به گزارش تیتربرتر؛ چندماه بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری 1400 باقی نمانده است و اصلاحطلبان هنور بر سر شیوه چگونگی ورود به انتخابات به وحدت نظر نرسیدهاند و این در حالی است که بعد از انتخابات مجلس، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان عملا از کار افتاد و رئیس و نایبرئیس آن، یعنی محمدرضا عارف و عبدالواحد موسویلاری استعفا دادند و چندی بعد عارف بهصورت مستقل اعلام کرد در انتخابات ریاستجمهوری نامزد خواهد شد.
از سوی دیگر، حزب ندای ایرانیان هم اعلام کرد که نامزدش صادق خرازی است و با نامزد حزبی در انتخابات شرکت خواهد کرد. علی شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت نیز چند ماه پیش گفت که حزبش نامزد حزبی خواهد داشت: «در رابطه با انتخابات آینده هم حزب اتحاد حتما نامزد حزبی معرفی خواهد کرد که این کار فرایند دموکراتیک خود را درون خود حزب خواهد داشت و آن استفاده از خرد جمعی است. دبیرکل بودن من به معنای اینکه من بهترین هستم نیست و نامزد حزبی برای انتخابات ریاستجمهوری توسط خرد جمعی تصمیمگیری میشود».
حزب کارگزاران سازندگی هم بخشی از نیروهایش هنوز سیاست ائتلافی یعنی ائتلاف با یک نیروی غیراصلاحطلب اما معتدل را منتفی نمیدانند، درنهایت حسین مرعشی، سخنگوی این حزب اعلام کرد شش نامزد حزبی به نامهای مصطفی هاشمیطبا، غلامسحین کرباسچی، محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، عبدالناصر همتی و رضا ملکزاده دارند. البته او برخلاف برخی دیگر اعضا گفت که بههیچوجه مطلوبشان حمایت از یک نامزد غیراصلاحطلب نیست؛ هرچند همچنان فردی همچون محمد عطریانفر این موضوع را بهطورکامل رد نمیکند.
عدم وجود وحدت انتخاباتی بین اصلاحطلبان
بعد از چنین کشمکشهایی بود که اخیرا مجمع روحانیون مبارز در دو جلسه مجازی سعی کرد با تعیین کمیتههای ویژه انتخابات، قدری روند انتخاباتی اصلاحطلبان را منظم کند؛ البته هنوز معلوم نیست مجمع با چه سازوکار و ابزاری میتواند نقش حکمیت را برای احزاب اصلاحطلب ایفا کند؛ زیرا اصلاحطلبان در مقطع کنونی از یک سو با بحران سرمایه اجتماعی روبهرو هستند و از سوی دیگر با مانع بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان مواجهاند و معلوم نیست حتی در صورت تأکید سیدمحمد خاتمی بر مشارکت حداکثری مردم مانند سالهای 92، 94 و 96 پای صندوق انتخابات حاضر شوند یا خیر؟
از سوی دیگر، اختلاف نظر اصلاحطلبان بر سر شیوه ورود به انتخابات هم خاصه بر سر حمایتکردن یا حکایتنکردن از نامزد ائتلافی، همچنان وجود دارد؛ چنان که روز گذشته جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و از نزدیکان خاتمی، در گفتوگویی با «ایرنا» گفت: «امروز مجبوریم نامزد جریان اصلاحات را انتخاب کنیم و او باید متعهد شود که برنامههای مورد نظر ما را نصبالعین خود قرار دهد. بنابراین دنبال نامزد ناب و تمامعیار جریان اصلاحطلبی هستیم».
البته او اشاره کرده است که اصلاحطلبان هنوز به نامزد واحدی دست نیافتهاند: «در رسانهها افرادی در جبهه اصلاحات بر اساس حدس و گمانهزنی و شاید علاقهمندی مطرح میشوند، اما اصلاحطلبان تاکنون به انتخاب نامزد قطعی نرسیدهاند. ظرفیتهای زیادی برای نامزدی ریاست جمهوری در جریان اصلاحات وجود دارد و باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا این ظرفیتها اجازه حضور پیدا میکنند یا نه که این موضوع بحث و دغدغه جدی کشور است».
او همچنین با انتقاد به برخی اعضای فراکسیون امید ادامه داد: «فراکسیون امید با رأی مردم به برند اصلاحطلبی، با بیش از صد نماینده در مجلس دهم تشکیل شد، سپس برخی آنها تغییر فراکسیون دادند و گندمنمای جو فروش شدند؛ چون با رأی اصلاحطلبی به مجلس رفتند و خلاف آن عمل کردند».
