مرتبط:
غافلگیری با قتل آقازاده بد
در قسمت یکی به آخر (قسمت بیسشت و هشتم) سریال آقازاده حاج حسن از اعترافات نیما خبردار میشود و هم زمان نیما به اطلاعات مهمی دست مییابد، اما یک اتفاق ناگهانی همه را غافلگیر میکند.
در این قسمت با پیدا شدن ردی از خون نوذر در صحنهی قتل الکس پروندهی حامد بسته میشود و نوذر به اتهام قتل الکس بازداشت میشود. نوذر بعد از تعقیب تینا بالاخره با او به گفتگو مینشیند و به تحریکش الکس را که مسبب انحراف راضیه است، به قتل میرساند.
حامد با بیرون آمدن از زندان پی گیر پروندهی نیما و مهمتر از او پروندهی بزرگ تری که برای حاج حسن باز شده است میشود. بهروز بعد از صحبت با بحری به سراغ حاج حسن میرود او را از دهان باز کردن نیما با خبر میکند.
نیما که با از دست دادن همه چیزش حالا میخواهد با حامد همکاری کند از او میخواهد که به مزار پدرش برود. با درخواست مرخصی نیما به اشارهی حاج حسن موافقت میشود و نیما به ضرب گلولهای بر سر قبر پدرش جان میدهد.
نقد قسمت بیست و هشتم سریال آقازاده
آقازاده در دو سه قسمت اخیر خیلی راحت از شخصیت نیما، تقابلش با حامد و خانواده اش و فسادهای مالی و اخلاقی اش میگذرد و حاج حسن را به عنوان شخصیت منفی اصلی سریال و نیما را به عنوان یک قربانی جزئی معرفی میکند.
فرارو در این باره نوشت: آیا فساد افرادی مانند بحری، نیما، حاج حسن، بازپرس و... با یکدیگر قابل مقایسه است؟ آیا میتوان گفت حاج حسن از نیما فاسدتر است؟ آیا یک فرد فاسد در مقابل کسی که از خودش فاسدتر است میتواند نقش قربانی را بازی کند؟
نیما در چند قسمت اخیر ژست فردی بازی خورده، قربانی و مظلوم را به خود گرفته است و نه تنها خودش این صفات را دربارهی خود باور کرده است بلکه سایرین هم به او چنین نگاهی پیدا کرده اند. این در حالی است که نیما تا آخرین ثانیهای که در خانه اش بود و حتی در روزهای اول زندانش با همان شدت همیشگی اش سعی در پیش برد اهداف غیر اخلاقی اش داشت. هنوز چیزی از دستور قتل راضیه نگذشته است که نیما همچون پدر شهیدش بر مزار او جان میدهد.
نیما خود بخشی از آن بازی بزرگ تری است که حالا همه به فکر پیدا کردن مهرههای آن هستند. بخشی جدا ناشدنی. در روند سریال هم این نیما بود که برای رسیدن به خواستهها و برنامه هایش خود را به حاج حسن نزدیک کرد و حسن از ابتدا هم نگاه مثبتی به او نداشت. اما حالا و وقتی که نیما همه چیزش را از دست رفته میبیند ردای قربانی و بازی خورده بودن به تنش بسیار گشاد است.
در رابطهای که میان حاج حسن و نیما برقرار بوده است حسن نیز کم لطمه ندیده است و شاید بتوان گفت آن کسی که بازی خورده است حسن است. نیما با ریخت و پاشها و حماقتهای خودش زیر ذره بین رفت و در نهایت هم همه چیز را از دست داد.
این نیما بود که با کار هاش دشمنهای زیادی برای خودش به وجود آورده بود و در آخر هم که به راحتی زبان باز کرد و چیزهایی را دربارهی بحری و حسن لو داد. درحقیقت در بازیای که از ابتدای سریال نیما مدام دم از بلد بودنش میزد خودش از همه ناشیتر بود. این او بود که با بد بازی کردنش بازی همه را به هم ریخت. نیما شخصیتی ابله و کوچک بود که لیاقت این را نداشت که بر سر مزار پدرش کشته شود.
و، اما حامد. او دیگر باید چه بکند تا از سمتش خلع شود؟! قهرمان داستان ما انواع اقسام اشتباهات را انجام میدهد و باز هم قهرمان است! شخصیت امنیتی ما با دختری با سابقهای بد ازدواج میکند و کماکان قهرمان است. آن دختر به جز گذشتهی خاصش مستقیما برای آسیب زدن به اعتبار حامد با او وارد رابطه شده است و شخصیت امنیتی ما خبر ندارد و باز هم قهرمان است.
در صحنهی قتل الکس دستگیر میشود و باز هم قهرمان است و حالا در بزرگترین اشتباهش فردی با درجهی اهمیت امنیتی نیما را به سادگی از دست میدهد. در قسمت بعدی حامد با چه روی به ادارهی محل کارش باز خواهد گشت؟!
نقطه ضعف سریال آقازاده
بیشترین نقطه ضعف سریال «آقازاده»، اما در فیلمنامه آن به چشم میآید. فیلمنامهای که سنگ بنایش روی کلیشهها گذاشته شده است. کلیشههایی که هر روز و هر شب از طریق اخبار سراسری در اختیار مردم قرار میگیرند و از فرط تکرار، حالا دیگر عادی و پیش پا افتاده به نظر میرسد.
