به گزارش تیتربرتر؛ داستان جدایی اجباری عادل فردوسیپور از تلویزیون و شبکه سه را تقریبا همه میدانند. او بعد از رویکارآمدن علی فروغی ، رئیس سابق بسیج صداوسیما بهعنوان مدیر شبکه سه، با محرومیت مواجه و برنامه ۹۰ ، پربینندهترین برنامه تلویزیونی که عادل برایش زحمت بسیاری کشیده بود هم برچیده شد. با اعمال چنین رفتاری علیه عادل فردوسیپور، چهرههای سرشناس زیادی تلاش کردند با وساطت، عادل و ۹۰ را دوباره به تلویزیون برگردانند؛ ولی ظاهر دستور برای نبودن عادل فردوسیپور جدیتر از آن بود که با وساطت حلوفصل شود.
در این ایام سلبریتی ها و چهره های سرشناس کشورمان درباره عادل فردوسی پور از تلویزیون اظهار نظر کردند و همه انتقادات متوجه صداوسیما بود و بعد از گذشت چند سالی هنوز هم فروکش نکرده است.
به طوری که در آخرین واکنش ها سروش صحت با انتشار دو پست احساسی درباره عادل فردوسی پور، یاد و خاطره شرکت کردن عادل در برنامه "از کی بپرسم؟ " با مجری گری زنده یاد منوچهر نوذری را زنده کرد .
پست احساسی سروش صحت برای عادل فردوسی پور
سروش صحت بازیگر و کارگردان مطرح ایرانی در صفحه شخصی اینستاگرامی اش، یادداشت زیبایی درباره عادل فردوسی پور منتشر کرد.
یادداشت سروش صحت درباره عادل فردوسی پور را میخوانید:
از کی بپرسم؟ آقای شماره سه
ستاره سابق فوتبال برزیل که با تیم این کشور سه بار به قهرمانی جهان رسید. وی در دوران بازیگری خود در ۱۳۲۴ دیدار مجموعا ۱۲۸۲ گل به ثمر رساند.
این سوالی است که آقای منوچهر نوذری در سال ۱۳۷۲ در مسابقه هفته از شرکت کننده شماره سه میپرسد. آقای شماره سه جواب میدهد:
ادسون آرانتس دوناسیمنتو، پله
آقای نوذری میگوید:
چی آقا؟
شماره سه میگوید:
پله، اسم اصلی اش ادسون آرانتس دوناسیمنتو بوده
آقای نوذری میپرسد:
شما خودت هم فوتبال دوست داری؟
پسر جوان جواب میدهد:
بله
آقای نوذری میگوید:
شبیه پله هم هستی
پسر جوان میگوید:
اون قدر دیگه سیاه نیستم.
بعد آقای نوذری میرود که از نفر بعدی سوال بپرسد، ولی دوباره برمی گردد و به پسر شماره سه نگاه میکند... جوان سیه چرده شماره سه عادل فردوسی پور است...
چند سال بعد یک شب رفته بودم سوپرمارکتی در بلوار دریا خرید کنم. موقع خرید کردن صاحب سوپرمارکت گفت: عادل هم زیاد میاد اینجا.
پرسیدم: عادل کیه؟
مرد گفت: فردوسی پور
و بعد گفت: خیلی آدم خوبیه.
حدود یک ماه بعد در همان سوپرمارکت برای اولین بار عادل را دیدم. گرم و گیرا سلام و علیک کردیم و ماست و پنیر در دست بیرون فروشگاه چند دقیقهای گپ زدیم و شماره رد و بدل کردیم. قد عادل از چیزی که فکر میکردم بلندتر بود و لباسش از چیزی که فکر میکردم سادهتر بود. انگار که سالهای سال است همدیگر را میشناسیم؛ صمیمی بود و راحت میخندید و راحت تعجب میکرد و همان شب احساس کردم سال هاست همدیگر را میشناسیم.
آن شب مهمان داشتیم. مهمانها که آمدند، حرف توی حرف آمد و گفتم امروز عادل را دیده ام. همه عادل را میشناختند. از بچههای کم سن و سال تا مادربزرگم که فوتبالی نبود و اگر هم تلویزیون نگاه میکرد، فوتبال و برنامه نود را نگاه نمیکرد. همه هم عادل را میشناختند، هم دوستش داشتند.
تا به حال کسی را دیده اید که عادل را دوست نداشته باشد؟
یک بار پسرعمویم گفت: دقت کردی حتی اونهایی که عادل را دوست ندارند هم دوستش دارند؟
و من دقت کردم و دیدم که راست میگوید. از مادربزگم که یک جور عجیبی انگار همه چیز را میدانست، پرسیدم: شما که فوتبال نگاه نمیکنید، چرا عادل فردوسی پور را میشناسید؟
گفت: دوستش دارم
پرسیدم: نمیدونستم فوتبال دوست دارید.