ضرورت تدوین مانیفست اصلاحات
بنابر نوشته شرق؛ یکی از موضوعات دیگری که اصلاحطلبان همواره بر سر آن بحث داشتهاند، نگارش یک مانیفست جامع است تا بر اساس آن سرمایه اجتماعی این جبهه بداند به چه برنامههایی و نه لزوما به چه شخصی رأی میدهد؛ موضوعی که از حدود دو سال پیش و با زمزمههای تشکیل پارلمان اصلاحات مطرح شد اما با تشکیلنشدن پارلمان اصلاحات ارائه یک مانیفست جامع هم به دست فراموشی سپرده شد تا آنکه اخیرا گویا در شورای هماهنگی اصلاحطلبان نگارش چنین مانیفستی در دستور کار است.
بر اساس اظهارات احزاب عضو این تشکل، اصلاحطلبان در هفتهها و ماههای گذشته تلاش کردهاند در شورای هماهنگی یک مانیفست کلی از آنچه اصلاحات در سر دارد، تدوین کنند؛ موضوعی که در نشست مجمع روحانیون هم مورد توجه قرار گرفته بود.
یدالله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره تازهترین خبرها از مانیفست اصلاحات گفته است: «جلسات متعددی در کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برگزار شده و تقریبا در حال رسیدن به یک مانیفست و راهبرد هستیم. راهبرد در مراحل پایانی و پیشنویس مانیفست هم در حال کاملشدن است و بهزودی در شورای هماهنگی به تصویب خواهد رسید».
علی صوفی، دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات هم از پایان جلسات متعدد با تئوریسینها و صاحبنظران بهمنظور تدوین این مانیفست خبر داده است. اماواگرها درباره این مانیفست حتی اگر محتوای خاصی از آن هم منتشر نشده باشد، وجود دارد و شاید مهمترین آن، میزان و نحوه کارایی آن برای انتخابات سال آینده است. اینکه آیا تا خرداد سال آینده تکلیف اصلاحطلبان در مواجهه با نهادهای نظارتی و مهمتر از آن نحوه اقناع مردم برای حضور پای صندوقهای رأی و در نهایت دستیابی به یک نام مشخص، روشن خواهد شد یا نه، از دسته همین ابهامات است.
مطالب مرتبط:
شاید بهدلیل همین ابهامات است که حسین کمالی، رئیس کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، تدوین آن را زمانبر دانسته است؛ هرچند احمد حکیمیپور، دبیرکل حزب اراده ملت ایران، تأکید کرده است که انتخابات ریاستجمهوری آینده هم بخشی از این مانیفست خواهد بود.
برخی اصلاحطلبان دیگر ازجمله محمدرضا خباز بهشدت تأکید دارند که حتما باید برای انتخابات مانیفست منظمی تنظیم شود: «پیشنهاد به دوستانم در مجمع روحانیون مبارز که یکی از مجموعه اصلاحطلبی است و بیشتر بهدلیل شخص شخیص خاتمی محوریت دارند، این است که در این فرصت بسیار کم، یک مانیفست بنویسند تا مشخص شود اصلاحطلبان چه کنند. به بیانی دیگر اصلاحطلبان قرار است چه کار کنند اگر کاندیدای ما رأی آورد، قرار است چه گُلی بر سر ملت بزنیم؟ یا قرار است چه اتفاقی با همین وضع موجود رخ دهد؟ به بیانی وضعیت همین است که دولت پشت سر گذاشته است؛ یعنی اختیارات همین است اما مشکلات بسیار فراوان است. ازاینرو اگر کاندیدای اصلاحطلبان رأی بیاورد باید در مانیفست در بُعد اقتصادی، به مردم نویدهایی واقعی داد. در واقع بزرگترین دغدغه اصلاحطلبان این است که اگر مشارکت مردم پای صندوقهای رأی کم شد، کشور و نظام در بُعد داخلی و جهانی زیان خواهد دید».
مواضع اصلاحطلبان بعد از انتخابات آمریکا
به گمان برخی تحلیلگران سیاسی تغییر دولت در آمریکا میتواند بر سیاستورزی در ایران هم تأثیر بگذارد و انتخابات ریاستجمهوری سال آینده متأثر از تأکید بر گفتمان مذاکره باشد.
از سوی دیگر به دلیل احیای احتمالی برجام، این امکان وجود دارد که دستاوردهای این توافقنامه بینالمللی بر مردم بیش از پیش عیان شود و اقبال اصلاحطلبان با بهصحنهآمدن سرمایه اجتماعیشان بالا رود؛ به همین دلیل از حالا برخی اصلاحطلبان با تأکید بر ضرورت حضور اصلاحطلبان، از وجود یک دولت دیپلمات سخن میگویند و در این بین نام محمدجواد ظریف به عنوان نامزد احتمالی این جریان به گوش میرسد؛ برای مثال حسن رسولی نیروی نزدیک به محمدرضا عارف نیز در پاسخ به این پرسش که آیا احتمال نامزدی ظریف وجود دارد، گفته است: «در عالم سیاست هیچ چیز غیرممکن نیست» یا حسین انصاریراد به تازگی مطرح کرده است که «من آقای ظریف را شایسته ریاستجمهوری میدانم».