روزنامه ایران در ادامه نوشت: شاید اگر «آقازاده» چند سال پیش ساخته میشد، هر قسمتش میتوانست ساختارشکن و جنجالی به نظر برسد و موجب کنجکاویهای بیشتری شود، اما حالا به سان مرور خاطرات روزمره میماند. خاطراتی که تازه انگار تلطیف هم شدهاند و زهرشان به نوعی گرفته شده است.
در چنین شرایطی شخصیت پردازی بهتر و حسابشدهتر سریال میتوانست ضعفهای مشهود در قصهپردازی آن را پوشش دهد. بخصوص آن که سریال از شخصیتهای متعددی بهره میبرد که هرکدام به واسطه حضور بازیگری مطرح و شناخته شده، میتوانستند برگ برنده سریال باشند.
اما در کمال تعجب و تأسف، فیلمنامه سریال در زمینه شخصیتپردازی نیز از ضعفهای غیرقابلانکاری برخوردار است. ضعفهایی که از شخصیتهای اصلی و تأثیرگذار سریال شروع شده و دامنهاش به شخصیتهای فرعی آن نیز کشیده میشود. دو شخصیت اصلی سریال که به دو قطب مثبت و منفی تفکیک میشوند، تکلیفشان از ابتدا معلوم است. یکی سیاه مطلق است و دیگری سفید مثل برف.
در اینجا هیچ نشانی از شخصیتهای خاکستری که این همه در کتابها و کلاسهای فیلمنامهنویسی روی آن تأکید میشود، نیست. شخصیت نیما بحری (امیر آقایی) یک بزهکار جاهطلب و مفسد اقتصادی است که در خانهای لوکس، زندگی مدرنی را تجربه میکند و شخصیت حامد تهرانی (سینا مهراد) جوانی برآمده از یک زندگی سنتی است که سرش به کار خویش گرم است و در پاکی و درستکاریاش ذرهای تردید نیست.
تأکید مکرر و گل درشت سریال بر اتومبیلهای این دو نیز در راستای اثبات خوی اشرافیگری نیما و خصلت سادهزیستی حامد قرار دارد. این چنین است که لذت کشف از مخاطب گرفته شد و قصهای با شخصیتهایی که سرنوشتشان کم و بیش از پیش معلوم است در برابر دیدگان مخاطب قرار میگیرد.
از سویی دیگر اغلب شخصیتهای فرعی نیز از پرداخت مناسبی برخوردار نبوده و نمیتوانند باورپذیر باشند. در رأس این شخصیتهای فرعی، کاراکتر راضیه/مانلی (پردیس پورعابدینی) قرار دارد. شخصیتی که شاید میتوانست ناجی سریال لقب بگیرد اگر از پرداختی چنین سطحی برخوردار نبود. قضیه جذب و رشد او در جمع دوستان و نزدیکان نیما بحری، بیش از آن که دارای منطقی دراماتیک باشد، اسیر ظاهرسازیهاست و در خدمت جذابیت بخشی بصری به سریال قرار دارد. بدین ترتیب حتی قضیه عشق و علاقه ناگهانی راضیه به حامد نیز درنیامده و به این راحتیها به باور مخاطب نمینشیند.
شاید به جرأت بتوان گفت که اکثر قریب به اتفاق کاراکترهای سریال در حد تیپ باقی مانده و نتوانستهاند به شخصیتهایی دارای هویت تبدیل شوند. از تینا (نیکی کریمی) گرفته تا وکیل (بهرامی- امین حیایی) و حتی وزیر (امیر بحری- مهدی سلطانی). برای همین است که حتی قتل و از پیشرو برداشتن بیرحمانه آنها نیز احساسات بیننده را قلقلک نمیدهد. به عنوان مثال وقتی نوذر (روزبه معینی) برای حامد از خاطرات مشترک گذشتهشان با راضیه میگوید و قاعدتاً باید داغ مخاطب تازه شود و با این دو همذاتپنداری کند، احساس خاصی در مخاطب برانگیخته نمیشود.
در این میان اصرار سازندگان اثر بر استفاده از جامپهای روایی و فلاشبکها و فلاش فورواردهای متعدد، هر چند که شکل و شمایلی متفاوت و تازه به سریال میبخشد، ولی آشکارا نه تنها امتیازی برای چنین اثری محسوب نمیشود بلکه در بسیاری لحظات، تکرار مکررات است و مخاطب باهوش و کنجکاو را خسته و دلزده میکند. مخاطبی که به نظر میرسد بسیار جلوتر و آگاهتر از روایتهایی این چنینی قرار دارد و نمیتوان او را به ضرب و زور بازی چشمگیر فلان بازیگر، فریفت!
بازیگران سریال آقازاده
امین تارخ، امیر آقایی، مهدی سلطانی، ثریا قاسمی، لعیا زنگنه، سینا مهراد، دیبا زاهدی، مهدی کوشکی، سامیه لک، مسعود فروتن، کاوه خداشناس، سعید داخ، روزبه معینی، امین حیایی، کامبیز دیرباز، نیکی کریمی، جمشید هاشم پور و محمدحسین لطیفی، با معرفی پردیس پورعابدینی بازیگران این سریال را تشکیل میدهند.
بازیگرانی که هر کدام تجربهی حضور متفاوتی را در فیلمها و سریالهای مختلف و حتی در کنار گروه سازندهی همین سریال تجربه کرده اند و کنار هم قرار گرفتنشان در این سریال از عوامل چشم گیر آن است.
بر این اساس از بازیگران مطرح این سریال می توان به مهدی سلطانی و امین تارخ اشاره کرد که در نقش پدرهای داستان این سریال قرار گرفتند و در قصه سریال آقازاده روبروی هم قرار دارند.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: الهام خلیلی خو