گفت: فوتبال دوست ندارم، فردوسی پور را دوست دارم.
پرسیدم: چرا؟
مادربزرگم گفت: چون خود خود خودشه.
گفتم: مگه بقیه خودشون نیستند؟
مادربزرگم گفت: معلومه که نه، کم پیش میاد کسی خودش باشه.
بعد گفت: سختترین کار اینه که آدم خودش باشه، از اون سختتر اینه که آدم خود خودش باشه، بعد اگه بتونی خود خود خودت باشی دیگه سختترین کار دنیا را کردی. هم سختترین هم مهم ترین.
به خودم فکر کردم که ببینم آیا من خودم هستم و دیدم که نیستم. همیشه سعی کرده ام خودم را بهتر از چیزی که هستم نشان بدهم، مثل بعضیها که وقتی دوربین عکاسی را جلو صورتشان میبینند، حتی اگر ناراحت باشند لبخند میزنند یا ژستی میگیرند که زیباتر به نظر برسند.
مادربزرگم درست میگفت؛ عادل موقع حرف زدن، موقع نگاه کردن، موقع خندیدن، موقع تعجب کردن خودش بود. باسواد بود و سوادش را به رخ نمیکشید، ولی وقتی پیش میآمد و درباره چیزی اظها رنظر میکرد از دامنه اطلاعاتش تعجب میکردی، مثل وقتی که در برنامه مسابقه هفته در پاسخ به سوالی که جوابش اسم "پله" بود، خیلی راحت گفت: ادسون آرانتس دوناسیمنتو، پله.
فردوسیپور تندتند حرف میزند، گاهی ته کلماتی را که ادا میکند میخورد، جانانه میخندد، با ابروهای بالاانداخته تعجب میکند، بر سر چیزی که فکر میکند درست است پافشاری میکند، عصبانی نمیشود، بی احترامی نمیکند و قضاوت را به عهده مردم میگذارد. فردوسی پور پز نمیدهد؛ اینکه در دانشگاه صنعتی شریف درس خوانده و زبان انگلیسی اش خوب است و توانسته سطح گزارش تلویزیونی را بالا ببرد و سالها پر مخاطبترین برنامه تلویزیون را ساخته، برایش اهمیت زیادی ندارد. فردوسی پور فقط خود خود خودش بوده و کاری را که دوست داشته کرده است.
میگویند همه در جوانی میخواهند دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند، ولی به مرور میفهمند راه بهتر کردن دنیا، بهتر کردن خودشان است. فردوسی پور با خود خود خودش بودن، دنیا را به جای بهتری تبدیل کرده است.
مطالب مرتبط:
بیان خاطرات جالب فردوسی پور در برنامه کتاب باز
سال گذشته عادل فردوسی پور مجری و تهیه کننده برنامه نود در برنامه کتاب باز روبه روی سروش صحت نشست و به پرسش های جالب او درباره کتاب و کتاب خوانی پاسخ داد. فردوسی پور البته خاطرات جالبی هم در این برنامه بر زبان آورد.
او در بخش اول درباره دوران کنکور خود به بیان یک خاطره پرداخت و گفت: شانسی که دردوران تحصیلم داشتم این بود که آن زمان فوتبال ها از تلویزیون مستقیم پخش نمی شد. من سال 71 کنکور دادم و رتبه 271 را به دست آوردم. آن موقع کنکور دومرحله ای بود و فاصله بین مرحله اول و دوم دو سه ماهی می شد. از شانس بد من اولین دوره المپیک بارسلونا در همان زمان بود و تلویزیون برای اولین بار حق پخش مسابقات را خرید. من بعد از کنکور مرحله اول از صبح تا شب پای تلویزیون بودم؛ ژیمناستیک و همه ورزش ها را دنبال می کردم. فوتبال هایی که هیچ کس نمی دید را هم تماشا می کردم. انتخاب اولم مهندسی عمران شریف بود و انتخاب دومم مهندسی صنایع شریف که در نهایت مهندسی صنایع قبول شدم و تحصیل کردم.
وی ادامه داد: من رشته ام را خیلی دوست داشتم. این رشته در کارم به من بسیار کمک کرد. دید سیستمی به من داد و چیدمان ذهنم را بسیار مفید انجام داد و در زندگی ام بسیار مثمرثمر بود. الان نمی دانم جوان ها چه می کنند؟ چطور هم فوتبال می بینند و هم درس می خوانند؟ آن موقع فوتبال پخش نمی شد و درس خواندن راحت تر بود. به هر حال یک ورزش و مردم وجود داشت و مرحوم بهرام شفیع. الان اما اینگونه نیست.