اما محمد عطریانفر در گفتگو با «نامهنیوز» از ظریف استقبال نکرده و گفته است: «آنچه درباره آقای ظریف گفته میشود بیشتر تحت تأثیر یکسری روابط فردی او بوده، زمانی که در سازمان ملل مأموریت داشته است و از طرف مقامات ارشد نظام اذن داشته که روابط شخصی خودش را با برخی مقامات، سناتورها و شخصیتهایی که به صورت جانبی یا مستقیم با دولت آمریکا مرتبط بودند، در جهت فرایند حفظ منافع ملی ایران داشته باشد. بیش از این هم نمیشود توقع داشت.
اگر چنانچه آقای ظریف نامزد انتخابات ایران باشد، نمیتواند خارج از چارچوب یادشده عمل کند به صرف اینکه برخی روابط را در گذشته داشته است؛ بنابراین آقای ظریف حتی اگر نامزد انتخابات هم شود بههیچعنوان نمیتواند نماد مذاکره باشد. اساسا موضوع مذاکره یا مقاومت نمیتواند دستمایه تبلیغات انتخابات و رقابتهای سیاسی در ۱۴۰۰ شود».
فارغ از اظهارنظر عطریانفر که بهنوعی میتوان موضع حزب کارگزاران سازندگی دانست، عموم اصلاحطلبان باور دارند که در شرایط کنونی جهانی و بعد از دوران ترامپ لازم است که زمینههای تعامل جهانی برقرار شود؛ چنانکه حزب اتحاد ملت در بیانیهای نوشت: «اینک که دوران ترامپ به پایان رسیده و با تجارب پرهزینهای که به دست آمده، باید تدابیری اندیشیده شود که اینگونه تحریمها و فشارها مرتفع گردد و در آینده نیز مجددا امکان تکرار نیابد.
سیاست نه جنگ نه مذاکره که شاید در زمان بدعهدی و دشمنی بینظیر دولت ترامپ که خواستار تحمیل شرایط ذلتبار برای شروع مذاکره بود قابل توجیه بود، اینک در زمان دولت جدید آمریکا کاربردی نخواهد داشت. طبعا حل مشکلات و اختلافات مزمن فیمابین دو کشور امر سادهای نیست که به راحتی و سرعت بتوان آن را به نتیجه رساند، ولی تجربه دو دولت اوباما و ترامپ تفاوت آشکار رویکرد دولتهای مستقر در آن کشور را به خوبی نشان میدهد.
با توجه به اظهار صریح و مکرر رئیسجمهور جدید آمریکا مبنی بر بازگشت به توافق برجام این احتمال وجود دارد که با شروع به کار دولت جدید، دورهای از کاهش تحریمها و فشارها به وجود آید». این حزب در ادامه آورد: «با نگاهی به تجارب گذشته، قابل پیشبینی است که عدم استفاده از فرصت پیشآمده و استمرار سیاستهای تقابلی میتواند بار دیگر به تداوم تحریمها و فشارها منجر شود، با این تفاوت که دولت جدید آمریکا، برخلاف دولت ترامپ، قادر خواهد بود موافقت و همراهی اروپا را جلب و مجددا اجماعی بینالمللی علیه کشورمان شکل دهد.
بدیهی است برای قرارگرفتن کشور در مسیر توسعه همهجانبه لازم است با تدبیر و روشنبینی و بر اساس سه اصل راهبردی حکمت، عزت و مصلحت همه راههای دیپلماتیک و از جمله مذاکره سازنده جهت تأمین منافع ملی در دستور کار قرار گیرد و چه مصلحت ملی بالاتر از آرامش و رفاه ملت ایران و امیدواری آنها به کفایت حکومت در تأمین نیازهای مادی و معنوی آنها و چه منفعت ملی بالاتر از صلح و امنیت در منطقه آشوبزده خاورمیانه.
بدیهی است که راه مذاکره راه آسانی نیست، اما جز آن هم راهی متصور نیست. اگر ترامپ رفته است هنوز ترامپیسم چه در ایالات متحده و چه در ایران زنده است و این جریان تمام تلاش خود برای بهشکستکشاندن مفاهمه و تعامل سازنده بین دو کشور به کار خواهد گرفت.
این دوره میتواند با اتخاذ رویکردی در جهت تنشزدایی و تعامل از سوی طرفین استمرار یابد و به سمت حذف کامل محدودیتهای اقتصادی سوق پیدا کند، بهطوریکه حاصل آن امنیت، آرامش، رفاه و امیدواری مردم عزیز ایران باشد. حزب اتحاد ملت بر این باور است که اصلاح رویکردها در سیاست خارجی با هدف صلح جهانی و اعتماد به انتخاب آزاد مردم در سیاست داخلی با هدف مردمسالاری میتواند زمینهساز جهش اقتصادی و ارتقای سطح زندگى مردم در افق پیشروى کشور ما باشد».
گردآورنده: الهام خلیلی خو
آنچه دیگران می خوانند: