به گزارش تیتربرتر؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در حالی که چند ماهی بیشتر به برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در بهار 1400 باقی نمانده است موضوع کناره کشی خود از این رویداد مهم سیاسی را رسانه ای کردند.
آشنایی با تشکل جامعه مدرسین

جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم که به اختصار جامعهٔ مدرسین خوانده میشود را جمعی از علماء و استادان حوزه علمیه قم، با محوریت حسینعلی منتظری و همراهی آذری قمی و ربانی شیرازی و هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۴۰ تأسیس کردند. در پیش از انقلاب فعالیتهای این جامعه بیشتر در جهت مبارزه با سلطنت محمدرضا پهلوی بود، اما پس از انقلاب مشارکت در جهت تأسیس و پس از آن تثبیت حکومت اسلامی را پیش گرفت. این تشکل از تشکلهای نزدیک به اصولگرایان است.
«جامعتین»؛ ترکیبی از دو تشکل مذهبی با محوریت روحانیت که یکی «جامعه روحانیت مبارز» یا چنانچه این اواخر بیشتر میشنویم، «جامعه روحانیت» است و آن دیگری «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» یا با تعبیر رسانهای و جمع و جورترش، «جامعه مدرسین»؛ تشکلهای چند دهه اخیر، هر گاه موسم انتخابات شده، کنار هم نشستهاند و از جایگاه «جامعتین»، از کاندیدایی حمایت کردند و به این ترتیب، از جناح راست، زمین سیاست ایرانی را آنطورکه خود صحیح و صلاح میدانند، آراستهاند.
اعتماد در این باره نوشت: هرچند برخی اعضای این دو تشکل، آنطورکه از سخنان اسفندماه ۹۱ آیتالله حسن ممدوحی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به یاد داریم، آنها بارها تاکید کردهاند که آنچه رسانهها «جامعتین» میخوانند، به عنوان یک تشکیلات وجود خارجی ندارد و بهرغم تذکر گاه و بیگاه او و دیگر اعضای «جامعتین» - یا به تعبیری که بیشتر پسند و خورند اعضای این دو تشکل روحانیتمحور است، «جامعه مدرسین» و «جامعه روحانیت» - باز هم از این تعبیر استفاده میشوند و درواقع این رسانهها هستند که «گاهی این دو تشکل را با عنوان «جامعتین» معرفی میکنند.»
«جامعتین»، اما چه با همین تعبیر رسانهای شناخته شود، چه آنطورکه آقایان روحانی در این دو تشکل میپسندند، قابل جمع هست یا به بیان دقیقتر در بسیاری مواقع اینچنین بوده و البته در مواقعی نیز اختلافاتی میانشان در گرفته و فاصلهای را که سخت قابل رویت است، آشکار کرده است.
به جز این مواقع، اما آنها و اعضایشان عملا گرایشی مشابه دارند یا دستکم وقتی از میدان دیانت به سوی زمین سیاست گام برمیدارند و هرچه بیشتر سیاسی میشوند، احتمال رسانهای شدن اختلافات احتمالی میانشان هم بیشتر میشود. چنانکه حالا در آستانه یک انتخابات دیگر و در شرایطی که چندماهی بیشتر نمانده تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که قرار است واپسین جمعه بهار ۱۴۰۰ برگزار شود، باز نشانههایی از اینکه هر کدام با موضع و رویکردی متفاوت به سراغ انتخابات بروند، به چشم میآید.
چرایی کنارهگیری جامعه مدرسین از انتخابات 1400

آیتالله مقتدایی نایب رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام کرده که این تشکل حوزوی از دخالت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خودداری میکند.او در این باره گفت: «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تمام تلاش خود را برای تشویق مردم در زمینه مشارکت در امر انتخابات به کار خواهد بست، اما در موضوع معرفی کاندیدا، نقشی نخواهد داشت.»
به گزارش فرارو، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پیشتر در انتخابات مجلس هم وارد مصادیق نشد و از اعلام نظر سیاسی خودداری کرد. این در حالی است که در دورههای گذشته جامعه مدرسین همیشه از اصولگرایان حمایت میکرد و حتی در فرآیند معرفی نامزدهای انتخاباتی نیز به همراه جامعه روحانیت مبارز تهران نقش رهبری اصولگرایان را بر عهده داشت.
اعضای ارشد جامعه مدرسین تاکنون درباره چرایی عدم نقش آفرینی در انتخابات توضیحی ندادهاند، اما این میتواند ناشی از کاهش شدید نفوذ این گروه شاخص روحانیون در میان اصولگرایان باشد.
جامعه روحانیت مبارز تهران نیز با وجود اینکه موضع مشابه مدرسین اتخاذ نکرده، اما در متن تحولات سیاسی اصولگرایان قرار ندارد و به نوعی به حاشیه رفته است.
با این حال آیتالله مقتدایی درباره حضور روحانیت مبارز در انتخابات گفت: «به نظر میرسد که جامعه روحانیت مبارز فعالیتهایی را در این زمینه انجام خواهد داد. اما بنده از سطح و نوع این فعالیتها اطلاعی ندارم.»
در سالهای اخیر نقش رهبری دو تشکل روحانیون یعنی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارزه در تصمیم گیریهای سیاسی اصولگرایان به شدت کمرنگ شده است. چهرههای شاخص مذهبی هم دیگر در قامت رهبری اصولگرایان در دوران انتخاباتها و متحد کردن آنها نقش آفرینی نمیکنند.
بنابر نوشته فرارو؛ جرقههای تضعیف جایگاه روحانیون در جریان اصولگرا در انتخابات مجلس نهم زده شد، انتخاباتی که جامعتین تلاش بسیاری کرد تا اصولگرایان به وحدت برسند و نهایتا به نتیجه مطلوب نرسید. در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اختلافات به اوج رسید و مدرسین و روحانیت مبارز عملا نتوانست اصولگرایان را به وحدت برساند. حتی اختلافات درونی به جامعیتین هم رسیده بود.
گروهی نه «علی اکبر ولایتی» که «سعید جلیلی» را نامزد اصلح دانستند و زمزمههای تجزیه جامعه مدرسین هم مطرح شد.
رویکرد ضدونقیص جامعتین در انتخابات 1400

دومین روز از مهرماه امسال بود که رسانهها از ورود رسمی جامعه روحانیت مبارز به اقدامات انتخاباتی معطوف به سیزدهمین دوره ریاستجمهوری خبر دادند. زمانی که اولین نشست دبیران مناطق و اعضای جدید شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تشکیل شد و طی آن موضوع انتخابات ریاستجمهوری و راهبرد حضور این تشکل سیاسی مورد بررسی قرار گرفت.
خبری که در بسیاری از رسانهها با تیترهایی با این مضمون بازتاب یافت که «راهبردهای انتخاباتی جامعه روحانیت برای ۱۴۰۰ مشخص شد» و در ادامه نیز غلامرضا مصباحیمقدم در قامت سخنگوی این تشکل سیاسی- مذهبی و در ادامه برخی دیگر از اعضای ارشد جامعه روحانیت، بر این تاکید کردند که اگرچه هنوز وارد مصادیق نشده و قصد ندارند تا آینده نزدیک از گزینه مطلوب خود برای کاندیداتوری در انتخابات پیش رو بگویند، اما در نفس ورود به بحث انتخابات تردیدی ندارند و چنانچه اشاره شد همین حالا که هنوز چندماهی تا برگزاری انتخابات باقی است، بیش از یک ماه است که کارشان را آغاز کردهاند.
اما این تنها یکسوی سودای انتخاباتی «جامعتین» در آستانه سده تازه است و سوی دیگر، آنطورکه دیروز آیتالله مرتضی مقتدایی به عنوان نایبرییس جامعه مدرسین خبر داده، این تشکل تصمیم نهایی خود را در مورد انتخابات ۱۴۰۰ گرفته و به قطع و یقین، «بنای دخالت در انتخابات ریاستجمهوری ندارد.»
مقتدایی که در این رابطه چندکلامی مختصر به خبرآنلاین گفته، در عین حال تاکید کرده که روحانیونی که در کسوت اساتید حوزه علمیه قم و با گرایش سیاسی نزدیک به اصولگرایان و محافظهکاران در جناح راست فعالیت میکنند، «تمام تلاش خود را برای تشویق مردم در زمینه مشارکت در امر انتخابات به کار خواهند بست»، اما آنچه مسلم است «در موضوع معرفی کاندیدا، نقشی نخواهند داشت.»
جالب اینکه مقتدایی خود به این فاصله میان دو طیف «جامعتین» نیز اشاره کرده و نهتنها گفته که «جامعه روحانیت فعالیتهایی را در زمینه انتخابات انجام خواهد داد»، اما در عین حال تاکید کرده «بنده از سطح و نوع این فعالیتها اطلاعی ندارم»؛ اشارهای به آنچه برخی ناظران از آن به فاصله گرفتن این دو نهاد از یکدیگر در این سالها تعبیر میکنند.