مجری وتهیه کننده برنامه نود در بخش بعدی کتاب هایی که به آنها علاقه دارد را به برنامه آورد و به معرفی شان پرداخت. کتاب هایی نظیر کوری با نویسنده ژوزه ساراماگو که فردوسی پور می گفت آن را در طول دو روز خوانده و بعد از آن هرجا رفته همه چیز را سیاه یا سفید می دیده است.
کتاب گل صحرا نوشته کاتلین میلر انتخاب بعدی فردوسی پور بود. او گفت: این کتابی است که حوصله آدم را سر نمی برد و روان نوشت شده است. کتاب های آقای صدر را هم من فراموش کردم با خودم بیاورم. نگاهی که دکتر حمید رضا صدر به فوتبال دارد، واقعا استثنایی است و من این نگاه را دوست دارم.
او در بخش دیگری از برنامه به معرفی کتاب فوتبال علیه دشمن که خودش ترجمه اش کرده پرداخت و گفت: این کتاب از همه کتاب هایی که دیدم بهتر است. موضوعش این است که فوتبال می تواند در همه مسائل اطراف نقش داشته باشد. اینکه فوتبال می تواند انقلاب کند، یک کشور را بهم بریزد، اتحاد ایجاد کند. سایمون کوپر نویسنده آن با قطار کشورهایی نظیر لتونی،روسیه،اوکراین و... را سفر کرده و مشاهداتش را یادداشت کرده است. سفرهایی به آفریقا، برزیل و ... و همه موضوعات اجتماعی مربوط به فوتبال. بخش های زیادی از این کتاب فوتبالی نیست و جامعه شناسانه سیاسی محسوب می شود.کتاب دیوانه های فوتبال اثر دومنیک آتون و دنی دایر هم کتاب خوبی است که به فرهنگ هولیگانیسم می پردازد.
قلعه حیوانات، زندگی در پیش رو و جز از کل از دیگر کتاب هایی بود که فردوسی پور اعلام کرد آنها را دوست دارد.
در ادامه مجری نود از سروش صحت پرسید اگر بخواهد یک ارنج یازده نفره از نویسنده های مورد علاقه اش بچیند چه کسانی را انتخاب می کند؟ صحت پاسخ داد: می توانم بگویم اما مطمئن هستم بعد از آن برخی نویسنده ها یادم بیفتند و بخواهم تغییراتی ایجاد کنم. ولی داستایوفسکی را کاپیتان و هافبک بازیگردان می گذارم. بوکوفسکی و کامو را در خط حمله استفاده می کنم و اگر بخواهم یک مهاجم گل نزن داشته باشم هم ساراماگو را برمی گزینم. گل تیمم هم تولستوی خواهد بود. ضمن اینکه 3 تا هافبک عالی هم پیدا کردم. سعدی، حافظ و مولوی را وسط زمین می گذارم و خیالم جمع می شود.
در بخش پایانی برنامه کتاب باز صحت یک تندیس ابوالقاسم فردوسی را به خاطر نام فردوسی پور به عادل اهدا کرد و این مجری محبوب یاد خاطره ای افتاد. فردوسی پور گفت: کلاس سوم دبستان بودم که خانم معلم از بچه ها پرسید چه کسی می داند فردوسی کیست؟ من پاسخ دادم، من هستم! اینقدر خنگ بودم!
بیوگرافی سروش صحت
سروش صحت که نام خانوادگی او «صحت نائینی» بودهاست اما به گفته خودش به دلیل طولانی بودن، آن را به «صحت» تغییر دادهاست. او متولد ۸ آذر ۱۳۴۴ در نائین اصفهان کارگردان و بازیگر و نویسنده ایرانی است که دانشآموخته ی کارشناسی ارشد آلودگی شیمیایی دریا از دانشگاه آزاد است.
وی در سال 1372 با سارا سالار ازدواج کرد که هسرش نویسنده رمان «احتمالاً گم شدهام» و برنده جایزه هوشنگ گلشیری است. این زوج هنرمند یک پسر به نام سورنا دارند.
سروش صحت در عرصه هنر
سروش با مجموعه «جنگ ۷۷» مهران مدیری در سال ۱۳۷۷ پا به عرصه هنر گذاشت و به شهرت رسید و همزمان در همان برنامه نویسندگی را در کنار بازیگری تجربه کرد. بازی در سینما را در سال ۱۳۷۸ با فیلم «شراره» به کارگردانی سیامک شامقی آغاز کرد.
سروش صحت در سال ۱۳۹۸ برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم« جهان با من برقص» در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر شد.
سروش صحت در سالهای اخیر در برنامه «کتاب باز» به عنوان مجری در این برنامه کار می کند که بیشتر در مورد لذت کتابخوانی بحث و گفتگو می شود در بین برنامه با یک یا چند مهمان برنامه گفتگو می کند و در پایان با آنها عکس یادگاری می گیرد و یک کتاب و یک تندیس ادبا هدیه داده می هد.
گردآورنده: الهام خلیلی خو
آنچه دیگران می خوانند: