به گزارش تیتربرتر؛ انتخابات فدراسیون فوتبال ایران باید در اسفندماه سال گذشته برگزار میشد و رییس خود را از بین شش گزینه اغلب سیاسی و غیرفوتبالی که با مدیریت حرفهای فوتبال هم بیگانه بودند، برمیگزید، اما مخالفت فیفا و ایراد این نهاد از اساسنامه پر از دروغ و تناقض فدراسیون که یک دهه بر اساس آن بر فوتبال حکومت کردند، این مجمع لغو شد و هنوز هم کشمکشها ادامه دارد و حتی شنیده میشود کار به تعلیق فدراسیون و ادامه کار زیر نظر کمیته انتقالی کشیده خواهد شد.
اولین واکنش علی دایی به انتخابش به عنوان ریاست فدراسیون فوتبال!
علی دایی، پیشکسوت فوتبال ایران گفت: من هرگز حاضر به حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال نیستم و به هیچ عنوان قبول نمیکنم که در انتخابات شرکت کنم.
پس از تعیین تکلیف و تأیید اساسنامه فدراسیون فوتبال در فیفا، حالا قرار است مجمع انتخاباتی این فدراسیون برای انتخاب پستهای هیئت رییسه برگزار شود تا فوتبال ایران پس از گذشت ماهها تکلیف تیم مدیریتیاش مشخص شود.
در این میان حتی گفته میشود ممکن است چهرههای سرشناس فوتبال ایران مثل مهدی مهدویکیا، علی دایی یا علی کریمی در این انتخابات شرکت کنند تا سکان ریاست فدراسیون را برای چهار سال برعهده بگیرند. همه اینها در حالی است که ساختمان فدراسیون فوتبال بابت بدهی به شرکت شستا به مزایده گذاشته شده است.
علی دایی در خصوص اینکه آیا قصد دارد در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال شرکت کند یا خیر، اظهار داشت: از طرف بزرگان فوتبال آسیا در خارج از ایران و همچنین بزرگان فوتبال در داخل ایران با من صحبت شد که در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کنم و برنامههای خود را هم به فدراسیون بدهم، اما هرگز حاضر به حضور در چنین انتخاباتی نیستم و به هیچ عنوان قبول نمیکنم که در انتخابات شرکت کنم. من به درد ریاست فدراسیون فوتبال نمیخورم.
وی افزود: تا همین امروز نمیدانستم ساختمان فدراسیون فوتبال به مزایده گذاشته است. برای فوتبالی که ساختمان فدراسیونش به راحتی به مزایده گذاشته میشود، باید گریه کرد.
چرا علی دایی به عنوان ریاست فدراسیون فوتبال انتخاب نمی شود؟
دایی بر خلاف روسای قبلی، زبان میداند و میتواند مستقیم در جلسات ای اف سی صحبت کند و در میان اعضای هیات اجرایی برای فهم صحبت دیگران گوشی ترجمه به گوش نزند. او توانایی جذب اسپانسر برای فوتبال ایران را دارد و اعتبار او برای ورود شرکتهای بزرگ و حل مشکلات و گرههای اصلی درآمدزایی راهگشاست. او میتواند نظام مالی فعلی فوتبال را به نفع باشگاهها و فدراسیون تغییر و سهم دلالان را کاهش دهد.
همچنین دایی این ظرفیت را دارد که مانع این حجم از اتلاف سرمایههای ارزی مملکت در خرید مربیان و بازیکنان بنجل خارجی و واردات بیرویه چهرههای خارجی بی مصرف به لیگ ایران شود. او مقبولیت لازم برای گرفتن دستورات مقامات عالی نظام برای پرداخت حق پخش تلویزیونی را دارد و اگر به فیفا راه پیدا کند که قبلا هم عضو کمیته جوانان فیفا بوده، تاثیرگذاری به مراتب بیشتری از تاج و کفاشیان و نبی خواهد داشت. عربستان هم ارزش سامی الجابر را درک کرده و از او در پوزیشن مدیریتی حمایت میکند و برنامه رساندن او به ریاست کنفدراسیون را دارد، در حالی که جابر حتی درصدی از اعتبار علی دایی را در محافل بین المللی نداشته است.
اما آنها که در بطن تشکیلات تودرتوی فدراسیون فوتبال هستند، به خوبی میدانند که این موضوع تنها در حد حرف و آرزو ساده است و تحققش در فوتبال ایران با موانعی بزرگ و جدی مواجه است.
از همان بدو که شروط ده سال سابقه مدیریتی گذاشته شده بگیرید تا به جمع آوری امضای اعتبارنامه از اعضای مجمع برسید؛ یعنی علی دایی برای اینکه در انتخابات فوتبال شرکت کند باید از افرادی امضای تاییدیه جمع کند که حتی یک روز هم در زمین چمن و در یک بازی رسمی در هر سطحی پا به توپ نشدهاند!
مطالب مرتبط:
اتفاقی که بعید است منجر به تایید چهرهای همچون علی دایی شود، چون حضور وی در راس با منافع عدهای که سالهاست در فوتبال ایران چنبره زده اند، سازگار نیست و ورود او منجر به حذف خودشان خواهد شد. طبیعی است که دایی حوصله ورود به چنین فضای مبهم و مافیایی و جنگ با این افراد چسبیده را فعلا ندارد.
همین اتفاقها و پیش بینیها در فوتبال کشوری همچون ساحل عاج برای یکی دیگر از اسطورههای فوتبال دنیا افتاده است و او پشت موانع آهنین مانده و نمیتواند فوتبال یک کشور آفریقایی را اصلاح کند.
دیدیه دروگبا ستاره سابق تیم ملی فوتبال ساحل عاج و ماشین گلزنی باشگاه چلسی انگلیس، و همچنین مرد سال فوتبال آفریقا و نامزد کسب توپ طلای فیفا، که یکی از سه نامزد انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال کشورش است، هنوز نتوانسته تاییدیه هیچ یک از پنج گروهی را که قرار است در این انتخابات رای بدهند، کسب کند.
دروگبا که پیش از این نتوانسته بود تاییدیه داوران و انجمن فوتبالیستهای حرفهای سابق را به دست آورد، در کسب تاییدیه اتحادیه بازیکنان ساحل عاج نیز ناکام ماند. این نشان میدهد، ساختار فاسد و پیچیده فوتبال در برخی کشورهای جهان سومی و آفریقایی و آسیایی تا چه حد مافیایی است که اجازه ورود چهرههای افسانهای و درخشان این رشته به سطوح مدیریتی را نمیدهد. شاید علی دایی حق دارد که گام به این مسیر نمیگذارد.
دروگبا انتظار داشت اتحادیه بازیکنان به ریاست "کایریل دوموراد" هم تیمی سابقش از او پشتیبانی کنند، اما آنها از "ادریس دیالو" یکی از دو نامزد دیگر حمایت کردند. انجمن فوتبالیستهای حرفهای سابق هم از "سوری دیاباته" اعلام حمایت کردند. مهاجم پیشین ساحل عاج و چلسی اکنون که از لحاظ اعتبار و جایگاه بین المللی و همچنین منابع مالی قابل قیاس با رقبایش نیست، پشت سد قوانین دست و پاگیر مانده و باید تاییدیه انجمن پزشکان فوتبال را کسب کند تا بتواند در پنجم سپتامبر در انتخابات شرکت کند.
مهمتر از همه تاییدیه ها، تاییدیه باشگاههای ساحل عاج است. نامزدهای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال این کشور باید از طرف سه باشگاه دسته اولی و دو باشگاه دسته دومی تایید شوند.
دروگبا به همراه ساحل عاج در سه جام جهانی بازی و دو بار به آنها کمک کرد به فینال جام ملتهای آفریقا راه یابند. او همچنین به خاطر بازی با چلسی در لیگ برتر انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا بین هواداران محبوب است. دروگبا در اوج دوران درخشش خود گاهی هزینههای تیم ملی ساحل عاج را هم تقبل میکرد تا تیم کشورش کمبودی نداشته باشد، اما حالا باید از دیگران امضای تایید گدایی کند.
در مقابل چهرهای مانند داور سوکر آقای گل جام جهانی ۹۸ سال هاست فدراسیون کرواسی را به راحتی اداره میکند و این تیم را با مدیریت عالی فینالیست جام حهانی هم کرده است.
باید دید کی و چه زمانی چنین فضایی برای ورود ستارهها که چهرههای تحصیلکرده فوتبالی دارد، برای ریاست فدراسیون باز میشود، چون طبیعتا فردی که تمام جوانی اش را صرف بازی رسمی و تمرین کرده است و بعد از آن هم کاری جز فوتبال نداشته، نمیتواند ده سال سابقه مدیریت تهیه و به آقایان تقدیم کند.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: علی اکبر رضایی