آنچه، اما محل تامل است، نه صرف فاصله و دور شدن دو طیف «جامعتین» به عنوان دو نهاد با عضویت مطلق روحانیون از یکدیگر، بلکه علت احتمالی این فاصله گرفتن است؛ موضوعی که ظاهرا بیش از آنکه به کارویژه اصلی و اولیه هر یک از این دو تشکل، یعنی نهاد «دین و مذهب» مربوط باشد، از قضا به ماموریت ثانوی آنها یعنی نهاد «سیاست» مربوط است. عنصری که حالا طیفی از روحانیون عضو «جامعتین» را همچنان نزدیک به خود نگه داشته و دیگری را به نحوی آشکار از خود دور ساخته و همین باعث شده که آنها خواهناخواه از یکدیگر نیز فاصله بگیرند.
دور شدن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از زمین سیاست، اما در بحث سیاست نیز موضوعی است قابلتامل و اثرگذار حتی در مناسبات جناحی و مسائل موثر بر انتخاباتی که حالا آنها نمیخواهند به آن ورودی صریح و مستقیم داشته باشند.
مطالب مرتبط:
سابقه و نفوذ این تشکل قدیمی بر مناسبات سیاسی حتما یکی از دلایلی است که در بحث از اهمیت فاصله گرفتن آنها از سیاست باید موردتوجه قرار گیرد؛ آنهم وقتی به یاد بیاوریم که جامعه مدرسین، برخلاف جامعه روحانیت که تنها در دوران پس از پیروزی انقلاب در مناسبات سیاسی اثرگذار بوده، از سال ۱۳۴۰ و سالها پیش از پیروزی انقلاب نیز فعال بوده و علاوه بر اثرگذاری بر مناسبات سیاسی روزگار کنونی، حتی در نفس پیروزی انقلاب و مناسبات سیاسی آن دوران نیز اثرگذار بوده است. به جز این، اما حضور برخی چهرهها در سطوح ارشد جامعه مدرسین نیز نکتهای است حائز اهمیت که نمیتوان به این سادگی از کنارش عبور کرد.
بهویژه وقتی به این نکته توجه کنیم که ریاست این تشکل برعهده کسی است که چه بخواهد و چه نه، در مناسبات سیاسی و مشخصا مباحث انتخاباتی و حتی همین انتخاباتی که در پیش است، موثر خواهد بود؛ شیخ محمد یزدی، از فقهای متنفذ شورای نگهبان.
آنچه در این میان جالب است، اما شاید این باشد که ریاست یزدی بر جامعه مدرسین، همزمان از علل اهمیت پرهیز این تشکل از ورود مصداقی به انتخابات ۱۴۰۰ است و هم احتمالا ازجمله دلایل و عللی که آنها را به این نتیجه رسانده که دستکم در بحث انتخابات، ورود مصداقی نداشته باشند.
هرچند در گذشته بارها شاهد آن بودیم که این تشکل با همین رییس در انتخاباتی ورود کرده که شورای نگهبان با عضویت یزدی ناظر برگزاریاش بوده و فراتر از این، شاهد بودیم که یزدی نه در مقام یکی از فقهای شورای نگهبان، اما در کسوت ریاست جامعه مدرسین از کاندیداتوری یکی از رقبا حمایت کرده است.
حالا، اما جامعه مدرسین اینطورکه از زبان نایبرییس این تشکل میشنویم، تمایلی به ورود مصداقی به بحث انتخابات ندارد. اتفاقی که البته دستکم باتوجه به آنچه درباب مسوولیت نظارتی شیخ محمد یزدی به عنوان یکی از ۱۲ عضو شورای نگهبان در ارتباط با بررسی صلاحیت کاندیداها و نظارت بر انتخابات ۱۴۰۰ گفتیم، میتواند امری مبارک و میمون باشد.
آنچه، اما در این میان محل تامل است، این است که پرهیز جامعه مدرسین از ورود به بحث انتخابات پیش رو و دور شدن این تشکل مذهبی از زمین سیاست، همزمان شده با ورود جدی آنها به یک بحث مذهبی؛ اقدامی که البته بیشتر با مشی و مرام سیاسیون جامه عمل به تن کرده تا آنچه از علما انتظار است و نشانه آن، شاید بیانیهای که به تازگی از جانب جامعه مدرسین و با امضای شیخ محمد یزدی منتشر شد.
بیانیهای که با اعلام موضع نسبت به دیدگاههای مذهبی سیدکمال حیدری از مراجع تقلید، رای به «انحراف و گمراهی» او و حکم به تکفیرش داد و به گفته عباس کعبی، از اعضای ارشد جامعه مدرسین و مجلس خبرگان رهبری، با دقت و مطالعه همه نوشتهها و اظهارات ایشان تدوین شد، اما همزمان با انتقادهایی دستکم از این حیث روبرو شد که چرا یک نهاد علمی همچون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم باید به جای گفتگو و مباحثه علمی و به اصطلاح «بحث طلبگی»، حکم به انکار و تکفیر نگاه و دیدگاه متفاوت بدهد.
گردآورنده: الهام خلیلی خو
آنچه دیگران می خوانند: